جوک جرم نیست
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که جوکی را برای دوستی تعریف کنید و او شما را از بازگو کردن آن جوک، به دلیل اشاره به قومیتی خاص یا جنسیتی بودن آن جوک منع کرده باشد. منع بازگو کردن این دست جوک‌ها حالا به نوعی به جریانی در کنار خود جوک‌ها تبدیل شده است. این جریان اخیرا از سوی کارشناسان نیز به نوعی رهبری می‌شود. اما آیا واقعا ساختن جوک و بازگو کردن آن (جوک‌های جنسیتی، مذهبی یا قومیتی که از آنها تحت عنوان جوک‌های سیاه یاد می‌شود) می‌تواند جامعه را با خطر دودستگی، عدم وحدت یا حرکت بر خلاف جهت توسعه فرهنگی یا حتی اقتصادی مواجه کند؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال و اینکه اصولا جوک سیاه چیست، با شروین وکیلی به گفت‌وگو نشستیم. وکیلی از معدود جامعه‌شناسانی است که پژوهش‌هایی علمی روی طنز و شوخ‌طبعی ایرانیان انجام داده است. این جامعه‌شناس پژوهش‌های خود در باب جوک را در کتابی با عنوان «جامعه‌شناسی جوک و خنده» به چاپ رسانده است. او در تحقیقات خود تلاش کرده است با استفاده از نظریه منش‌ها، خاستگاه‌ها و خصوصیات روانی، اجتماعی و فرهنگی بعضی از جوک‌های ایرانی را بررسی کند.

اخیرا نظراتی ازسوی برخی کارشناسان مطرح شده است مبنی براینکه ساختن جوک، خصوصا جوک‌های سیاه می‌تواند مانع پیشرفت یا توسعه جامعه شود، شما به‌عنوان یک جامعه‌شناس با این اظهارنظر موافقید؟
من ارتباطی بین این دو موضوع نمی‌بینم. جوک عبارت است از یک فرآورده فرهنگی که تعریف و ساختار و کارکرد مشخصی دارد. جوک روایتی است کوتاه، داستان‌وار و خنده‌دار که معمولا به شکلی شفاهی در فضایی اجتماعی با هدف خنداندن دیگری بازگو می‌شود. همه جوامع در تمام دوران‌ها جوک داشته‌اند و ساختار و کارکردشان هم در سطوح متفاوت روانشناختی و جامعه‌شناختی شباهتی چشمگیر و نمایان را با هم نشان می‌دهد. یعنی جوک یک ساختار زبانی کهنسال و فراگیر و جا افتاده و عام است که کارکردی به همین اندازه عمومی و کلیدی را هم در جوامع گوناگون برآورده می‌کند. این کارکردها را می‌شود به‌طور خلاصه در سه سرفصل گنجاند: از بین بردن تنش میان‌فردی و تثبیت مهر و صمیمیت میان افراد (از راه با هم خندیدن)، کنار آمدن اعضای جامعه با تنش‌های اجتماعی (از راه اشاره امن به تابوها) و صورتبندی، ابراز و «اجتماعی کردنِ» مفاهیم و مضمون‌های تیز و برنده و آشفته‌کننده (از راه شوخی کردن با موقعیت‌های تنش‌زا و مدیریت تفاوت). در این معنی جوک یک پدیدار زیربنایی و عام است که در تمام جوامع وجود دارد و به نوعی روابط اجتماعی را روغن‌کاری می‌کند.

اصولا چه ارتباطی میان توسعه و جوک می‌تواند وجود داشته باشد؟
من پژوهشی از دیگران ندیده‌ام که در آن جوک به صورت مانع یا عامل توسعه اجتماعی نقش ایفا کرده باشد و خودم هم در پژوهش‌هایم چنین چیزی ندیده‌ام. عواملی مانند جوک از ساختارهای زبانی عامی هستند که پیوندشان با جریان‌هایی مانند توسعه باید با پژوهشی مشخص و مستدل نمایانده شود. یعنی باید دقیقا معلوم شود چه ساختی از چه رده‌ای از جوک‌ها با کدام شکل از توسعه (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، یا اجتماعی) ارتباط پیدا می‌کند و چرا. در حال حاضر تا جایی که من خبر دارم چنین ارتباطی پیدا نشده است. تنها این را می‌توان گفت که جوامع جوک‌ساز، یعنی آنهایی که در شرایط بروز یک تنش اجتماعی؛ شمار، تنوع و گستره معنایی بیشتری از جوک‌ها را تولید می‌کنند، در سازگاری با تنش و بازآرایی نیروهای اجتماعی برای عبور از شرایط دشوار بهتر عمل می‌کنند.
آیا گفتن جوک (چه بساجوک‌هایی که با عرف جامعه همخوانی ندارند)، به‌عنوان موضوعی برای خندیدن می‌تواند نوعی ضربه برای جامعه درنظر گرفته شود؟
گمان کنم پرسش‌تان به جوک‌هایی بازگردد که محتوایشان با ریشخند تیپ خاصی (قومی، جنسیتی، شغلی و...) از مردم همراه است. این را همه دیده‌ایم که برخی از مردم جوک‌هایی که قهرمانشان به قومیت یا تیپ اجتماعی خاصی تعلق دارند را نکوهش می‌کنند و آن را توهینی به آن قومیت یا تیپ اجتماعی فرض می‌کنند. واقعیت آن است که چنین پیش داوری نادرست است. مادامی که کسی درباره کسی دیگر جوک می‌سازد و با او شوخی می‌کند، از توهین خبری نیست. یعنی خودِ روند جوک‌گویی یک جایگزین برای خشونت زبانی جدی محسوب می‌شود. در تمام جوامع در تمام دوران‌های تاریخی گروه‌های قومی، نژادی و رده‌های جنسی، شغلی و دینی موضوع شوخی‌های جوک‌ها بوده‌اند. به تعبیری اصولا جوک بر مبنای ارجاع به کلیشه‌های اجتماعیِ برآمده از این رده‌بندی‌ها ساخته می‌شود و تنش‌های بین زیرسیستم‌های اجتماعی را صورتبندی و تحمل‌پذیر می‌کند. بر این مبنا این تصور که کسی با تعریف جوکی که محتوای قومی یا جنسی دارد، به خشونت زبانی یا توهین به کسی روی آورده، از پایه نادرست است. در واقع برعکس است، خشونت و اهانت تنها در غیابِ شوخ‌ُطبعی و بازیگوشی بروز می‌کند. مردم تفاوت‌های میان مردمان را یا با مقاومت و طرد و انگ زدن و کارهایی از این دست که جدی هستند رمزگذاری می‌کنند و یا آن را از مجرای جوک و شوخی و طنز صورتبندی می‌کنند. جامعه سالم آن است که کار دوم را انجام دهد.
آیا نمونه‌های تاریخی برای مخرب بودن جوک درجامعه وجود دارد؟ اگر چنین نمونه‌ای وجود دارد بیشتر به کدام وجه از جامعه ضربه وارد کرده است؟
خیر، جوک یک ساخت اجتماعی درمانگر و سازگارکننده است و همواره هم در سطح اندرکنش بینافردی و هم در لایه ارتباط بین گروه‌ها و زیرسیستم‌های اجتماعی نقشی سودمند را ایفا می‌کند. یعنی همواره جوک‌ها مانند سوپاپ فشاری عمل می‌کنند. آنچه را که ممکن است تنش‌زا و آزارنده باشد و به دشمنی و کشمکش بینجامد را به امری خنده‌دار و نرم و پذیرفتنی بدل می‌سازند. باید توجه داشت که جوک را با شایعه‌های تخریب‌کننده، حرف‌های خاله‌زنکی، فضولی و داستان‌سرایی درباره زندگی خصوصی مردم و چیزهایی از این دست اشتباه نگیریم. جوک یک تعریف جامعه‌شناسانه مشخص دارد و بنابراین باید دقیق درباره‌اش صحبت کرد. این عادتِ اجتماعیِ تازه که از زودرنجی و آمادگی برای مورد توهین واقع شدن شروع می‌شود و به نمایش آزردگی و خشم و نفرت منتهی می‌شود، به نظرم خطرناکتر و زیانبارتر از جوک گفتن است و نشانه کم شدن اعتماد به نفس زیرسیستم‌های اجتماعی‌مان است و اختلال در فهم و مدیریت رسانه‌ها و ابزارهای ارتباطی.
اصولا می‌توان برای جوک‌ها که به نوعی از واقعیات جامعه سرچشمه می‌گیرند خرده گرفت و با سرپوش گذاشتن برآنها، آنها را مخرب دانست؟ یا می‌توان از آنها به نفع اصلاح برخی مشکلات جامعه استفاده کرد؟
حقیقت آن است که جوک مانند ارکان دیگرِ برسازنده زیربنای فرهنگ، خارج از دایره دست‌اندازی افراد و نهادها قرار دارد. یعنی کسی یا نهادی توانایی سرپوش نهادن یا اصلاح کردن‌شان را ندارد. در سراسر قرون وسطا که کلیسای کاتولیک هرنوع اشاره به تابوهای به اصطلاح دینی را گناهی نابخشودنی قلمداد می‌کرد، مردم اروپا که تقریبا همه‌شان به این فرضیه یقین داشتند، رنگارنگ‌ترین دایره از جوک‌های مذهبی را می‌ساختند و منتشر می‌کردند. به همین ترتیب در دوران مدرن بیشترین حجم و تنوع و پیچیدگی از جوک‌های سیاسی‌ای که کمونیسم را ریشخند می‌کند، در کشورهای بلوک شرق و شورویِ سابق ساخته و پخش ‌شده‌اند. جوک جرم یا گناه نیست، واکنشی فرهنگی است به مشکلی که در سطح اجتماعی وجود دارد. نه می‌توان آن را منع کرد و نه با نکوهش یا ستایش‌ آن چیزی تغییر می‌کند. به جای این کارها باید به آن همچون نشانه‌ای در کالبد جامعه نگریست و محتوایش را تحلیل و تکاملش را بررسی کرد تا به شرایط و مسائل جاری در جامعه پی برد. شعارها و مناسکی که پرهیزگاری در به‌کار بردن رده‌ای خاص از جوک‌ها را تبلیغ می‌کنند، با پیش‌داوری هایی نادرست درباره جوک‌ها و کارکردشان درآغشته‌اند. جوک‌ها سیاه و سفید نیستند، همگی‌شان رنگارنگ‌اند!