گفت و گو با دکتر محمدجواد حق شناس درباره شوک اخیر به لابی اسرائیل در آمریکا
تلفن اوباما، پتکی بر سر نتانیاهو
میثم سلیمانی بحث رابطه ایران و آمریکا این روزها نقل محافل اجتماعی و سیاسی ایران شده است و همه از آینده روابط میان این دو کشور سخن به میان میآورند که چه میشود و چه خواهد شد. سفر اخیر رییسجمهور کشورمان به نیویورک باعث شد تا امیدها برای شکستن یخ رابطه ایران و آمریکا بیشتر شود و این تابو تا حدودی نیز شکسته شد. تماس تلفنی اوباما با رییسجمهور کشورمان و دیدار دو وزیر خارجه ایران و آمریکا به طور خصوصی با یکدیگر مجموعه عواملی بود که باعث شد این موضوع مطرح شود که ادامه روابط چگونه خواهد بود. از همین رو گفتوگویی داشتیم با دکتر محمدجواد حقشناس استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل تا در این خصوص نظر ایشان را جویا شویم.
میثم سلیمانی بحث رابطه ایران و آمریکا این روزها نقل محافل اجتماعی و سیاسی ایران شده است و همه از آینده روابط میان این دو کشور سخن به میان میآورند که چه میشود و چه خواهد شد. سفر اخیر رییسجمهور کشورمان به نیویورک باعث شد تا امیدها برای شکستن یخ رابطه ایران و آمریکا بیشتر شود و این تابو تا حدودی نیز شکسته شد. تماس تلفنی اوباما با رییسجمهور کشورمان و دیدار دو وزیر خارجه ایران و آمریکا به طور خصوصی با یکدیگر مجموعه عواملی بود که باعث شد این موضوع مطرح شود که ادامه روابط چگونه خواهد بود. از همین رو گفتوگویی داشتیم با دکتر محمدجواد حقشناس استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل تا در این خصوص نظر ایشان را جویا شویم.
روابط ایران و آمریکا را طی سالیان اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟ و آینده روابط ایران و آمریکا را چگونه میبینید؟
روابط میان ایران و آمریکا موضوع جدیدی نیست که در لحظه بخواهیم بدون ارتباط دادن با گذشته اظهار نظر کنیم و سیاستگذاران نمیتوانند بدون توجه به گذشته هرنوع تصمیمی را اعمال نمایند و این رابطه پیچیدگی خاصی دارد، بهخصوص ظرف ۶۰ سال گذشته اوج حضور آمریکاییها به زمان اشغال ایران توسط متفقین بازمیگردد و تقریبا از ۱۳۲۰ وارد ایران شدند و رفته رفته به عنوان شریک استراتژیک ایران پاجای پای بریتانیا نهادند.
اما در مقطعی کوتاه در دوره دکتر مصدق مجبور به خروح از ایران شدند و پس از کودتای ۳۲ علیه حکومت ملی دکتر مصدق حضور پررنگی در ایران داشتند. این روند تا سال ۱۳۵۶ و ۵۷ ادامه داشت که یک پیوند جدی با مباحث داخلی ایران خورد. به خصوص در سالهایی که جرقههای انقلاب شروع شده بود، آمریکا حامی بلا منازع شاه بود. این موضوع موجبات گسترش بدبینی مردم و رهبران انقلاب را در پی داشت. به خصوص با سابقه دخالت آمریکا در سقوط دولت دکتر مصدق، این نگرانی ابعاد بیشتری میگرفت و با انقلاب ۵۷ شاهد اوجگیری این جریان هستیم و شاید اشتباه استراتژیک آمریکا در راه دادن شاه به خاک این کشور و واکنش دانشجویان خط امام که به سفارت آمریکا در ایران حمله کردند، تاریخیترین اتفاق در میان رابطه بین ایران و آمریکا رخ داد. آمریکا پس از این اتفاق روابطش را با ایران قطع کرد و دانشجویان پیرو خط امام ۴۴۴ روز کارمندان سفارت آمریکا را در حصر نگه داشتند و این اقدام مورد تایید رهبر انقلاب نیز قرار گرفت و آن را انقلاب دوم و تکمله انقلاب مردمی ایران خواندند و پس از آن ما شاهد حمله همهجانبه عراق با حمایت آمریکا به خاک کشورمان بودیم که در سال ۵۹ صورت
پذیرفت و ۸ سال خسارات بسیاری را به ما وارد کرد.
بسیار خب، اما نوسانات دو دهه اخیر روابط ایران و آمریکا، جنس متفاوتی داشته است. به نظر شما مهمترین ویژگیهای تعامل ایران و آمریکا در دو دهه اخیر چه بوده است؟
در این سالها شاید یکی از مهمترین مسائل سیاست خارجی ایران بحث روابط ایران و آمریکا تعریف میشود و همیشه در دستور کار سیاستمداران دو کشور بوده است. تحریمهایی که آمریکا علیه ایران اعمال کرد و تحت تاثیر انقلابی که در ایران رخ داده بود و ایران در مقابل اسرائیل قرار گرفت و گروههای مخالف اسرائیل را نیز حمایت میکرد. طبیعتا این خلاف سیاستهای آمریکا در منطقه بود و اینجا بود که تضاد جدی میان سیاستهای ایران و آمریکا به وجود آمد و حتی آمریکا اتهام جدید بهعنوان واهی حمایت از تروریسم را به ایران وارد کرد. پس از آن نیز آمریکا رفته رفته خود را وارد مسائل داخلی کرد، مثل مطرح کردن مباحث حقوق بشری در ایران و حمایت آمریکا از گروههایی که در تقابل با جمهوری اسلامی بودند این رابطه فرازونشیبهای بسیاری یافت. با روی کار آمدن دولت سازندگی تلاشهایی در خصوص تنشزدایی با کشورهای منطقه و دنیا صورت گرفت اما بهرغم این تلاشها با حملهای که به پایگاه نظامی آمریکا در عربستان رخ داد، آمریکا دوباره ایران را متهم کرد که به این پایگاه حمله کرده است و از این رو تنشها مجددا بالا گرفت.
اما پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات تا حدودی از تنشها فروکاسته شد و شاهد نرمش میان طرفین بودیم. طرح گفت و گوی تمدنها توسط رییسجمهوری ایران و حضور کلینتون در کاخ سفید فرصتی بود که توسط دو طرف از دست رفت و امکان حل و فصل منازعات بسیار کاهش یافت. با روی کار آمدن بوش از یک سو و روشن شدن فعالیت هستهای ایران فضای روابط دو کشور به شدت متشنج شد و ایران به همراه عراق و کرهشمالی در محور شرارت قرار گرفت و روابط ایران و آمریکا فرصت بهبود نیافت. با روی کار آمدن احمدینژاد این رابطه به شدیدترین وضع ممکن رسید. همزمانی بوش و احمدینژاد ما شاهد اوج منازعات طرفین بودیم. مطرح شدن بحث هلوکاست و... فضای سیاسی دو کشور را تغییر داد. اما با حضور اوباما و بابحث تغییری که مطرح شد شرایط متفاوت شد. اما حضور احمدینژاد این موضوع را بسیار سخت میکرد. اما با این که دوره دوم احمدینژاد با دوره اول آن متفاوت بود اما آمریکا نمی توانست به سیاست خارجی احمدینژاد اطمینان کند در صورتی که احمدینژاد حضور اوباما در کاخ سفید را تبریک گفت، نامهای به آمریکا فرستاد، اما اوباما بر اساس این عدم اطمینان با رهبری ایران وارد نامه نگاری
شد که از جزئیات آن اطلاع زیادی در دسترس نیست.
اما با پایان دوره احمدینژاد، توجه سیاستمداران آمریکایی متوجه ایران بود که چه کسی جایگزین احمدینژاد میشود، با رد صلاحیت شدن آقای هاشمی و عدم حضور خاتمی نگاهها به سمت حسن روحانی رفت که مدت زیادی نماینده مجلس، دبیر شورای امنیت ملی و مسوول پرونده هستهای ایران بود. طرح دیدگاههای روحانی موجب شد که حسن روحانی با حمایتهایی که از وی شد در مرحله اول انتخابات در یک فضای دور از پیش بینی در قامت یک رییسجمهور وارد فضای سیاست ایران شود. حرکت روحانی به خصوص انتخاب محمد جواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه و انتقال پرونده اتمی ایران به وزارت امور خارجه، نماد تغییر در سیاست خارجی ایران بود. سخنرانی حسن روحانی و اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل حاکی از تغییر نگاه طرفین بود، به ویژه برگزاری اجلاس ۵+۱ نوید بخش برای حل و فصل منازعات بود. تماس تلفنی اوباما با حسن روحانی به اوج ماجرا رسید و تابوی عدم روابط ایران و آمریکا شکسته شد و آغازی بود برای حرکتی که دوطرف با میدان داری مجموعه خردورزان دو کشور به نتیجه و حل و فصل منازعات برسند.
دستاورد نیویورک امسال چه تفاوتی با ۸ سال گذشته داشته است؟ همچنین فضای عمومی نسبت به ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
تفاوت بسیاری داشت. ما برای اولین بار شاهد دیدار وزرای خارجه ایران و آمریکا بودیم. از طرفی دیگر دیدارهایی که برای طرف ایرانی فراهم شد مسبوق به سابقه نبود. در اجلاس امسال افزایش دیدارها با کشورهای اروپایی را شاهد بودیم، مثلا دیدار با رییسجمهور فرانسه، نخست وزیران کشورهای اروپایی و دیدار با وزیر امور خارجه انگلیس را شاهد بودیم. این اتفاقی است که در گذشته نبود. استقبال دبیر کل سازمان ملل از مواضع رییسجمهوری ایران و همچنین تغییر لحن مقامات آمریکایی را نسبت به گذشته شاهد بودیم به طوری که آمریکاییها اعتراف به دخالت در کودتا علیه دولت مصدق کردند، اشاره به فتوای رهبر ایران کردند و از سقوط رژیم ایران سخن به میان نیاوردند.
تغییر لحن اوباما را چگونه میبینید؟ آیا تاثیری در آینده مذاکرات خواهد داشت؟
قطعا دارد. چون اوباما، جان کری را مستقیما مامور حل پرونده ایران کرد و دیدار وزرای دو کشور از اتفاقاتی است که به جای واسطه دو طرف مستقیم بر سر منافع خودشان سخن میگویند و به صراحت و به دور از هرگونه ابهام با یکدیگر گفت و گو میکنند.
پس منظور از صحبتهای اوباما در خصوص اینکه گزینه نظامی همچنان روی میز است در دیدار با نتانیاهو چیست؟
عرصه سیاست را نمی توان انتزاعی نگاه کرد. تلفن اوباما به حسن روحانی یک شوک به لابی اسرائیل در آمریکا وارد کرد و مانند پتکی بر سر نتانیاهو بود. و طبیعی است که با واکنش سختی در آمریکا روبهرو شده است. در این روند و دیدار بین اوباما و نتانیاهو یکی از بدیهی ترین اصول دیپلماسی است که طرفی که به صورت تهاجمی آمده، هم صدایی کند و وی را آرام کند. اگر به دنیا به شکل واقعی نگاه کنید این اظهار نظر غیر قابل پیشبینی نبود و در مقابل هر فرد عصبی این صحبتها گفته میشد.
تا چه حد به مذاکرات آینده ایران و ۵+۱ با ایران امیدوار هستید؟
ما یادمان باشد مذاکرات نزدیک به ۱۰ سال است که ادامه دارد و در ۸ سال گذشته به نقطه مورد توافق حتی نزدیک هم نشدیم. اما نمی توانیم انتظار زیادی داشته باشیم گرچه مهلتهای اندکی مانند ۳ماه و ۶ماه برای حل موضوع در نظر گرفته شده است. اما ما فرصت زیادی نداریم، باید تا زمانی که اوباما وارد فضای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و کنگره نشده است از فرصت استفاده کنیم. این آزادی عملی که اکنون اوباما دارد شاید در زمستان سال آینده نداشته باشد. به نظر من با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب در خصوص نرمش قهرمانانه، آقای روحانی از حضوری که در نیویورک داشت میتوانست به خوبی استفاده کند اما به نظر من ایشان از حد اکثر برگهایی که در دستانشان داشتند استفاده نکردند.
آیا به کم شدن تحریمها امیدوار هستید؟
تحریمها چند نوع است. آنهایی که توسط شورای امنیت وضع شده شاید به راحتی برداشته نشود. اما یک سری تحریمها در کنگره آمریکا بوده امکان برداشته شدنشان هست. با این حال همین که تشدید تحریمها قطع شده خود جای امیدواری دارد. اگر به توافقاتی بین ایران و غرب برسند میتوان به سرعت شاهد کاهش تحریمهایی باشیم که توسط آمریکا و اروپا وضع شده است و کشورهایی که تا کنون با تحریمهای ایران درگیر بودند آزادانه میتوانند با ایران مبادلات خود را انجام دهند. اما تحریمهایی که توسط سازمان ملل وضع شده به راحتی برداشته نخواهد شد.
نتانیاهو در مصاحبه خود با بی بی سی ادعا کرد که همه کشورهای عرب به جز اسد در خصوص ایران با من موافق هستند. آیا واقعا اینگونه است و کشورهای منطقه از بهبود رابطه ایران و غرب نگران هستند؟
دقیقا. نتانیاهو اگر یک حرف درست زده باشد برای اولین بار همین است. آنها نگران رابطه ما با آمریکا هستند. بیشترین دلخوری اول برای اسرائیل است سپس برای اعراب و بعد هم روسیه و چین.
نیویورک تایمز در مقالهای نوشت نتانیاهو هماکنون سیاستمدار تنها است؟ آیا سیاست خارجی جدید جمهوری اسلامی اکنون اسرائیل را منزوی کرده است؟
در مجمع عمومی در زمان سخنرانی حسن روحانی تنها صندلی که خالی بود صندلی اسرائیل بود، در صورتی که ما شاهد بودیم در سالهای گذشته اکثر کشورها سالن را ترک میکردند.اکنون این اتفاق افتاده است.اما اگر دست روی دست بگذاریم این فرصت از دست میرود. ما زمان زیادی نداریم و باید با هوشیاری و دقت در زمانی مناسب مسائل را حل و فصل کنیم. زیرا این انزوا دائمی نخواهد بود و باید از فرصت هرچه زودتر استفاده کنیم.
نتانیاهو در مصاحبه خود همچنین اشاره کرد که من دانشجوی تاریخ ایران هستم، اما مدعی شد که مردم ایران اگر آزاد بودند شلوار جین میپوشیدند و موسیقی غربی گوش میدادند. نتانیاهو چگونه در خصوص مردم ایران فکر میکند؟
این که برخی محدودیتهای اجتماعی در کشور ما وجود دارد کشف خیلی بزرگی نیست که نتانیاهو انجام داده است. نتانیاهو نباید به این اشتباه بیافتد که برخی از جوانها که نارضایتیهایی دارند خطری برای نظام هستند. زیرا کشور اگر در تهدیدی باشد همین جوانان دست روی دست نمیگذارند، زیرا آن کسی که او فکر میکند دلتنگ لباس جین است، در صورت وجود خطر لباس رزم میپوشد و جلوی دشمن میایستد.
راهبرد آینده سیاست خارجی ایران را چگونه میبینید؟
ما باید خیلی سریعتر بر مبنای منافع ملی اولویت هایمان را روشن کنیم. انسجام در کشور و استفاده از ظرفیتهای کشور و به خدمت گرفتن آنها در سیاست خارجی و حضور به عنوان یک قدرت منطقه در معادلات بین المللی نیاز است به لوازم این کار توجه ویژهای کنیم و در قاعده بازی جهانی قرار گیریم.
به عنوان سخن آخر چه چیزی را مد نظر دارید؟
ظرفیتهایی که آقای روحانی میتواند از آن استفاده کند بسیار است. مثل حضور آقای هاشمی برای ارتباط بهتر با کشورهای منطقه به خصوص عربستان سعودی. که ما شاهد این هم هستیم که ملک عبدالله از آقای هاشمی دعوت کرده است که در مراسم حج امسال حضور پیدا کند که این باعث میشود که ما شاهد تغییرات جدی در معادلات حوزه خلیجفارس باشیم. ظرفیت محمد خاتمی در ارتباط با غرب و دیگر کشورهای جهان است که نباید از این ظرفیتها بی تفاوت گذشت. اگر این ظرفیتها دیده شود، کسانی که سیاست خارجی را هدایت میکنند اکنون از حمایت رهبری معظم انقلاب نیز برخوردارد هستند که با حمایت ایشان این سیاست خارجی میتواند موفق و کارآمد باشد.
ارسال نظر