راز موفقیت محافظهکاران
دیوید کامرون بار دیگر به کرسی نخست وزیری رسید و با داشتن اکثریت ۶۵۰ کرسی مجلس عوام به خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت لندن بازگشت. این نتیجه را هیچ کدام از نظرسنجیها پیشبینی نکرده بودند. نظرسنجیهایی که تا روز پیش از انتخابات، حکایت از حرکت شانه به شانه دو حزب داشت. کامرون اولین عضو حزب محافظهکار از زمان مارگارت تاچر است که توانست برای دومین دوره بهعنوان نخستوزیر انتخاب شود. هیچ کدام از کشورهای بزرگ اروپایی در سالهای اخیر نتوانستهاند رهبر مسوولی داشته باشند تا از اقدامات ریاضتی بهعنوان طرحی برای کاهش کسری بودجه استفاده کنند و در این زمینه عملکردی شاهکار داشته باشد.
دیوید کامرون بار دیگر به کرسی نخست وزیری رسید و با داشتن اکثریت 650 کرسی مجلس عوام به خانه شماره 10 داونینگ استریت لندن بازگشت. این نتیجه را هیچ کدام از نظرسنجیها پیشبینی نکرده بودند. نظرسنجیهایی که تا روز پیش از انتخابات، حکایت از حرکت شانه به شانه دو حزب داشت. کامرون اولین عضو حزب محافظهکار از زمان مارگارت تاچر است که توانست برای دومین دوره بهعنوان نخستوزیر انتخاب شود. هیچ کدام از کشورهای بزرگ اروپایی در سالهای اخیر نتوانستهاند رهبر مسوولی داشته باشند تا از اقدامات ریاضتی بهعنوان طرحی برای کاهش کسری بودجه استفاده کنند و در این زمینه عملکردی شاهکار داشته باشد.
تام گالاگر یادداشتنویس و تحلیلگر مسایل بریتانیا میگوید که اقتصاد از سوءمدیریتهای حزب کارگر در پیش از سال ۲۰۱۰، نجات یافته و احیا شده است. اما مثالی از حس خوب وجود ندارد. میزان تولید پایین است، بسیاری از یک و نیم میلیون شغل جدیدی که از سال ۲۰۱۳ تاکنون ایجاد شده به مهاجرانی که براساس سیاست درهای باز بریتانیا جذب شدهاند، رسیده است. کسری بودجه همچنان به طرز هشدارآمیزی بالا است.
کامرون قادر به دفاع و ارائه سیاستهای خودش است؛ اما میزان محبوبیت وی از سال 2010 که دولتش را با حزب لیبرال تشکیل داد، به پایینترین حد خود رسیده است. وقتی که وی در ماه آوریل به این نکته اعتراف کرد که در صورت انتخاب مجدد نمیخواهد یک دوره کامل را بگذراند، این نظر را که بسیاری معتقدند وی میلش به قدرت را از دست داده، تایید کرد و این فرضیه مطرح شد که وی بهدنبال یک پست بینالمللی است که بتواند استعدادهای خودش در زمینه دیپلماسی را نشان دهد.
کامرون در دورانی که در پست نخست وزیری بود سیاستهای میانه را دنبال میکرد، در کمپین انتخاباتی تمایل داشت تا چشمانداز محافظهکارانه قویای از خودش نشان دهد و دلیل آن آماده شدن در مقابل رقبای اصلی در مناظرهها بود.
در طول چند ماه گذشته، نظرسنجیها نشان میدادند که محافظهکاران و رقیبشان حزب کارگر در یک سطح قرار دارند. حتی به وجود آمدن بن بست و برگزاری انتخابات دور دوم تا قبل از کریسمس هم پیشبینی میشد. حزب کارگر سرسختانه به اد میلیبند چسبیده بود، رهبری که به شدت غیرکاریزماتیک بود و کمترین تجربه سیاسی را داشت.
یکسری از گافهای انتخاباتی میلیبند برای میلیونها رایدهنده (و کسانی که از تصمیم وی برای رقابت با برادرش برای کسب رهبری حزب در سال ۲۰۱۰ حمایت کردند) ثابت کرد که وی صلاحیت رسیدن به خیابان داونینگ استریت را ندارد.
حزب استقلال بریتانیا توانست از گمنامی به سومین حزب کشور با داشتن 12 درصد کل آرا در کشور تبدیل شود، آرای این حزب برآمده از حامیان سابق حزب کارگر است که در زمینه تغییرات اجتماعی و همچنین سیاستهای دولت در رابطه با هنجارهای چند فرهنگی دغدغه دارند.
میلیبند با وجود قدرت فکریاش، موفق به ارائه یک برنامه اقتصادی منسجم نشد که بتواند رایدهندگان را که از هزینههای بالای دولت آگاه هستند، به خودش جلب کند. اد بال، سخنگوی قدرتمند و مغرور وی، شب انتخاباتی سختی داشت. نکتهای که وجود دارد این است که همسر بال، یکی از گزینههای جانشینی میلیبند بهعنوان رهبر حزب است.
کامرون درباره جداییطلبان چپگرای اسکاتلندی که حزب کارگر برای کسب قدرت نیازمند به ائتلاف با آنها بود، هشدار داده و گفته بود که اگر آنها به قدرت برسند، ولخرجیهای مالیاتی و خلع سلاح اتمی را انجام خواهند داد. این قبیل تاکتیکها نتیجه داد و بسیاری از جنوب بریتانیا که قصد داشتند به حزب استقلال بریتانیا رای بدهند، تصمیم گرفتند بهخاطر ترسشان از بیثباتیهای احتمالی بهخاطر حزب کارگر آماده نشده و پوپولیستهای اسکاتلندی، به حزب محافظهکار رای دهند.این اهریمنسازی از حزب ملی اسکاتلند، به کمک این حزب آمد تا بتواند بیش از 50 درصد آرای اسکاتلند را بهدست بیاورد. تحت هدایت رهبری جدید و پر انرژی نیکولا استورگئون، حزب ملی اسکاتلند توانست به جز سه کرسی، تمام 59 کرسی وست مینستر را بهدست بیاورد، اکثریتی که پیش از این متعلق به حزب کارگر بود و در این دوره اسکاتلند تماما در اختیار یک حزب قرار گرفت.
تام گالاگر یادداشتنویس و تحلیلگر مسایل بریتانیا میگوید که اقتصاد از سوءمدیریتهای حزب کارگر در پیش از سال ۲۰۱۰، نجات یافته و احیا شده است. اما مثالی از حس خوب وجود ندارد. میزان تولید پایین است، بسیاری از یک و نیم میلیون شغل جدیدی که از سال ۲۰۱۳ تاکنون ایجاد شده به مهاجرانی که براساس سیاست درهای باز بریتانیا جذب شدهاند، رسیده است. کسری بودجه همچنان به طرز هشدارآمیزی بالا است.
کامرون قادر به دفاع و ارائه سیاستهای خودش است؛ اما میزان محبوبیت وی از سال 2010 که دولتش را با حزب لیبرال تشکیل داد، به پایینترین حد خود رسیده است. وقتی که وی در ماه آوریل به این نکته اعتراف کرد که در صورت انتخاب مجدد نمیخواهد یک دوره کامل را بگذراند، این نظر را که بسیاری معتقدند وی میلش به قدرت را از دست داده، تایید کرد و این فرضیه مطرح شد که وی بهدنبال یک پست بینالمللی است که بتواند استعدادهای خودش در زمینه دیپلماسی را نشان دهد.
کامرون در دورانی که در پست نخست وزیری بود سیاستهای میانه را دنبال میکرد، در کمپین انتخاباتی تمایل داشت تا چشمانداز محافظهکارانه قویای از خودش نشان دهد و دلیل آن آماده شدن در مقابل رقبای اصلی در مناظرهها بود.
در طول چند ماه گذشته، نظرسنجیها نشان میدادند که محافظهکاران و رقیبشان حزب کارگر در یک سطح قرار دارند. حتی به وجود آمدن بن بست و برگزاری انتخابات دور دوم تا قبل از کریسمس هم پیشبینی میشد. حزب کارگر سرسختانه به اد میلیبند چسبیده بود، رهبری که به شدت غیرکاریزماتیک بود و کمترین تجربه سیاسی را داشت.
یکسری از گافهای انتخاباتی میلیبند برای میلیونها رایدهنده (و کسانی که از تصمیم وی برای رقابت با برادرش برای کسب رهبری حزب در سال ۲۰۱۰ حمایت کردند) ثابت کرد که وی صلاحیت رسیدن به خیابان داونینگ استریت را ندارد.
حزب استقلال بریتانیا توانست از گمنامی به سومین حزب کشور با داشتن 12 درصد کل آرا در کشور تبدیل شود، آرای این حزب برآمده از حامیان سابق حزب کارگر است که در زمینه تغییرات اجتماعی و همچنین سیاستهای دولت در رابطه با هنجارهای چند فرهنگی دغدغه دارند.
میلیبند با وجود قدرت فکریاش، موفق به ارائه یک برنامه اقتصادی منسجم نشد که بتواند رایدهندگان را که از هزینههای بالای دولت آگاه هستند، به خودش جلب کند. اد بال، سخنگوی قدرتمند و مغرور وی، شب انتخاباتی سختی داشت. نکتهای که وجود دارد این است که همسر بال، یکی از گزینههای جانشینی میلیبند بهعنوان رهبر حزب است.
کامرون درباره جداییطلبان چپگرای اسکاتلندی که حزب کارگر برای کسب قدرت نیازمند به ائتلاف با آنها بود، هشدار داده و گفته بود که اگر آنها به قدرت برسند، ولخرجیهای مالیاتی و خلع سلاح اتمی را انجام خواهند داد. این قبیل تاکتیکها نتیجه داد و بسیاری از جنوب بریتانیا که قصد داشتند به حزب استقلال بریتانیا رای بدهند، تصمیم گرفتند بهخاطر ترسشان از بیثباتیهای احتمالی بهخاطر حزب کارگر آماده نشده و پوپولیستهای اسکاتلندی، به حزب محافظهکار رای دهند.این اهریمنسازی از حزب ملی اسکاتلند، به کمک این حزب آمد تا بتواند بیش از 50 درصد آرای اسکاتلند را بهدست بیاورد. تحت هدایت رهبری جدید و پر انرژی نیکولا استورگئون، حزب ملی اسکاتلند توانست به جز سه کرسی، تمام 59 کرسی وست مینستر را بهدست بیاورد، اکثریتی که پیش از این متعلق به حزب کارگر بود و در این دوره اسکاتلند تماما در اختیار یک حزب قرار گرفت.
ارسال نظر