روایت حضور رضا درمیشیان در سینمای ایران به بهانه اکران آخرین فیلمش:
از بغض تا لانتوری
شهرزاد رحیمی
رضا درمیشیان سابقه چندانی در فیلمسازی ندارد و حاصل فعالیت ۲۰ ساله او در سینما، تنها سه فیلم در مقام کارگردان است؛ اما حاشیههای پیرامون فیلمهایش همیشه از خود فیلمها خبرسازتر شده است. از توقیف «عصبانی نیستم! »و موضوع حساسیتبرانگیز آن گرفته تا نمایش صریح و بیپرده خشونت و اسیدپاشی در لانتوری و واکنشهای مختلف منتقدان و مردم به آن. اکران فیلم سینمایی لانتوری در روزهای اخیر آغاز شد تا آخرین ساخته این کارگردان در معرض قضاوت مخاطبان قرار بگیرد. به همین بهانه در این گزارش به روند حضور او در سینمای ایران پرداختهایم.
شهرزاد رحیمی
رضا درمیشیان سابقه چندانی در فیلمسازی ندارد و حاصل فعالیت ۲۰ ساله او در سینما، تنها سه فیلم در مقام کارگردان است؛ اما حاشیههای پیرامون فیلمهایش همیشه از خود فیلمها خبرسازتر شده است. از توقیف «عصبانی نیستم! »و موضوع حساسیتبرانگیز آن گرفته تا نمایش صریح و بیپرده خشونت و اسیدپاشی در لانتوری و واکنشهای مختلف منتقدان و مردم به آن. اکران فیلم سینمایی لانتوری در روزهای اخیر آغاز شد تا آخرین ساخته این کارگردان در معرض قضاوت مخاطبان قرار بگیرد. به همین بهانه در این گزارش به روند حضور او در سینمای ایران پرداختهایم.
بغض دهه شصتیها
رضا درمیشیان مسیری طولانی را طی کرده تا به اینجا برسد. کارش را بهعنوان دستیارکارگردان و برنامهریز آغاز کرد و در این سالها با کارگردانانی چون داریوش مهرجویی، علیرضا داوودنژاد و فریدون جیرانی همکاری کرده است. اما همکاریاش با داریوش مهرجویی شکل ویژهتری داشت. او علاوه بر اینکه دستیار کارگردان مهرجویی بود، تهیهکنندگی فیلم «چه خوبه که برگشتی» و «نمایش درس» او را نیز بهعهده داشت. بعد از ساخت چند فیلم مستند و کوتاه داستانی و همکاری در مقام مجری طرح و تهیهکننده، در سال ۹۰ اولین فیلم خود را جلوی دوربین برد.
شروع درمیشیان در سینما با« بغض» بود. او در بغض روایتگر نسلی بود که به اجبار درگیر مهاجرت شده بودند. فیلم بهعنوان تجربه اول، اثر قابل توجهی بود و با روایت غیرخطی جذابش توانست نظر منتقدان و مردم را جذب کند. بغض ضعفهای آشکاری در فیلمنامه، فرم و شخصیتپردازی داشت و حتی دوربین روی دست و زوایای عجیب آن هم کمکی به فرم آشفته فیلم نکرده بود، اما به هر حال قدم قابل قبولی برای یک فیلمسازفیلم اولی بهشمار میرفت.بغض در جشنوارههای فیلم مونترال، ورشو لهستان، کلیولند آمریکا، دیدار تاجیکستان، هانوی ویتنام، جشنواره فیلمهای ایرانی لندن و پاریس و... شرکت کرد و در جشنوارههای داخلی هم برنده جوایزی از ششمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران شد.
لانتوری: یک اثر هنری یا بیانیهای سیاسی؟!
اما درمیشیان در سومین ساخته خود با دنبال کردن فضای اجتماعی مورد علاقهاش، اسیدپاشی را مضمون اصلی فیلم خود قرار داده است. فیلم در جشنواره فیلم فجر پربینندهترین فیلم شد، طوریکه رکورد سانسهای فوقالعاده برای نمایش یک فیلم را شکست، اما با وجود این تعداد نمایش، در نهایت نتوانست در میان ۵ فیلم برتر تماشاگران قرار بگیرد و سهمی هم از جوایز جشنواره نداشت. لانتوری در جشنواره بازخوردهای متفاوتی گرفت. عدهای فیلم را سطح پایین، شعارزده و پر از ادا خواندند و عدهای از جسارت فیلمساز به وجد آمدند و آن را تاثیرگذار و درگیرکننده دانستند. در برج میلاد تقریبا اکثر منتقدان نگاهی منفی به فیلم داشتند و در سینماهای مردمی نیز افرادی نتوانستند تا پایان فیلم در سالن دوام بیاورند. لانتوری این فکر را به وجود آورد که آیا برای نمایش خشونت محدودیتی وجود ندارد؟ و اینکه تا کجا میتوان خشونت را نشان داد؟ تماشای تصویر صریح و شوک برانگیز فیلم برای خیلی از افراد غیرممکن است. انتقادها اغلب به این موضوع برمیگشت که مصاحبههای ابتدای فیلم و مقدمه چینی طولانیاش در کنار داستان اسیدپاشی فیلم را دو پاره کرده است. فیلم در درجه اول یک اثر هنری است و بعد میتواند کارکردهای اجتماعی مختلفی داشته باشد.
اصلی که تا حدودی در تناقض با فیلم درمیشیان قرار میگیرد. کارگردان شخصیتهایش را جلوی دوربین چیده و در روایتی شبه مستندوار، انبوهی از شعارها را در صورت مخاطبانش فریاد میزند. در صورتی که نمایش اسیدپاشی بهعنوان اقدامی که تنفر عمومی جامعه را بهدنبال دارد، در هر شکلی عملی شجاعانه و البته جسورانه و چالش برانگیز به حساب میآید و نمیتوان جسارت درمیشیان را در به تصویر کشیدن آن نادیده گرفت.فیلم ماجرای دختر روزنامه نگاری به نام مریم است که یک فعال اجتماعی است و در تمام طول فیلم در حال تلاش برای گرفتن رضایت از خانوادههای قربانیان اعدامی است. فیلمساز از همان ابتدا تلاش میکند که بعد بزرگ منشی شخصیت دختر را به نمایش بگذارد و به عبارتی از بخشش و مهربانی او صحبت میکند. (نمونه بارز این موضوع فعالیت دختر در کمپین نه به خشونت است) تا بتواند حس همدلی مخاطب را برانگیزد و همدردی مخاطب در انتهای فیلم را با خود داشته باشد.وقتی شخصی که خود مدافع بخشش زندانیهای اعدامی است ناگهان در چنین موقعیتی قرار میگیرد که باید بین قصاص و بخشش تصمیمگیری کند، گره اصلی فیلم ایجاد میشود. او بی دودلی و تردید تصمیم میگیرد که نبخشد. این همان پارادوکسی است که هم داستان، هم کارگردان و هم نفس عمل انجام شده آن را کاملا طبیعی از کار درآورده است.لانتوری همزمان با جشنواره فیلم فجر در بخش پانورامای برلیناله نیز به نمایش درآمد و با استقبال خوبی مواجه شد و نقدهای مثبتی از طرف منتقدانی چون دبورا یانگ گرفت.
عصبانی نیستم!: وقتی نمایش فیلم به مصلحت نیست
بعد از سال ۸۸ و جریانهای پیش آمده، فیلمسازان زیادی تصمیم به ساخت فیلمی بر همین اساس گرفتند. فیلمنامههای عدهای مجوز گرفت و فیلمنامههای عدهای دیگر در همان مرحله اولیه متوقف ماند. درمیشیان برای دومین فیلم خود تصمیم گرفت سراغ موضوعی برود که مضمونی به نسبت حساسیتبرانگیزتر از فیلم اولش داشت. نوید دانشجویی بود که در جریان سال ۸۸ ستارهدار شده و از تحصیل در دانشگاه بازمانده بود و بهدنبال کار بود. «ستاره» تنها دلخوشی او در زندگیاش بود که توانسته بود او را به زندگی امیدوار کند. «عصبانی نیستم» روایت خشم و سرگشتگی و عصیان و عشق جوانهایی بود که تصویری از خود را در کاراکتر نوید میدیدند. البته فیلم مجال اکران عمومی پیدا نکرد، فیلم در جاهایی لحن شعاری پیدا میکند، اما آزاردهنده نمیشود.
عصبانی نیستم با ۱۷ دقیقه ممیزی و حذف پایان فیلم در جشنواره فیلم فجر اکران شد. بعد از نمایشهای متعدد فیلم و واکنش اغلب مثبت منتقدان، اولین جرقه حواشی در اختتامیه جشنواره زده شد. در حالی که گمانهزنیها خبر از انتخاب نوید محمدزاده بهعنوان بهترین بازیگر مرد میداد، رضا عطاران برنده این جایزه شد. او بعدها در مصاحبهای بیان کرد که این سیمرغ متعلق به من نیست و این جایزه را حق نوید محمدزاده میدانم.عوامل فیلم بعد از تلاش فراوان موفق به گرفتن پروانه نمایش شدند، اما سه روز قبل از نمایش عمومی جلوی اکران فیلم گرفته شد. در آن زمان کمیسیون فرهنگی مجلس نهم، نامهای به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشت و خواستار عدم صدور مجوز اکران این فیلم و ۷ فیلم دیگر شد که از آنها با عنوان «فیلمهای مرتبط با فتنه» نام برده بود. احمد سالک رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس وقت در این باره گفته بود برخی فیلمها با اینکه مجوز فیلمنامه و تولید دریافت کردهاند، اما در هنگام ساخته شدن به حاشیه رفتهاند و نمایش آنها به مصلحت نظام نیست. ابوالحسن داوودی در واکنش به کنار گذاشته شدن «عصبانی نیستم» از اکران، این برخورد را یک برخورد سلیقهای دانست.
ارسال نظر