بوی باروت و خون در دریای چین
حسین موسوی گروه بینالملل- رابطه ایالات متحده آمریکا با چین دگرگون شده است. این نظر بیشتر ناظران سیاسی است که اعتقاد دارند رابطه بین این دو کشور در آینده کاملا نزدیک تغییر خواهد کرد. در مجله وال استریت ژورنال، مارک لئونارد یکی از ستوننویسان نسخه آمریکایی این مجله میگوید که دو کشور پیش از این از دو سیاره متفاوت بودند، اما هماینک رابطهها به گونهای در حال پیشروی است که نقش دو کشور در آیندهای نزدیک جابهجا خواهد شد. وی میگوید: پیش از این اگر رابطه ایالات متحده و چین را چیمریکا (اصطلاحی است که به هماهنگی چین و ایالات متحده در دهه ۹۰ اشاره دارد) مینامیدند با این وجود اما روابط بین دو کشور شکلی دیگر میگیرد که حکایت از تضاد منافع دو کشور دارد.
حسین موسوی گروه بینالملل- رابطه ایالات متحده آمریکا با چین دگرگون شده است. این نظر بیشتر ناظران سیاسی است که اعتقاد دارند رابطه بین این دو کشور در آینده کاملا نزدیک تغییر خواهد کرد. در مجله وال استریت ژورنال، مارک لئونارد یکی از ستوننویسان نسخه آمریکایی این مجله میگوید که دو کشور پیش از این از دو سیاره متفاوت بودند، اما هماینک رابطهها به گونهای در حال پیشروی است که نقش دو کشور در آیندهای نزدیک جابهجا خواهد شد.
وی میگوید: پیش از این اگر رابطه ایالات متحده و چین را چیمریکا (اصطلاحی است که به هماهنگی چین و ایالات متحده در دهه 90 اشاره دارد) مینامیدند با این وجود اما روابط بین دو کشور شکلی دیگر میگیرد که حکایت از تضاد منافع دو کشور دارد. امروزه، از زاویه دیگر میتوان به این موضوع نگریست. اگرپیش از این تفاوتها این دو کشور را از هم جدا میکرد، اینبار شباهتهای این دو کشور همدیگر را در دو سیاره جداگانه قرار میدهد. در این ارتباط رابطه چین با ایالات متحده، دقیقا در تضاد کامل با رابطه شوروی، آخرین رقیب قدرتمند ایالات متحده است. در اثنای جنگ سرد، زمانی که جغرافیای سیاسی بالاتر از برخورد ایدئولوژی بود، تماسها افزایش پیدا کرد و تقارب بالایی بین دو جامعه ناهمگرا که به تنشها دامن میزدند، به وجود آمد. زمانی که باراک اوباما در سال 2008 به قدرت رسید، او امیدوار بود که چین را درخصوص موسسات جهانی و تشویق چشمبادامیها به شناسایی منافع مشترک، با حفظ رهبری غربیها در نظام بینالملل پس از جنگ با پکن ائتلاف کند. پنج سال بعد اما، مطابق گفتههای مقامات ایالات متحده در ذهن اوباما چین بزرگترین «ناامیدی» به حساب میآمد. بر
اساس گفتههای مقامات، اوباما احساس میکند که چینیها، در نخستین سفر او به این کشور در سال 2009، تلاش او را برای ترتیب دادن مقدمات تشکیل «جی2» رد کرده اند و آنها مخالف تغییر آب و هوای موجود بین پکن و واشنگتن هستند، زیرا ایالات متحده هنوز بر سر حملات سایبری و کشتیهای جنگی اختلاف نظر دارند و آنها بیشتر یک معضل هستند تا یک شریک.
چینیها نیز به سهم خود، تمایلی ندارند که در زمینی بازی کنند که به رهبری غرب صورت میگیرد و آنها در شکلگیری آن هیچ نقشی ندارند. به همین دلیل است که در زمان ملاقات شی جینپینگ با اوباما، در «سانی لندز» در کالیفرنیا خواستار نوع تازهای از برقراری روابط بین دو «قدرت بزرگ جهانی» شدند. این کدی است که چینیها به آمریکاییها فرستادند تا به آنها بهعنوان یک قدرت مساوی بنگرند و قدرت چینیها را باور کنند.
این دو قدرت بزرگ جهانی چنان در بازیهای روانی افراط میکنند که بقیه دنیا را نیز دچار اضطراب میکنند. پکن و واشنگتن بر روی طیف وسیعی از مسائل مهم اقتصادی و ژئوپلیتیک در تلاشند تا همدیگر را دور بزنند تا اینکه بر منافع مشترک سرمایهگذاری کنند. این امر میتواند تاثیرات عمیقی بر دنیا باقی بگذارد. با چنین رویهای خطمشیهای بینالمللی غالب خواهد شد، آن هم بدون تاثیرگذاری قدرتهای جهانی یا موسسات بینالمللی قدرتمند. تجربه نشان داده است که پس از پایان جنگ سرد ایالات متحده و سایر متحدان خود یعنی کشورهای غربی به دنبال تاسیس دنیای خود بودهاند.
پایان همزیستی چین و ایالاتمتحده
در بیشتر دو دهه گذشته، چین و ایالاتمتحده تقریبا از همزیستی با هم لذت میبردند. چین از حمایت مالی ایالاتمتحده برخوردار بود. شرکتهای چینی نیز محصولات طراحی شده ایالات متحده را که اصطلاحا شرکتهای فراصنعتی هستند تولید میکردند و سیاست خارجی چین در داخل به این روال بود که هژمونی ایالات متحده را تضعیف نکند؛ اما اگر به روابط فعلی واشنگتن و پکن دقیق شویم، ناخواسته وارد یک رقابت استراتژیک بهویژه در حوزه دریای چین شدهاند. جایی که بر اساس پیشبینی ناظران «بدبین» ممکن است بهزودی شاهد یک جنگ فراگیر بین ژاپن و چین در خصوص جزایر سنکاکو شویم و ایالات متحده نیز ناچار به حمایت از متحد اصلی خود
یعنی ژاپن شود.
ارسال نظر