ترامپیسم فرهنگی: چه کسی باید ملامت شود؟

اریک اریکسون/ نظریه‌پرداز محافظه‌کار آمریکایی

مترجم: مریم رضایی

شبی با دوستم الیوت بیرون رفته بودم و او به نکته فوق‌العاده‌ای اشاره کرد: اگر فرهنگ آمریکا را در نظر بگیرید، مطمئنا دونالد ترامپ فردی است که مردم به سوی او جذب می‌شوند. حق با دوستم بود. در روزهای گذشته، چپ‌گراهای آمریکا به اینکه دونالد ترامپ ممکن است شکست خود را در انتخابات نپذیرد اعتراض کرده‌اند؛ همان کاری که ال گور در انتخابات سال ۲۰۰۰ انجام داد. آنها به‌صورت گزینشی فراموش کرده‌اند که ال گور تنها خواستار بازشماری آرای چهار بخش ایالت فلوریدا شده بود. وقتی یک کنسرسیوم رسانه‌ای اعلام کرد آرای کل این ایالت شمرده شده، مشخص شد جورج بوش پیروز است.

برخی از آنها حتی به شکایت ال گور اشاره می‌کنند و نمی‌دانند حکم نهایی دادگاه فدرال چگونه صادر شد. هیلاری کلینتون و دیگران، سال‌ها نسبت به این موضوع اعتراض داشتند و مشروعیت این فرآیند را به چالش کشیدند و حالا از اینکه یک نامزد جمهوری‌خواه همین ادعا را کرده، عصبانی هستند. آنها باید به آینه نگاه کنند. تجدید نظر گزینشی واقعیت‌ها و این ادعا که بوش آرا را دزدید، هم دروغ است و هم عمیقا در ارتدوکسی جناح چپ نهادینه شده است. مطمئنا، افرادی که دوست دارند باور کنند یک پسر ناگهان تبدیل به دختر شود، چیزهای بسیار عجیب و مخالف با واقعیت را نیز به راحتی باور می‌کنند. البته این همه ماجرا نیست و این تنها نکته‌ای است که دوستم الیوت در موردش صحبت کرد.

فرهنگ آمریکا را در نظر بگیرید. شبکه تلویزیونی NBC آمریکا، چند سال دونالد ترامپ را یک ستاره واقع‌نما نشان می‌داد، در حالی که می‌دانست او چطور شخصیتی دارد. آنها از دونالد ترامپ یک سلبریتی بزرگ‌تر ساختند و از کنار او منافع مالی به دست آوردند. تا زمانی که او به برنامه‌های آنها کمک مالی می‌کرد، چشم خود را کاملا به روی واقعیت بسته بودند. حتی امسال در انتخابات اولیه، سازمان‌های خبری مسائل خصوصی ترامپ و بی‌پروایی مواضع او را نادیده گرفتند، چون تا زمانی که برخی شبکه‌های خاص او را به چالش نکشیده بودند، برای این سازمان‌ها سودرسانی داشت.

حال این سوال مطرح است که چرا مردم به‌طور کلی جذب ترامپ می‌شوند؟

الان فقط مساله بی‌وفایی از سوی حزب جمهوری‌خواه مطرح نیست. این یک پاسخ ساده به این سوال است. می‌توان پیام‌های سیاسی هدفمند یا وعده‌های نقض شده را مورد سرزنش قرار داد، اما پاسخ اساسی این سوال پیش روی ما است. قهرمانان فرهنگ مدرن آمریکا چه کسانی هستند؟

تونی سوپرانو از مجموعه سوپرانوز (Sopranos). والتر وایت از مجموعه برکینگ بد (Breaking Bad). فرانسیس آندروود از مجموعه خانه پوشالی (House of Cards). دکستر مورگان از مجموعه دکستر (Dexter). دون دراپر از مجموعه مردان دیوانه (Mad Men). ناکی تامپسون از مجموعه امپراتوری بوردواک (Boardwalk Empire). نیک برادی از مجموعه سرزمین مادری (Homeland). دکتر هاوس از مجموعه هاوس (House). عمر لیتل از مجموعه وایر (Wire). ری دونووان از مجموعه ری دونووان (Ray Donovan). ویک مکی از مجموعه سپر (The Shield). این موضوع به دوره بازی اندی سیپوویکس در مجموعه NYPD Blue و قبل از آن برمی‌گردد. هالیوود گاه و بیگاه از ضدقهرمان استفاده می‌کرد، اما حالا ضدقهرمان به ستاره تبدیل شده است. دکستر که شخصیت اصلی فیلمش است، یک قاتل سریالی است. تونی سوپرانو گانگستری مورد تحسین است. والتر وایت می‌تواند یکی از ما باشد. هالیوود ریپورتر شخصیت استیو باسیمی در فیلم امپراتوری بوردواک را این گونه توصیف می‌کند: «استیو باسیمی در مجموعه‌ای که از شبکه HBO پخش می‌شود، شهر جرسی سیتی را با مسائل غیراخلاقی به تصویر کشیده است. شخصیت ناکی تامپسون که او بازی می‌کند، نسبت به افرادی که دوستشان دارد بخشنده است، اما می‌تواند خشن باشد و باید تصمیم بگیرد که تا کجا می‌خواهد پیش برود و این حقیقت روشن می‌شود که یک فرد نمی‌تواند «نیمه گانگستر» باشد.»

همچنین برایان کرانستون، کارگردان و بازیگر آمریکایی، والتر وایت در فیلم برکینگ بد را این‌گونه توصیف می‌کند: «او برای پولدار شدن تصمیم گرفت به فردی غیر از خودش تبدیل شود. او در آن مرحله، معامله‌ای فاوستی (فاوست شخصیت یک افسانه آلمانی که فرد موفقی است، اما به دلیل نارضایتی از زندگی روحش را در معامله‌ای با شیطان عوض می‌کند) انجام می‌دهد و هر چیز دیگری برایش به یک سراشیبی لغزان تبدیل می‌شود.»

هالیوود ریپورتر یکی از این لیست‌های متعدد ضدقهرمان‌های محبوب را در اختیار دارد. اینها افرادی هستند که هالیوود آنها را در مقابل فرهنگ قرار می‌دهد و فرهنگ را از طریق مکالمات عمومی شکل می‌دهند. مطمئنا، در موردهایی مثل وایت یا مورگان یا لیتل یا آندروود، در پایان کار گناهانی که کرده‌اند دامنشان را خواهد گرفت. شکست ترامپ در روز ۸ نوامبر نیز بالاترین درجه نتیجه کارهای بد او خواهد بود. این یک سقوط برای او است. اما در این مسیر، مردم ضدقهرمان‌ها را تحسین می‌کنند. آنها این سقوط را نادیده می‌گیرند. آنها فکر می‌کنند می‌توانند بازی بهتری انجام دهند و ضدقهرمانی را که معتقدند این کار را انجام می‌دهد، مورد تشویق قرار می‌دهند. آیا تعجبی دارد که یک ستاره تلویزیونی در فرهنگی که این نوع ضدقهرمان‌ها را پرورش می‌دهد، بدرخشد؟ آیا تعجبی دارد که مردم او را به خاطر افتخار به کارهای غیراخلاقی که انجام داده، بپذیرند؟

جناح چپ دوست دارد باور کند که کودکان از بازی‌های ویدئویی خشونت را یاد می‌گیرند، اما انکار می‌کند که فرهنگ کشور با بازتاب تصاویر تلویزیونی، می‌تواند به اولیه‌ترین شکل خود تنزل کند. دونالد ترامپ صرفا محصول یک بنیاد جمهوری‌خواه شاکی از وعده‌های عملی نشده رهبران خود نیست. ترامپ محصول فرهنگی است که به‌صورت روتین افراد به انحراف کشیده شده را قهرمان می‌داند.امسال، جمهوری‌‌خواهان رفتار ترامپ را با این ادعا که دموکرات‌ها اول شروع کردند، توجیه می‌کنند. چپ‌گراها تعرض بیل کلینتون به زنان را می‌پذیرند، چون او طرح ادعای دزدیده شدن آرا در انتخابات سال ۲۰۰۰ را مطرح کرد. بله، دموکرات‌ها خودشان همه این کارها را قبلا انجام داده‌اند. اما پاسخ جمهوری‌خواهان نباید این باشد که «آنها شروع کردند.» پاسخ آنها باید فراتر از این باشد.

منبع: The Resurgent