دونالد ترامپ و آینده جهانیسازی
Laurence Chandy-Brina Seidel
مترجم: مریم رضایی
رئیسجمهور شدن دونالد ترامپ نیازمند یک ارزیابی مجدد در مورد آینده جهانیسازی است و اینکه خوشبینی اولیهای داشته باشیم مبنی بر اینکه نظام اقتصاد باز جهانی همچنان دوام خواهد داشت. وقت آن رسیده این احتمال را که یک سیاستمدار میتواند روندهای جهانی را برای سالها تغییر دهد و معکوس کند، بررسی کنیم. ارزیابیهای ما در مورد روند جهانیسازی تاکنون مثبت بوده و بررسیهایی که از جابهجایی کالا، پول و افراد در مرزهای بینالمللی داشتهایم، نشان داد جهانیسازی آنطوری که ادعا میشود، در حال عقبنشینی نیست.
Laurence Chandy-Brina Seidel
مترجم: مریم رضایی
رئیسجمهور شدن دونالد ترامپ نیازمند یک ارزیابی مجدد در مورد آینده جهانیسازی است و اینکه خوشبینی اولیهای داشته باشیم مبنی بر اینکه نظام اقتصاد باز جهانی همچنان دوام خواهد داشت. وقت آن رسیده این احتمال را که یک سیاستمدار میتواند روندهای جهانی را برای سالها تغییر دهد و معکوس کند، بررسی کنیم. ارزیابیهای ما در مورد روند جهانیسازی تاکنون مثبت بوده و بررسیهایی که از جابهجایی کالا، پول و افراد در مرزهای بینالمللی داشتهایم، نشان داد جهانیسازی آنطوری که ادعا میشود، در حال عقبنشینی نیست. همچنین ارزیابیهای ما نشان داد اقتصاد جهانی امروز بیش از دوران شکوفایی اوایل قرن بیستم از یکپارچگی برخوردار است. با نگاهی به آینده، باید گفت تردید داریم سالهای پیش رو با ثبات در سطح جهانیسازی روبهرو باشیم یا یکپارچهسازی بیشتر، اما با سرعتی کمتر نسبت به گذشته را داشته باشیم.
حال اگر قرار باشد رئیسجمهوری دونالد ترامپ این دیدگاهها را تغییر دهد، این تغییر چگونه خواهد بود؟ باید تاکید کنیم که مقاومت در برابر جهانیسازی یکی از برجستهترین سیاستهای مطرح شده در کمپین انتخاباتی ترامپ بود. او در سخنرانیهایش از توافقنامههای تجاری فعلی آمریکا بد میگفت و تهدید میکرد برای آن دسته از شرکتهای آمریکایی که سرمایهگذاریهای خارجی دارند، مالیات بیشتری وضع خواهد کرد و وعده داد که مانع ورود مهاجرین به آمریکا خواهد شد. برنامه ترامپ برای 100 روز اول کارش، تاکیدی است بر محوریت این موضوعات؛ یعنی چانهزنی یا خروج از «پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی» (NAFTA)، قطع حمایت از پیمان مشارکت ترانس آتلانتیک (TPP)، متهم کردن چین به دستکاریهای ارزی، اعمال تعرفه برای جلوگیری از فعالیتهای شرکتهایی که به تولید در خارج و صادرات شغل میپردازند، اخراج بیش از دو میلیون مهاجر از آمریکا و تعلیق پذیرش مهاجر از مناطق پرورشدهنده تروریست. فرض کنیم ترامپ در اجرای این برنامه موفق شود. اثرات پیادهسازی چنین طرحی بر جهانیسازی در سه سطح خواهد بود که بررسی میکنیم:
اول، اثر مستقیم درونگرایی آمریکا است. آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیا و سومین کشور پرجمعیت دنیا است. بنابراین خروج نسبی از بازارهای جهانی بر حسب بازارهای سهام و جریانات نقدی در نتیجه اندازه کشور سنجیده خواهد شد. در واقع، آمریکا بزرگترین سهم تجارت جهانی، بازارهای سرمایه خارجی و مهاجرین را در دنیا در اختیار دارد. با این حال، این کشور به نسبت اندازهاش، یکپارچگی جهانی چندانی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر ندارد. تنها حوزههایی که پیوند جهانی آمریکا در آنها بیشترین است، میتوانند تحت تاثیر مستقیم سیاستهای ترامپ قرار بگیرند. در میان این حوزهها، حوزهای که بهطور مستقیم در برابر سیاستهای ترامپ آسیبپذیر خواهد بود، جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) است. آمریکا 18 درصد داراییهای FDI جهانی را در اختیار دارد. از سوی دیگر، آمریکا از نظر مهاجرپذیری، بیش از سایر کشورهای دنیا جهانی شده است. این کشور 19 درصد کل جمعیت مهاجران دنیا را در خود جای داده، در حالی که تنها 4 درصد کل جمعیت جهان را تشکیل میدهد. در واقع، آمریکا مهاجرپذیرترین کشور دنیا محسوب میشود که از 60 کشور مختلف مهاجر میپذیرد. اخراج انبوه این مهاجرین و نیز اعمال محدودیتهای سخت بر ورود مهاجران آینده، این جنبه از اقتصاد جهانی را بهطور مستقیم تغییر خواهد داد.
با اینکه اثرات مستقیم تغییر رویکرد اقتصادی آمریکا مهم است، اما اثری که سیاستهای ترامپ بر تغییر رفتار کشورهای دیگر خواهد داشت، به مراتب بزرگتر است. این دومین سطح از اثرات سیاستهای ترامپ بر جهانیسازی است. پیشبینی میشود دیگر کشورها، این سیاستهای درونگرایانه آمریکا را تلافی کنند. این مبنای سیاستهایی است که میگوید ترامپ میتواند وقوع یک جنگ تجاری در دنیا را تسریع کند. این تهدید الان هم توسط روزنامه دولتی چینی گلوبال تایمز تصریح شده است. این روزنامه پیشنهاد داده بود چین باید با لغو قراردادها با تامینکنندگان آمریکایی، اعمال تعرفه بر محصولات وارداتی از آمریکا و محدود کردن ارسال دانشجویان چینی به دانشگاههای آمریکا، به سیاستهای تجاری تهاجمی این کشور واکنش نشان دهد. همچنین نیکولا سارکوزی، رئیسجمهور سابق فرانسه، توصیه کرده که اگر ترامپ از توافقنامه آبوهوایی پاریس خارج شود، اتحادیه اروپا باید برای محصولات آمریکایی مالیات اضافه در نظر بگیرد و مشارکت شرکتهای خارجی در پیمانهای اتحادیه اروپا را محدود کند.
از سوی دیگر، واکنش کشورها و سران آنها به این شرایط ممکن است تقلید از برنامههای سیاسی ترامپ باشد تا به پیروزیهای انتخاباتی مشابه منجر شود. مدتی پیش، سیاستمدارانی از ایتالیا، مجارستان، یونان و چند کشور دیگر، پیروزی ترامپ را سندی برای سیاستهایی که الگوی جهانیسازی را وارونه میکند، دانستند. برخی دیگر از کشورها اگر احساس کنند آمریکا دیگر به حمایت از نظام اقتصادی لیبرال پایبند نیست، ممکن است نهادها و هنجارهای جهانی را که تضعیفکننده جهانیسازی اقتصاد هستند، طرد کنند. این موضوع تا حد زیادی منعکسکننده این عقیده است که ثبات نظم اقتصادی فعلی، به سرمشقی که آمریکا بهعنوان هژمونی پایدار اقتصاد جهانی نوشته، وابسته است. چنین پیامدی حاکی از آشوب است، اما از آنجایی که پایان دوره برتری جهانی آمریکا بر اقتصاد نزدیک است، این هنجارها و نهادها - از عضویت در سازمان تجارت جهانی گرفته تا کنوانسیونهای مختلف سازمان ملل در رابطه با مهاجران و پناهندگان - دیر یا زود زیر سوال میرفتند.
سومین و آخرین شیوهای که با آن میتوان اثر ریاستجمهوری ترامپ را بر جهانیسازی تفسیر کرد، تزریق حجم زیادی از ابهام و عدم قطعیت است. قطع اولین موج جهانیسازی در یک قرن گذشته، ثابت میکند نیروهای یکپارچهسازی اقتصاد جهان نه یک طرفه هستند و نه غیرقابل مقاومت. رسیدن ترامپ به کاخ سفید این موضوع را بیشتر اثبات میکند و نشاندهنده بزرگترین تغییر در جهتگیری آمریکا در برابر نظام اقتصاد جهانی پس از جنگ جهانی است. این ناپیوستگی سیاسی در داخل خود منبع ابهام است. ما فرض کردهایم که ترامپ برنامه ضد جهانیسازی خود را پیاده خواهد کرد، اما چیزی که مشخص نیست این است که آیا او این برنامه را کامل دنبال میکند و اگر اینطور است، چه محدودیتهای تازهای ظاهر خواهد شد؟ شاید مهمترین ریسک نحوه پاسخ او به وقایع پیشبینی نشده در دوره ریاستجمهوریاش از چشمانداز ضدجهانیسازی باشد. این عدم قطعیت دید ما را نسبت به اثرات مستقیم و غیرمستقیم سیاستهای ترامپ تغییر میدهد. با کنار هم قرار دادن همه این ملاحظات، در واقع دیدگاه ما نسبت به آینده جهانیسازی هم تغییر میکند. در این صورت، دیگر نمیتوان مطمئن بود که نظام اقتصاد باز در جهان دوام داشته باشد.
منبع: Global Trade
ارسال نظر