بلــند مدت یاکوتاه‌ مدت؟
درباره چگونگی تنظیم برنامه مالی، همچون دیگر مقولات مالی دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. عده‌ای به برنامه روزانه اعتقاد دارند و عده‌ای دیگر بر آنند که بازه‌های زمانی طولانی‌تر، برای برنامه‌ریزی مناسب‌تر هستند. هر دو طرف سعی می‌کنند که شواهدی برای تقویت دیدگاه خویش ارائه دهند. طرفداران برنامه‌ریزی بلندمدت می‌گویند که حسن این نوع برنامه‌ریزی این است که دید کلی نگر را در شما گسترش می‌دهد. شما از طریق این روش یاد می‌گیرید که چگونه اهداف کلان اقتصادی خود را پی جویی کنید و با دیدی جامع به زندگی مالی خود نظر کنید. مدافعان این برنامه اعتقاد دارند که پیگیری یک برنامه کلان احساس بلندپروازی و میل ما به پیشرفت و ترقی را به خوبی تهییج می‌کند، در حالی که نگاه جزئی شوق و هیجان پیشرفت عظیم را از انسان سلب می‌کند. آنها ادعا می‌کنند طرح‌های بزرگ و مبتکرانه تنها از طریق برنامه‌ریزی‌های بلندمدت قابل تحقق هستند. از سوی دیگر طرفداران برنامه روزانه و کوتاه‌مدت می‌گویند که این نوع برنامه‌ریزی واقع‌بینانه‌تر و عملی‌تر است. مردم عموما عادت ندارند به برنامه‌هایی که در بلندمدت چیده‌اند عمل کنند، بلکه برنامه‌های کوتاه مدت است که همواره عملی می‌شود. بنابراین این دست برنامه‌ها شانس تحقق بیشتری دارند و عملی‌تر هستند، از طرفی این برنامه‌ها به دلیل آنکه به صورت جزئی پیشرفت می‌کنند انعطاف‌پذیرترند و قابلیت تغییر بسیار زیادی دارند، این برنامه‌ها در مقابل انواع رخدادها و حوادث غیرقابل انتظار نیز مقاوم‌تر هستند، به محض اینکه عاملی مداخله‌گر یا غیر قابل پیش‌بینی سر راه شما حاضر شود، می‌توانید برنامه را با توجه به آن تغییر دهید، این مسئله در مورد تغییر در رویاها، اهداف و اولویت‌های شما نیز صادق است، انسان موجودی دائما در حال تغییر و تبدل است و هیچ بعید نیست که خطوط کلی خواست‌ها و اهداف شما ظرف مدت کوتاهی تغییر کند، در چنین شرایطی برنامه بلندمدتی که با صرف وقت بسیار تدوین کرده‌اید، به مشتی مهمل بی‌ارزش بدل می‌شود، شما دیگر دلبستگی به آن ندارید، از طرف دیگر برنامه کوتاه مدت همیشه جایی برای اشتباه انسان، تنبلی و بی‌ارادگی وی (که اموری متدوال هستند) باقی می‌گذارد، اگر چند هفته کار خود را رها کنید یا ضعیف عمل کنید، کل ساختمان باشکوه برنامه‌ریزی درازمدت شما دچار فروپاشی می‌شود، اما برنامه‌های کوتاه مدت قادرند با سرعت خوبی خود را ترمیم و خلل‌ها را جبران کنند. در اینجا می‌کوشیم که منافع و ضررهای این دو نوع برنامه‌ریزی را به صورت انضمامی‌تر در زمینه‌های مالی برشماریم تا بتوان به تصویری درست‌تر و عینی‌تر از یک برنامه‌ریزی مالی مناسب رسید. -برنامه مالی روزانه یا کوتاه مدت ثبت کردن: در این نوع برنامه‌ریزی شما همواره هر خرجی را که انجام می‌دهید یادداشت می‌کنید تا اجازه ندهید که از حد خود فراتر رود. بهترین استدلالی که طرفداران این نوع نگاه ارائه می‌دهند، نظم است. اکثر مردم در لحظه و بدون تأمل قبلی تصمیم می‌گیرند که خرید کنند. از سوی دیگر آنان عادت ندارند که بنویسند هر بار چقدر خرج کرده‌اند. به همین خاطر برآیند دقیقی از افزایش خرج‌هایشان پیدا نمی‌کنند. حس گنگ و مبهمی به آنان می‌گوید که هزینه‌های تلفنشان این ماه بیشتر از ماه قبل شده است، اما آنان این حس مبهم را کنار می‌گذارند و تصمیمی برای جلوگیری از این فرایند نمی‌گیرند. این دقیقا همان نکته‌ای است که طرفداران این نوع برنامه‌ریزی بر آن تاکید می‌کنند. در جهانی که روز به روز اداره امور مالی سخت‌تر می‌شود و هزینه‌ها -اگر کنترل نشوند- با سرعت زیاد بالا می‌رود، شما باید بدانید که پولی که با صرف زحمت و مشقت زیاد به دست آورده‌اید و مهم‌تر از آن، عمرتان را صرف کسب آن کرده‌اید به کجا می‌رود؟ این سوال، سوالی بسیار حیاتی است. پول شما کجا رفت؟ در این برنامه حداقل شما می‌دانید که اگر پولی که صبح از آی. تی. ام برداشته‌اید و تا ظهر تمام شده، کجا رفته است و شما چگونه آن را خرج کرده‌اید، اما این تنها نقطه شروع است. متأسفانه خیلی از ما، حتی از همین نقطه شروع هم آگاه نیستیم. اولین گام را که خودآگاهی مالی است برنمی‌داریم. پیشگیری: اما گام بعدی این است که جلوی این فرایند را بگیرید. فراموش نکنید که هر چقدر شما روی هزینه‌هایی که انجام می‌دهید، تمرکز کنید، به همان میزان می‌توانید جلوی مصرف و خرج اضافی را بگیرید. از طرف دیگر هیچ برنامه‌ریزی بلندمدت مالی، بدون داشتن برنامه‌ریزی روزانه امکان ندارد. اگر می‌خواهید قرض‌های خود را پرداخت کنید یا اگر می‌خواهید یک اتومبیل بخرید، چه راهی بهتر از پاییدن هزینه‌های روزمره؟ درونی کردن برنامه: نکته‌ای که در اینجا بیشترین اهمیت را دارد، صرفا این نیست که شما برای هزینه‌های این ماه، راهکارهای بهتری پیدا کرده‌اید، بلکه این است که شما نظارت بر نحوه هزینه کردن را به طبیعت و عادت ثانوی بدل کرده‌اید. چنانکه می‌دانیم اداره امور مالی، یک فن است. فنی که مانند همه فنون دیگر نیاز به تمرین و ممارست دارد. این نوع برنامه‌ریزی هم، پس از مدتی، عادات مصرفی شما را تصحیح می‌کند. تصحیح عادات مصرفی نخستین گام برای بهبود اوضاع مالی و توازن درآمدها و هزینه‌ها است. این برای همیشه با شما می‌ماند. برنامه‌ریزی مالی بلندمدت نواقص: طرفداران این نوع برنامه‌ریزی قبول دارند که عموم مردم تمایلی به این نوع برنامه‌ریزی مالی ندارند. علت اصلی آن است که این برنامه نیازمند صرف وقت، توجه و دقت فراوان است و مردم در بسیاری از موارد نسبت به این امور فعال نیستند. آنها هم قبول دارند که اگر نگاهی واقع‌بینانه به تجربیات گذشته مشاوره‌های مالی بین مردم بینداریم، خواهیم دید که برنامه‌ریزی کوتاه مدت هم برای مردم انگیزاننده‌تر است و هم راحت‌تر. آنها به ضرورت برنامه‌ریزی کوتاه مدت، معترف هستند و قبول دارند که تا عادات مصرفی اصلاح نشود و برنامه‌ریزی به آرامش درونی بدل نشود، راه به جایی نخواهیم برد. آنها نیز قبول دارند که بسیاری از مردم کنترلی بر هزینه‌هایشان ندارند و به همین خاطر وقتی متوجه می‌شوند که چه مقدار زیادی از پولشان را صرف رستوران رفتن کرده‌اند، حیرت‌زده می‌شوند. طرفداران این نوع برنامه هم چنین معترفند که این برنامه در مقابل عواملی چون تغییر اهداف و اولویت انسان، رخدادهای غیر قابل پیش بینی و شکست‌های مقطعی آسیب‌پذیر است. نقدهای مدافعان به برنامه کوتاه‌مدت: تمام حرف‌هایی که طرفداران برنامه کوتاه مدت می‌زنند، مورد قبول این گروه هست، اما مدافعان برنامه‌ریزی بلندمدت می‌گویند برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت و نوشتن تمام هزینه‌ها و خرج‌ها و تصحیح عادات مصرفی، فقط یک مرحله از مدیریت مالی است. برنامه‌ریزی کوتاه مدت اگر با برنامه‌ریزی بلند مدت همراه نشود، فایده‌ای ندارد، چون شما بعد از مدتی متوجه می‌شوید که مراقب هزینه‌های روزمره بوده‌اید و سختی فراوانی بر خود تحمیل کرده‌اید، اما چیز عمده‌ای در زندگی شما فرق نکرده است. به نظر آنها برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت هم چون حیوانی فاقد مغز است که با دقت و احتیاط کورمال کورمال پیش می‌رود ولی نمی‌داند به کجا می‌رود، به عبارتی مهم‌ترین نقد آنها متوجه نبود غایت و جامعیت در برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت است. راهکاری برای جمع این دو رویکرد: اگر شما بتوانید به بازه‌های کوتاه مدت برنامه‌ریزی خود نوعی هدف جامع ببخشید، تلفیق دو برنامه را پیاده کرده‌اید، مطمئنا شما می‌توانید برنامه‌های کوتاه‌مدت خود را کنار هم بگذارید و آن را در بازه‌های زمانی طولانی‌تر (مثلا یک سال) اجرایی کنید. برای خودتان زمانی را انتخاب کنید، مثلا 14 روز. معین کنید که می‌خواهید در این چند روز چقدر هزینه کنید و چقدر صرفه‌جویی. صورت هزینه‌های اصلی را بنویسید. آنگاه برای خود یک هدف قرار دهید. هدفی که قرار است با پولی که در این یک ماه پس‌انداز می‌کنید، بخرید یا در کسب و کار خود به آن برسید. 14 روز دیگر شما در مرحله‌ای هستید که یک آزمون را پشت سر گذاشته‌اید. دفترچه‌ای که در آن خریدهای خود را می‌نوشتید، نگاه کنید. آیا توانستید به هدف تان برسید؟ اگر پاسخ منفی است، باید ببینید دقیقا چه اتفاقی در دفترچه شما افتاده است. باید دقت کنید که شما اکنون یک برنامه کوتاه‌مدت دارید که در لحظه شکل می‌گیرد و یک برنامه بلندمدت که به صورت پسینی شکل می‌گیرد. مشاوران مالی از تاثیر شگفت‌انگیز برنامه‌ها و تمرین‌های 60 روزه و 90 روزه مالی، در بهبود عادات مصرفی و ایجاد نگاه جامع در برنامه‌ریزی سخن می‌گویند. شما نیز این روش را امتحان کنید، البته توصیه ما این است که این کار را در چند مرحله انجام دهید: ابتدا 2 هفته، سپس یک ماه و بعد 60 روز و عاقبت 90 روز. امتحان کنید. مطمئنا تاثیرش را خواهید دید.