درباره آفرودترین پیکاپ دنیا
سلطان بی تاج و تخت وانتها
این روزها پیکاپ فولسایز با قابلیتهای آفرود کم نداریم. ژاپنیها همیشه در این زمینه حرفهایی برای گفتن داشتند. تویوتا توندرا یکی از معروفترین و پرفروشترینها در این حوزه به شمار میرود. نیسان تیتان تازهوارد خیلی خوب جای خود را در بین هواداران باز کرده است. اما علاقه شدید یانکیها به این سبک محصولات، کاری کرده که خودروسازان آمریکایی نیز در این قسمت توانمندی خوبی از خود نشان دهند. جیامسی سییرا یکی از قدیمیترین پیکاپهای آفرود دنیا برای خودش حکومتی به راه انداخته است. شورولت سیلورادو نیز آنقدر محبوب است که تمام ایالتهای یوتا، کلرادو و نوادا شیفتهاش هستند.
این روزها پیکاپ فولسایز با قابلیتهای آفرود کم نداریم. ژاپنیها همیشه در این زمینه حرفهایی برای گفتن داشتند. تویوتا توندرا یکی از معروفترین و پرفروشترینها در این حوزه به شمار میرود. نیسان تیتان تازهوارد خیلی خوب جای خود را در بین هواداران باز کرده است. اما علاقه شدید یانکیها به این سبک محصولات، کاری کرده که خودروسازان آمریکایی نیز در این قسمت توانمندی خوبی از خود نشان دهند. جیامسی سییرا یکی از قدیمیترین پیکاپهای آفرود دنیا برای خودش حکومتی به راه انداخته است. شورولت سیلورادو نیز آنقدر محبوب است که تمام ایالتهای یوتا، کلرادو و نوادا شیفتهاش هستند. دیگر خودروساز آمریکایی که در این زمینه دستی بر آتش دارد، دوج است که همیشه با رَم برای رقبا دردسرساز شده است. خودرویی که بیشتر به درد درگ میخورد تا باربری. اما راستش را بخواهید هیچکدام از این مدلها در مقابل فورد اف ۱۵۰ رپتور چنان دیوانه و افسارگسیخته نیستند. اصلا معلوم نیست فورد به چه دلیل دست به تولید این خودرو زده است. آنها با چه هدفی چنین تواناییهای غیر قابل کنترلی را درون یک پیکاپ جمع کردهاند؟ این خودرو اگر در رقابتهای تپهنوردی شرکت کند، بیشک مدالآور خواهد بود. فورد در سری جدید رپتورها نهتنها عقب ننشسته بلکه میخواهد یکتنه رالی داکار را برای مشتری عادی تصویرسازی کند.
۱۳ نحس نیست
حتی باورش هم سخت است که یک خودرو آن هم در کلاس پیکاپ طی 70 سال اخیر یکسره تولید شود. داریم درباره فورد اف 150 صحبت میکنیم. پرفروشترین پیکاپ بازار آمریکا از 1977 و پرفروشترین خودرو از 1981 به اینسو. پروژهای که در اوج سادگی در سال 1948 استارت خورد. آن روزها آمریکا به دلیل حرکت سریع به سمت فعالیتهای اقتصادی، نیاز شدیدی به این نوع خودروها داشت. اما نسل اول به دلیل طراحی ضعیفش چندان با اقبال روبهرو نشد. شرکت هنوز آنقدر توانمند نشده بود که بتواند طراحان طراز اول دنیا را به خدمت بگیرد. به همین دلیل در نسل دوم و سال 1953 تقریبا همان سنت گرافیکی را تکرار کرد ولی به لطف پیشرفت تکنولوژی توانست از پیشرانههای قدرتمندتری بهره ببرد. سومین نسل که در سال 1957 آمد، برای اولینبار ابعادی بزرگ و سیستم انتقال قدرت دو دیفرانسیل را تجربه میکرد. طی نسل چهارم در سال 1961 بود که فورد تازه مفهوم یک پیکاپ خاص را دریافته بود. به همین خاطر توانست ابعاد را کاربردیتر کند. همچنین برای نخستین بار کاری کرد تا مشتری بین آپشنهای موجود حق انتخاب داشته باشد. این مدل آغازگر دوران پادشاهی اف150 بود. در 1967 که پنجمین نسل از این خودرو رونمایی شد، کمکم خواص لوکس نیز به ذات این خودرو تزریق میشد.
حالا دیگر مشتریانش فقط افراد کارگر و قشر کم درآمد نبودند. به عقیده بسیاری، ششمین نسل وقتی در ۱۹۷۳ پردهبرداری شد، زیباترین ویرایش تمام تاریخ این پیکاپ آمده بود. فورد نهتنها روی این مدل از طراحان برجسته استفاده کرده بود، بلکه بعد از نسل یک، توانسته بود برای نخستین بار پلتفرم آن را بهصورت مستقل طراحی کند. تا پیش از این هرچه اف ۱۵۰ ساخته میشد بر اساس پلتفرم خودروهای سواری فورد بود. در ۱۹۸۰ و همزمان با معرفی نسل هفتم، کمکم جنون اف۱۵۰ خودش را نشان میداد. استفاده از پیشرانههای ۵ لیتری در ابتدا، سپس ۵.۵۸ لیتری و ناگهان رفتن سراغ موتورهای عالی ۶.۶ لیتری، اف۱۵۰ را تبدیل به خاصترین پیکاپ بازار آمریکای شمالی کرد. نسل هشتم زمانی روی کار آمد که بحران مالی ۱۹۸۷ شرکتهای خودروساز آمریکایی آغاز شده بود. این پدیده را بهخوبی میتوانیم روی طراحی فورد فوق ببینیم. اما شرکت بدون آنکه کسی متوجه ضعف اقتصادیاش شود برای پوشش بازار، دست به یک اقدام انقلابی زد و یکی از تولیدات این سری را با پیشرانه رویایی ۷.۵ لیتری به بازار فرستاد. با شروع سال ۱۹۹۲ و عرضه نسل نهم، اوضاع مالی شرکت نیز بهتر میشد.
از سویی دیگر فناوریهای دیجیتال آرام آرام خود را به دنیای خودرو نزدیک میکردند. فورد آن ایام به مناسبت هفتادوپنجمین سالگرد تاسیس خود یکسری ویژه به اسم SVT را روی اف۱۵۰ اجرا کرد تا اولین شرکتی باشد که یک پیکاپ را با خواص اسپورت طراحی میکند. دهمین نسل از این پیکاپها درست در ابتدای سال ۱۹۹۷ معرفی شد. شرکت بنا به مسائل مالی کمکم از حجم موتور میکاست، ولی همچنان در لیست فروش خود موتوری کمحجمتر از ۴.۶ لیتری V۸دیده نمیشد. انقلاب مدرنیته با این خودرو در سال ۲۰۰۴ و آغاز عرضه نسل یازده بود. فورد یک بار دیگر برای اف۱۵۰ یک پلتفرم اختصاصی طراحی کرده بود. نسل دوازدهم کار رقبا را در همان سال ۲۰۰۹ یکسره کرد و مجالی برای نفس کشیدنشان باقی نگذاشت. استفاده گسترده از پیشرانههای تازه طراحیشده اکوبوست در کنار طراحیهای دلفریب، این خودرو را تبدیل به محبوبترین پیکاپ تمام قاره آمریکا کرد. سرانجام در حالی که تصور میشد فورد دیگر هرچه بود و نبودش را در ۱۲ نسل قبلی گذاشته است، نسل سیزدهم را با یک طراحی رویایی و انبوهی از آپشنهای خارقالعاده به بازار فرستاد.
به روایت عدد و رقم
این همه شور و هیجان برای چیست؟ مگر این خودرو چه دارد که تا این اندازه دربارهاش حرف و حدیث مطرح میشود؟ تصور کنید ویرایش قبلی فورد رپتور با پیشرانه ۵ لیتری هشت سیلندر Vشکل میتوانست ۳۸۵ اسببخار نیرو تولید کند اما ویرایش جدید آن به لطف استفاده از سیستم اکوبوست یا همان توربوشارژر ابداعی فورد، توانسته ۴۵۰ اسببخار نیرو را در ۵ هزار دور در دقیقه و ۷۰۰ نیوتنمتر گشتاور را در ۳۵۰۰ دور در دقیقه فراهم کند. آمریکاییها توانستهاند یکی از حرفهایترین سیستمهای تعلیق دنیا را طراحی کنند. از آنجاکه رپتور باید در سرعتهای بالا از موانع بسیار سخت و ناهموار عبور کند، سیستمهای مرسوم تعلیق هرگز نمیتوانند چنین فشاری را تحمل کنند. در حقیقت فنربندیهای متعارف حتی در خودروهایی که ادعای آفرودبازی میکنند، یارای مواجهه با برخوردهای سنگین آن هم در فرمانگیریهای تند و تیز را نخواهند داشت. در واقع فورد راهی غیر از بهرهگیری از سیستم تعلیق صد درصد مستقل را نداشته است. هر یک از چهار محور باید در اوج استقلال نسبت به جذب و دفع ضربه فعالیت داشته باشند. چراکه تنها در چنین شرایطی است که رپتور میتواند بهترین کارآیی را از سیستم انتقال قدرت ۴x۴ (چهار چرخ متحرک) خود طلب کند اما این نکته را یادتان باشد که سیستم تعلیق کاملا مستقل برای هر چرخ، لذت سنتی سواری را بهکلی از بین میبرد. تنها مزیت این سیستم، پایداری فوقالعاده آن است. این قابلیت درست در تضاد با پدیده نرمی کمک فنرها است. فورد برای اینکه نشان دهد این یک F۱۵۰ عادی نیست، در قسمت جعبهدنده نیز سنگتمام گذاشته است. نسخههای استاندارد یا همان ویرایشهای شهری اف۱۵۰ با گیربکس ۶ سرعته اتوماتیک معمولی راهی بازار میشوند.
نمونههای کمی قویتر و کمی اسپورتتر آن با گیربکس ۶ سرعته اتوماتیک شیفتترونیک عرضه میشوند. در حالیکه نسخه رپتور با یک گیربکس فوق حرفهای ۱۰ سرعته شیفتترونیک طراحی شده است. با این خودرو میتوان چیزی حدود ۱۵۰۰ کیلوگرم بار زد بدون آنکه کوچکترین تغییری در کارآیی آن به وجود بیاید. این در حالی است که وزن خالص بدون مایعات و بدون راننده آن بهتنهایی ۲۵۰۰ کیلوگرم برآورد شده است. حتی از دور نیز بهخوبی معلوم است که این یک پیکاپ عادی نیست. ابعاد و قد و قوارهاش بیشتر مانند شاسیبلندهای فولبادی لوکس مانند کادیلاک اسکلید و لینکلن نویگیتور میخورد. واقعا هم همینطور است. طول، عرض و ارتفاع فورد اف۱۵۰ رپتور به ترتیب ۵۵۸۸، ۲۱۹۲ و ۱۹۹۳ میلیمتر شده است. رپتور اگرچه خودرویی برای شتابگیری و سرعت نیست ولی باز با این حال میتواند صفر تا ۱۰۰ را در ۵/ ۵ ثانیه بپیماید و دست آخر به سرعت نهایی ۲۳۰ کیلومتر در ساعت برسد. رکوردی خیرهکننده برای خودرویی در این کلاس. پیمایش یکچهارم مایل یا ۴۰۰ متر آن نیز در ۹/ ۱۳ ثانیه تکمیل میشود. دست آخر بد نیست بدانید که قیمت فولترین ویرایش یک دستگاه فورد F۱۵۰ Raptor چیزی حدود ۶۲ هزار دلار است.
نظر دیگران
MOTOR TREND
گویی فورد به یک چراغ جادو دست پیدا کرده است. هرچه میخواهد به بهترین شکل ممکن برایش به وجود میآید. از نسل جدید فیوژن و فوکوس گرفته تا ویرایشهای اخیر موستانگ و رنجر. حالا هم میبینیم که با رپتور غوغا به پا کرده است. این چیزی بیش از یک پیکاپ آفرود است. در ایامی که رویکرد اصلی نسبت به وانتبارهای غولآسا کمی کمرنگتر شده، رپتور میآید و یک فرهنگ منحصر به فرد را تعریف میکند. استفاده از جعبهدندههای 10 سرعته اتوماتیک و سیستم اکوبوست 2 توربو، دهنکجی بزرگ فورد به دنیای هیبریدهای فانتزی بوده است.
EDMUNDS
به طرز عجیبی نمیتوان با این خودرو رفتار عادی داشت. یعنی حتی اگر شما یک نوجوان تازه از بلوغ عبور کرده باشید باز هم به مجرد قرارگیری پشت فرمان آن، از خود بیخود میشوید. حس امنیتی که در حین پیمایش در مسیرهای خطرناک به شما دست میدهد طوری است که انگار روی کاناپه نشستهاید و در حال دیدن یک فیلم وحشتناک باشید. به واقع که 90درصد تواناییهای رپتور در مسیرهای دشوار از نظر جغرافیایی و اقلیمی معلوم میشود. فورد با این حرکت خود را با شتابی باورنکردنی از دوج، شورولت و جیامسی جدا کرد.
CAR & DRIVER
خودروسازان تازهوارد و تیونرهای جوان تصور میکنند رمز موفقیت در دنیای اسپورتها استفاده بی حد و حصر از فیبر کربن است. در حالی که فورد با آن همه تجربه در خودروی سال 2017 خود میآید از فریمهای سنتی آلومینیومی بهره میگیرد. این یک دانشگاه برای خودروسازان خردهپا است. چراکه به آنها میآموزد همیشه قرار نیست هدف وسیله را توجیه کند. رپتور با خودش رو راست است. مثل بقیه نیست که در بین دنیای اسپرتگرایی و کارهای روزانه گیر افتاده باشند. او میداند که باید دل را به دریا بزند و جنون مهندسیاش را آزاد کند.
TOP GEAR
فورد دیگر به چه زبانی به دیگران بگوید که از خیر فعالیت در دنیای پیکاپهای آفرود بگذرند؟ یک خودرو چگونه میتواند سال به سال نه فقط اینکه موفقیتش را تکرار کند، بلکه بهتر از قبل هم باشد؟ رپتور آنقدر دوستداشتنی است که شما فکر نمیکنید به راحتی و به چشم بر هم زدنی از دنیای موتورهای V8 به دنیای موتورهای V6 پا گذاشتهاید. یعنی وقتی میشود یک مشت اسببخار را درون 5/ 3 لیتر جا داد، دیگر چه نیازی است که نصف این قدرت را از 2/ 6 لیتر بیرون کشید؟ اگر تا این لحظه دلیلی برای خریدن رپتور پیدا نکردهاید، فقط نیمنگاهی به داخل کابینش بیندازید.
TOP SPEED
در ایامی نهچندان دور، دنیای پیکاپهای تنومند را با فوردهای سری F150 میسنجیدند. حالا کار به جایی رسیده است که خود اف150ها را با ویرایش رپتور قیاس میکنند. زمانی که قرار شد فورد نسخه 2017 این خودرو را روانه بازار کند، همه این نگرانی را داشتند که شرکت از بین تایرهای پیرلی، میشلین یا یوکوهاما کدامیک را انتخاب میکند. اما فورد در اوج حرفهایگری سراغ لاستیکهای بیاف گودریچ آن هم سری K02 چهار فصل رفت تا ارزش و جایگاه خود را بسیار بالاتر به رخ بکشد. حالا که شرکت دیگر ترسی از نخریده شدن محصولاتش ندارد، دل را به دریا زده و خودرویی تولید کرده که از مرز 60 هزار دلار هم عبور کرده است.
ROAD & TRACK
در همان اولین دوری که با این خودرو زدیم، فهمیدیم پشت یک نیسان جیتی-آر با قد و قواره جیپ رنگلر و به زیبایی رنجروور اووک نشستهایم. تیم طراحی فورد، ریسک بزرگی را به جان خرید. نمای ظاهری رپتور چیزی است بین کانسپتهای فضایی و خودروهای آیندهنگر. یعنی کافی بود تا کمی اغراق بیش از حد در طراحیاش اعمال میشد آن وقت به جرم زیادهروی مانند کرهایها محکوم به فنا میشد. روی کنسول این خودرو یک حالت انتخابی عالی مخصوص رقابتهای Baja وجود دارد. شخصیت اصلی آن زمانی معلوم میشود که از آسفالت پا به صحرا میگذارید.
ارسال نظر