مهرطلبی در عشق و افسردگی ناشی از آن!
نویسنده: میترا فرینژاد فتحی (دریا حقی)
Farinezhad_mitra@yahoo. com
«آنقدر به او محبت میکنم که او را وابسته خود کنم!
آنقدر به او محبت میکنم تا او محتاج و وابسته محبت من شود و من را ترک نکند!
صبر کن! آنقدر به او محبت میکنم تا عوض شود و قدر من را بداند!
باید به او آنقدر محبت کنی تا او را وابسته به خودت کنی آنوقت دیگر ترکت نمیکند! و. . . »
این جملات و جملاتی نظیر اینها همگی پیامهایی هستند که مهرطلبها در روابط خود صادر میکنند. فرد مهرطلب حتی در روابط عاشقانه خود نیز از ترفند «محبت کنم تا ترکم نکند» استفاده میکند اما در نهایت چه میشود؟! فرد مورد نظر او را ترک میکند! در نهایت آن کسی که باز هم قربانی می شود، خود شخص مهرطلب است.
Farinezhad_mitra@yahoo. com
«آنقدر به او محبت میکنم که او را وابسته خود کنم!
آنقدر به او محبت میکنم تا او محتاج و وابسته محبت من شود و من را ترک نکند!
صبر کن! آنقدر به او محبت میکنم تا عوض شود و قدر من را بداند!
باید به او آنقدر محبت کنی تا او را وابسته به خودت کنی آنوقت دیگر ترکت نمیکند! و. . . »
این جملات و جملاتی نظیر اینها همگی پیامهایی هستند که مهرطلبها در روابط خود صادر میکنند. فرد مهرطلب حتی در روابط عاشقانه خود نیز از ترفند «محبت کنم تا ترکم نکند» استفاده میکند اما در نهایت چه میشود؟! فرد مورد نظر او را ترک میکند! در نهایت آن کسی که باز هم قربانی می شود، خود شخص مهرطلب است.
نویسنده: میترا فرینژاد فتحی (دریا حقی)
Farinezhad_mitra@yahoo.com
«آنقدر به او محبت میکنم که او را وابسته خود کنم!
آنقدر به او محبت میکنم تا او محتاج و وابسته محبت من شود و من را ترک نکند!
صبر کن! آنقدر به او محبت میکنم تا عوض شود و قدر من را بداند!
باید به او آنقدر محبت کنی تا او را وابسته به خودت کنی آنوقت دیگر ترکت نمیکند! و...»
این جملات و جملاتی نظیر اینها همگی پیامهایی هستند که مهرطلبها در روابط خود صادر میکنند. فرد مهرطلب حتی در روابط عاشقانه خود نیز از ترفند «محبت کنم تا ترکم نکند» استفاده میکند اما در نهایت چه میشود؟! فرد مورد نظر او را ترک میکند! در نهایت آن کسی که باز هم قربانی می شود، خود شخص مهرطلب است. چرا؟ به این دلیل که در ضمیر نیمهخودآگاه شخص مهرطلب حک شده است که: «من یک قربانی هستم»، پس تمام اعمال او به سمتی هدایت میشود که در نهایت قربانی شود. هیچ انسان سالم و حتی نسبتا سالمی دوست ندارد که ما در جهت وابسته کردن او تلاش کنیم و اگر متوجه چنین موضوعی شود نه تنها خوشحال و قدردان از ما نمیگردد بلکه پا به فرار میگذارد. محبتهای مهرطلبها اغلب در اوایل یک رابطه و ازدواج خوشایند شخص مقابل است اما با گذشت زمان به دلیل اینکه به او آسیب وارد میکند خوشایندی خود را از دست میدهد. اینکه ما برای جلب رضایت همیشگی همسرمان تلاش کنیم و صرفنظر از خواسته، احساس و نیاز خودمان مطابق با خواسته، نیاز و احساس او ظاهر شویم شاید اوایل رابطه و ازدواج خوشایند باشد اما در نهایت فرد مقابل ما را ترک میکند.
فرد مهرطلب بهتر است این را بداند که از نیازهای خود گذشتن برای محبت کردن به دیگری و وابسته کردن او به خود برای اینکه با او بماند و ترکش نکند اشتباه است و نتیجه دلخواه را به او نمیدهد! آنچه در یک رابطه حقیقتا تاثیرگذار است «محبت قلبی» افراد است. در یک رابطه هر دو طرف رابطه باید به خود نیز بها دهند و نیازهای خود را برآورده سازند، از خود مراقبت کنند و به خود نیز عشق دهند تا سرشار از عشق باشند و بتوانند نیمی از آن را به دیگری بدهند. انسانهای مهرطلب آنقدر از خود و از نیازها، خواستهها و احساسات خود به خاطر دیگری میگذرند و خدمت بیمارگونه میکنند تا خودشان از عشق و محبت خالی و پر از خشم میشوند. مهرطلبها در کنار خود افرادی وابسته و لوس را تربیت میکنند که دائما در حال گرفتن هستند و چندان به پاسخگویی به محبت و برقراری رابطه محبتآمیز متقابل فکر نمیکنند، چنین است که رابطه تعادل خود را از دست میدهد.
فرد مهرطلب دائما محبت میکند و به دیگران فرصت نمیدهد که به او محبت و خدمت کنند و نیاز به محبت کردن و احساس مورد نیاز بودن را در آنها سرکوب میکند. رابطه با مهرطلبها مانند بازی الاکلنگ است، اما بازیای که طرف سنگینتر آن پایین مینشیند و دیگری را بالا نگه میدارد و بازی را به هم میزند. برای بازی الاکلنگ باید هر دو طرف بازی با هم همکاری کنند که یکبار یک طرف بالا باشد سپس دیگری، تا بازی قانون و تعادل خود را حفظ کند. چه بسیار زنانی که از فرط مهرطلبی وارد روابط بدکارکردی شده و نه تنها مورد توهین، تحقیر و تنبیه قرار میگیرند بلکه همزمان هم نقش همسر، هم نقش مادر و هم نقش نانآور خانه را بازی میکنند. زنها باید بدانند که چنین روابطی رابطههایی بسیار بیمار و آلوده است.
بخش مهمی از مشکلاتی که در رابطه عاشقانه و ازدواج با افراد مهرطلب رخ میدهد ناشی از سرکوبها و وابسته کردن و در نتیجه خشم طرف مقابل است که او این خشم را با تنبیههای غیرمستقیم بر فرد مهرطلب تخلیه میکند. چطور؟ مثلا، روز به روز به او کمتر محبت میکند، از برقراری رابطه جنسی با همسرش خودداری میکند، و در بدترین حالت یک روز ناگهان او را ترک میکند! بیماری مهرطلبی از فرد وسیلهای میسازد تا دیگران از او بهرهکشی و با او بدرفتاری کنند. گاهی مهرطلبها در روابط، به افرادی برمیخورند که بارها آنها ترک میکنند و دوباره برای عذرخواهی برمیگردند و از آنجا که مهرطلبها به آنها محتاج هستند، اجازه میدهند که قانعشان کنند و دوباره وارد رابطه با آنها میشوند. مهرطلبها باید یاد بگیرند که اجازه ندهند که در یک رابطه از آنها سوء استفاده و با آنها بدرفتاری شود. باید یاد بگیرند که انسانها و واقعیتها را همانگونه که هستند ببینند و نیاز به مهر و تایید از جانب دیگران را کنار بگذارند. وقتی یک فرد با شما بدرفتاری میکند، دائما شما را در معرض جدایی و وصل قرار میدهد، شما را تحقیر میکند، سعی درعوض کردن شما دارد، و... صحیحترین کار این است که:
1- به آنها اجازه ندهید که شما را طبق سلیقه و به دلخواه خود تغییر دهند و خودتان باشید.
۲- از بازی آنها هر چه سریعتر خارج شوید.
3- گناه هر مشکلی را در رابطه به گردن نگیرید و خود را سرزنش نکنید و با اعمال رفتار صحیح و قاطع اجازه ندهید که شخص مقابل شما همه تقصیرها را به گردن شما بیندازد و شما را سرزنش کند. فراموش نکنید که سهم بروز مشکل در هر رابطهای به گردن هر دو طرف رابطه است.
۴- خشم خود را انکار نکنید. این به آن معنی نیست که شروع به پرخاش کنید بلکه به این معنی است که بپذیرید که خشمگین هستید، راههای صحیح بروز خشم را بیاموزید و از پرخاش پرهیز کنید. پرخاش رفتاری است که از خشم ناشی میشود و هم به خود و هم به اطرافیان آسیب وارد میکند.
5- اخم کردن، قهر کردن، دریغ کردن محبت و رابطه جنسی از همسر ممنوع! به جای این کار، رفتارهای صحیح و راههای صحیح بروز خشم را بیاموزید، سهم خود را بپذیرید و در خود تغییر مثبت و سازنده ایجاد کنید. این رفتارها همگی رفتارهای بد کارکردیای هستند که ما از اطرافیان خود آموختهایم و رابطه را بیش از پیش تخریب میکنند.
۶- قاطع باشید و از حق خود دفاع کنید.
7- باور اینکه «همیشه قربانی و بازنده هستید» را کنار بگذارید. تا زمانی که شما خود را یک بازنده در روابط بدانید همیشه انگشت اتهام رو به شما نشانه میرود و همه اشتباهات به گردن شما میافتد. و اگر شما همیشه در صدد اثبات خود و اثبات بیگناهی خود برآیید شک و قدرت بیشتری را به همسرتان یا شخص مقابلتان در رابطه عاطفی القا میکنید. راهحل این است که یکبار قاطعانه، با صراحت و صداقت حقیقت را بگویید و دیگر تلاش افراطی برای اثبات خود نکنید.
۸- تلاش برای تغییر دادن او را کنار بگذارید. شما قادر به تغییر دادن او نیستید، با این کار فقط بر خشم و افسردگی خودتان میافزایید. به جای این فورا برای تغییر خود از یک مشاور کاردان کمک بگیرید تا بهتر بتوانید از پس یک رابطه برآیید.
9- به بدرفتاریهای او با خودتان پاداش ندهید. زمانی که شما به بدرفتاریها با ترس، مهرطلبی، اطاعت و... پاسخ میدهید این به منزله پاداش به شخص مقابل است و باعث تکرار آن بدرفتاری میشود. پس باید بیاموزید و تمرین کنید که با رفتار قاطع و صحیح اجازه بدرفتاری و تحقیر را به دیگران ندهید، به مرور افراد یاد میگیرند که برای در کنار شما بودن باید با شما رفتار محترمانهای داشته باشند.
در یک رابطه هر دو طرف باید هویت مشخص و منحصر به فرد خود را داشته باشند و زمانی که یکی از طرفین احساس کند که هویت خود را از دست داده است از رابطه خارج میشود.
انسانهای سالم در روابط:
۱- خود را در یک رابطه دو طرفه قرار میدهند و از رابطه یکطرفه دوری میکنند.
2- به حد و مرزهای یکدیگر احترام میگذارند.
۳- نقشه نمیریزند که طرف مقابل را با محبت افراطی به خود وابسته کنند و او را به بند بکشند.
4- هم نیاز خود به محبت کردن را ارضا میکنند و هم به دیگران فرصت میدهند که این نیاز را در خود ارضا کنند.
۵- در حالی که به شادی همسر خود اهمیت میدهند برای شادی خود نیز اهمیت قائل هستند.
6- بر این باورند که هیچ انسانی ارزش آن را ندارد که بهخاطر او از ارزش خود بکاهند.
۷- بر این باورند یک رابطه از دو طرف تشکیل میشود که برای حفظ آن هر دو طرف باید تلاش کنند و مسوولیتها بر دوش یک نفر نیست.
8- میدانند که همانطور که هستند زیبا هستند و اگر کسی آنها را واقعا دوست بدارد سعی به عوض کردن آنها نمیکند و دیگر نیازی نیست که برای نگه داشتن او از خود و تمام زندگی خود گذشته و با چنگ و دندان او را نگه دارند.
این تمرینها برای مهرطلبها شاید دشوار باشد اما امکانپذیر است و زمانی مهرطلبها طعم واقعی زندگی را میچشند که نیاز به مهر و تایید را کنار گذاشته و به زندگی طبیعی بازگردند.
Farinezhad_mitra@yahoo.com
«آنقدر به او محبت میکنم که او را وابسته خود کنم!
آنقدر به او محبت میکنم تا او محتاج و وابسته محبت من شود و من را ترک نکند!
صبر کن! آنقدر به او محبت میکنم تا عوض شود و قدر من را بداند!
باید به او آنقدر محبت کنی تا او را وابسته به خودت کنی آنوقت دیگر ترکت نمیکند! و...»
این جملات و جملاتی نظیر اینها همگی پیامهایی هستند که مهرطلبها در روابط خود صادر میکنند. فرد مهرطلب حتی در روابط عاشقانه خود نیز از ترفند «محبت کنم تا ترکم نکند» استفاده میکند اما در نهایت چه میشود؟! فرد مورد نظر او را ترک میکند! در نهایت آن کسی که باز هم قربانی می شود، خود شخص مهرطلب است. چرا؟ به این دلیل که در ضمیر نیمهخودآگاه شخص مهرطلب حک شده است که: «من یک قربانی هستم»، پس تمام اعمال او به سمتی هدایت میشود که در نهایت قربانی شود. هیچ انسان سالم و حتی نسبتا سالمی دوست ندارد که ما در جهت وابسته کردن او تلاش کنیم و اگر متوجه چنین موضوعی شود نه تنها خوشحال و قدردان از ما نمیگردد بلکه پا به فرار میگذارد. محبتهای مهرطلبها اغلب در اوایل یک رابطه و ازدواج خوشایند شخص مقابل است اما با گذشت زمان به دلیل اینکه به او آسیب وارد میکند خوشایندی خود را از دست میدهد. اینکه ما برای جلب رضایت همیشگی همسرمان تلاش کنیم و صرفنظر از خواسته، احساس و نیاز خودمان مطابق با خواسته، نیاز و احساس او ظاهر شویم شاید اوایل رابطه و ازدواج خوشایند باشد اما در نهایت فرد مقابل ما را ترک میکند.
فرد مهرطلب بهتر است این را بداند که از نیازهای خود گذشتن برای محبت کردن به دیگری و وابسته کردن او به خود برای اینکه با او بماند و ترکش نکند اشتباه است و نتیجه دلخواه را به او نمیدهد! آنچه در یک رابطه حقیقتا تاثیرگذار است «محبت قلبی» افراد است. در یک رابطه هر دو طرف رابطه باید به خود نیز بها دهند و نیازهای خود را برآورده سازند، از خود مراقبت کنند و به خود نیز عشق دهند تا سرشار از عشق باشند و بتوانند نیمی از آن را به دیگری بدهند. انسانهای مهرطلب آنقدر از خود و از نیازها، خواستهها و احساسات خود به خاطر دیگری میگذرند و خدمت بیمارگونه میکنند تا خودشان از عشق و محبت خالی و پر از خشم میشوند. مهرطلبها در کنار خود افرادی وابسته و لوس را تربیت میکنند که دائما در حال گرفتن هستند و چندان به پاسخگویی به محبت و برقراری رابطه محبتآمیز متقابل فکر نمیکنند، چنین است که رابطه تعادل خود را از دست میدهد.
فرد مهرطلب دائما محبت میکند و به دیگران فرصت نمیدهد که به او محبت و خدمت کنند و نیاز به محبت کردن و احساس مورد نیاز بودن را در آنها سرکوب میکند. رابطه با مهرطلبها مانند بازی الاکلنگ است، اما بازیای که طرف سنگینتر آن پایین مینشیند و دیگری را بالا نگه میدارد و بازی را به هم میزند. برای بازی الاکلنگ باید هر دو طرف بازی با هم همکاری کنند که یکبار یک طرف بالا باشد سپس دیگری، تا بازی قانون و تعادل خود را حفظ کند. چه بسیار زنانی که از فرط مهرطلبی وارد روابط بدکارکردی شده و نه تنها مورد توهین، تحقیر و تنبیه قرار میگیرند بلکه همزمان هم نقش همسر، هم نقش مادر و هم نقش نانآور خانه را بازی میکنند. زنها باید بدانند که چنین روابطی رابطههایی بسیار بیمار و آلوده است.
بخش مهمی از مشکلاتی که در رابطه عاشقانه و ازدواج با افراد مهرطلب رخ میدهد ناشی از سرکوبها و وابسته کردن و در نتیجه خشم طرف مقابل است که او این خشم را با تنبیههای غیرمستقیم بر فرد مهرطلب تخلیه میکند. چطور؟ مثلا، روز به روز به او کمتر محبت میکند، از برقراری رابطه جنسی با همسرش خودداری میکند، و در بدترین حالت یک روز ناگهان او را ترک میکند! بیماری مهرطلبی از فرد وسیلهای میسازد تا دیگران از او بهرهکشی و با او بدرفتاری کنند. گاهی مهرطلبها در روابط، به افرادی برمیخورند که بارها آنها ترک میکنند و دوباره برای عذرخواهی برمیگردند و از آنجا که مهرطلبها به آنها محتاج هستند، اجازه میدهند که قانعشان کنند و دوباره وارد رابطه با آنها میشوند. مهرطلبها باید یاد بگیرند که اجازه ندهند که در یک رابطه از آنها سوء استفاده و با آنها بدرفتاری شود. باید یاد بگیرند که انسانها و واقعیتها را همانگونه که هستند ببینند و نیاز به مهر و تایید از جانب دیگران را کنار بگذارند. وقتی یک فرد با شما بدرفتاری میکند، دائما شما را در معرض جدایی و وصل قرار میدهد، شما را تحقیر میکند، سعی درعوض کردن شما دارد، و... صحیحترین کار این است که:
1- به آنها اجازه ندهید که شما را طبق سلیقه و به دلخواه خود تغییر دهند و خودتان باشید.
۲- از بازی آنها هر چه سریعتر خارج شوید.
3- گناه هر مشکلی را در رابطه به گردن نگیرید و خود را سرزنش نکنید و با اعمال رفتار صحیح و قاطع اجازه ندهید که شخص مقابل شما همه تقصیرها را به گردن شما بیندازد و شما را سرزنش کند. فراموش نکنید که سهم بروز مشکل در هر رابطهای به گردن هر دو طرف رابطه است.
۴- خشم خود را انکار نکنید. این به آن معنی نیست که شروع به پرخاش کنید بلکه به این معنی است که بپذیرید که خشمگین هستید، راههای صحیح بروز خشم را بیاموزید و از پرخاش پرهیز کنید. پرخاش رفتاری است که از خشم ناشی میشود و هم به خود و هم به اطرافیان آسیب وارد میکند.
5- اخم کردن، قهر کردن، دریغ کردن محبت و رابطه جنسی از همسر ممنوع! به جای این کار، رفتارهای صحیح و راههای صحیح بروز خشم را بیاموزید، سهم خود را بپذیرید و در خود تغییر مثبت و سازنده ایجاد کنید. این رفتارها همگی رفتارهای بد کارکردیای هستند که ما از اطرافیان خود آموختهایم و رابطه را بیش از پیش تخریب میکنند.
۶- قاطع باشید و از حق خود دفاع کنید.
7- باور اینکه «همیشه قربانی و بازنده هستید» را کنار بگذارید. تا زمانی که شما خود را یک بازنده در روابط بدانید همیشه انگشت اتهام رو به شما نشانه میرود و همه اشتباهات به گردن شما میافتد. و اگر شما همیشه در صدد اثبات خود و اثبات بیگناهی خود برآیید شک و قدرت بیشتری را به همسرتان یا شخص مقابلتان در رابطه عاطفی القا میکنید. راهحل این است که یکبار قاطعانه، با صراحت و صداقت حقیقت را بگویید و دیگر تلاش افراطی برای اثبات خود نکنید.
۸- تلاش برای تغییر دادن او را کنار بگذارید. شما قادر به تغییر دادن او نیستید، با این کار فقط بر خشم و افسردگی خودتان میافزایید. به جای این فورا برای تغییر خود از یک مشاور کاردان کمک بگیرید تا بهتر بتوانید از پس یک رابطه برآیید.
9- به بدرفتاریهای او با خودتان پاداش ندهید. زمانی که شما به بدرفتاریها با ترس، مهرطلبی، اطاعت و... پاسخ میدهید این به منزله پاداش به شخص مقابل است و باعث تکرار آن بدرفتاری میشود. پس باید بیاموزید و تمرین کنید که با رفتار قاطع و صحیح اجازه بدرفتاری و تحقیر را به دیگران ندهید، به مرور افراد یاد میگیرند که برای در کنار شما بودن باید با شما رفتار محترمانهای داشته باشند.
در یک رابطه هر دو طرف باید هویت مشخص و منحصر به فرد خود را داشته باشند و زمانی که یکی از طرفین احساس کند که هویت خود را از دست داده است از رابطه خارج میشود.
انسانهای سالم در روابط:
۱- خود را در یک رابطه دو طرفه قرار میدهند و از رابطه یکطرفه دوری میکنند.
2- به حد و مرزهای یکدیگر احترام میگذارند.
۳- نقشه نمیریزند که طرف مقابل را با محبت افراطی به خود وابسته کنند و او را به بند بکشند.
4- هم نیاز خود به محبت کردن را ارضا میکنند و هم به دیگران فرصت میدهند که این نیاز را در خود ارضا کنند.
۵- در حالی که به شادی همسر خود اهمیت میدهند برای شادی خود نیز اهمیت قائل هستند.
6- بر این باورند که هیچ انسانی ارزش آن را ندارد که بهخاطر او از ارزش خود بکاهند.
۷- بر این باورند یک رابطه از دو طرف تشکیل میشود که برای حفظ آن هر دو طرف باید تلاش کنند و مسوولیتها بر دوش یک نفر نیست.
8- میدانند که همانطور که هستند زیبا هستند و اگر کسی آنها را واقعا دوست بدارد سعی به عوض کردن آنها نمیکند و دیگر نیازی نیست که برای نگه داشتن او از خود و تمام زندگی خود گذشته و با چنگ و دندان او را نگه دارند.
این تمرینها برای مهرطلبها شاید دشوار باشد اما امکانپذیر است و زمانی مهرطلبها طعم واقعی زندگی را میچشند که نیاز به مهر و تایید را کنار گذاشته و به زندگی طبیعی بازگردند.
ارسال نظر