۹ ترفند فروش برای افراد درونگرا
مترجم: مهدی سریرچی اگر مرا در یک مهمانی ملاقات کنید متوجه میشوید که حرف زیادی برای گفتن ندارم. اگر در هواپیمایی که به یک سفر طولانی به کشور دیگر میرود، در صندلی کناری من نشسته باشید، متوجه میشوید که در کل مسافرت یک کلمه هم حرف نمیزنم. دلیلش این است که مانند بسیاری من هم درونگرا هستم. هرگز شروع گفتوگو با افرادی که نمیشناسم برایم آسان نبوده است، اما اگر ویدئوهای روی گوگل، مصاحبههای تلویزیونی یا یکی از سمینارهای مرا دیده باشید، اصلا متوجه این موضوع نمیشوید. وقتی تازه فارغالتحصیل شده بودم از رفتن به مصاحبه استخدامی وحشت داشتم تا اینکه فهمیدم کارفرماها برای استخدام به خانه من نخواهند آمد.
مترجم: مهدی سریرچی اگر مرا در یک مهمانی ملاقات کنید متوجه میشوید که حرف زیادی برای گفتن ندارم. اگر در هواپیمایی که به یک سفر طولانی به کشور دیگر میرود، در صندلی کناری من نشسته باشید، متوجه میشوید که در کل مسافرت یک کلمه هم حرف نمیزنم. دلیلش این است که مانند بسیاری من هم درونگرا هستم. هرگز شروع گفتوگو با افرادی که نمیشناسم برایم آسان نبوده است، اما اگر ویدئوهای روی گوگل، مصاحبههای تلویزیونی یا یکی از سمینارهای مرا دیده باشید، اصلا متوجه این موضوع نمیشوید. وقتی تازه فارغالتحصیل شده بودم از رفتن به مصاحبه استخدامی وحشت داشتم تا اینکه فهمیدم کارفرماها برای استخدام به خانه من نخواهند آمد. در 23 سالگی 7 سال بود که ماشین میفروختم و هرگز نتوانستم به راحتی به مشتریان سلام کنم. هنوز هم نتوانستهام بفهمم چگونه فروش من یک درصد بالاتر از بقیه فروشندگان بود. همه ما ممکن است بهواسطه موقعیتی که در آن قرار داریم درون گرا یا برون گرا باشیم. افرادی را میشناسم که در مهمانیهایی که خودشان میزبان هستند برونگرا به نظر میرسند اما هنگامیکه که در جایی مهمان باشند که کسی را نمیشناسند درونگرا میشوند. چگونه میتوان در
جایگاه فروشنده برونگرا بود در حالیکه ذاتا با برونگرایی راحت نیستید؟ این روشی است که من برای خارج شدن از منطقه امن خودم به راحتی انجام دادم: مشتاق شدن به قدری به چیزی که میفروختم علاقهمند شده بودم که میخواستم آن را با همه دنیا به اشتراک بگذارم. علاقهمند شدن به کالا یا خدمتی که عرضه میکنید باعث میشود کمتر به تصور دیگران از خود توجه کنید و بیشتر مایل به نشان دادن علاقه و اشتیاقتان به چیزی باشید که عرضه میکنید. هر روز یک کاری که از آن وحشت دارید انجام دهید. برای من خیلی مهم است که کارهایی را انجام دهم که برایم ناخوشایند هستند. باید شهامت داشته باشید و با چیزهایی که باعث ترس شما میشوند- هرچقدر هم بزرگ یا کوچک باشند- رودررو شوید. تنها چیز ترسناک برای من ملاقات حضوری با مشتریان بود. به همین دلیل اولین کاری که هر روز انجام میدادم غلبه کردن بر ترسم بود. این باعث به وجود آمدن شهامت و خودباوری شد و تمرکز مرا از محدودیت به سمت امکانات پیش رو معطوف کرد. انتقادپذیر باشید. در زندگی و کار مخصوصا شغل فروشندگی، اگر هیچوقت از شما انتقاد نشود، موفق نخواهید شد. پیگیری بیش از حد ممکن است باعث ناراحتی مشتریان شود، با
این وجود به قدری به پیگیریهایتان ادامه دهید که آنها شما را برای پشتکارتان تحسین کنند. اگر به محصول، شرکت و خودتان باور داشته باشید مایل به اصرار و پافشاری درباره آن میشوید؛ ریسک آن این است که از شما انتقاد شود. به هرکسی که سر راهتان میبینید سلام کنید. من هیچ وقت پشت سر کسی که نمیشناسم راه نمیروم. خود را مجبور میکنم به چشمهای همه نگاه کنم و سلام کنم. این کار نیرویی در من ایجاد میکند که هنگام فروش حضوری یا تلفنی یا هر موقعیت دیگری که میخواهم برونگرا باشم، قادر به تصمیمگیری میشوم. درک کنید که افراد با هم متفاوت هستند. بعد از ناکامی در فروش تلفنی شروع کنید به ملاقات حضوری با مشتریانی که پیشنهاد شما را رد کردهاند. باید تامل کنید و بدانید که هریک از افراد با دیگری تفاوت دارند. دانستن این موضوع باعث میشود که انتظار نداشته باشید همه افراد همان پاسخی را بدهند که فرد قبلی داده است. خود را مجبور به حضور در اجتماع کنید. بیشتر زمانتان را خارج از خانه و دفتر کارتان باشید به این ترتیب میتوانید با مردم معاشرت کنید. وقتی به شهر جدیدی میروم، آنقدر به یک مکان مراجعه میکنم تا در آنجا احساس راحتی داشته باشم و همه
افرادی را که آنجا هستند بشناسم. این کار را با فرزندانم هم انجام میدهم آنها را هر روز با خودم به یک سوپرمارکت ثابت میبرم تا زمانیکه بتوانند با تمام فروشندگان آنجا مانند یکی از اعضای خانواده به راحتی صحبت کنند. در جمع سخنرانی کنید. تنها راهی که صحبت کردن با مردم را آسان میکند آن است که در برابر شنوندگان صحبت کنید. عضوگروههای حمایتی شوید که در آنها تمام اعضا سخنرانی در برابر جمعیت را میآموزند. مشغول بمانید. هنگامیکه دائما به دنبال کار باشید دیگر وقتی برای ناراحت بودن برای شما باقی نمیماند. باید کمک بخواهید، کمک بگیرید و با مردم صحبت کنید چون مجبورید از یک جلسه فروش یا ملاقات با مشتری به سراغ یکی دیگر بروید. بنابراین شروع کنید. در امر فروش به دیگران کمک کنید. وقتی برای مدتی فروشهای خودم متوقف میشود سریعا به دیگر فروشندگان پیشنهاد کمک میکنم، زیرا این روشی خارقالعاده برای شکوفا شدن است. وقتی یک فروشنده چند بار ناکام شود ممکن است دچار نگرانی و انزوا بشود، اما با همکاری با دیگر فروشندگان بدون اینکه خودتان چیزی را از دست بدهید یا ریسکی متوجه شما باشد، میتوانید تعامل با مشتریان را تجربه کنید. منبع:
Entrepreneur
ارسال نظر