گفتوگو با «حسین علیشاپور» خواننده موسیقی ایرانی
قرار نیست همه یک چیز گوش کنند
محمد غلامیپور در سالهای گذشته، موسیقی سنتی ایران خوانندگان جوان و خوبی را به جامعه هنری معرفی کرد. خوانندگانی که اصول صحیح آواز را زیر نظر اساتید برجستهای آموزش دیدند و در ادامه راه تجربههای تازه و قابل تاملی برای موسیقی اصیل ایرانی به ارمغان آوردند. نوگرایی و شیوههای جدید اجرای آوازخوانان جوان در سالهای اخیر باعث شد بسیاری از مخاطبان به موسیقی سنتی روی خوش نشان دهند. حسین علیشاپور یکی از همانها است. یکی از همانهایی که روی تکرار خط قرمز کشید و راهی متفاوت را در پیش گرفت. او با تکیه بر توانایی و خلاقیت خود از نگاه تقلیدی حاکم بر جامعه موسیقی فاصله گرفت.
محمد غلامیپور در سالهای گذشته، موسیقی سنتی ایران خوانندگان جوان و خوبی را به جامعه هنری معرفی کرد. خوانندگانی که اصول صحیح آواز را زیر نظر اساتید برجستهای آموزش دیدند و در ادامه راه تجربههای تازه و قابل تاملی برای موسیقی اصیل ایرانی به ارمغان آوردند. نوگرایی و شیوههای جدید اجرای آوازخوانان جوان در سالهای اخیر باعث شد بسیاری از مخاطبان به موسیقی سنتی روی خوش نشان دهند. حسین علیشاپور یکی از همانها است. یکی از همانهایی که روی تکرار خط قرمز کشید و راهی متفاوت را در پیش گرفت. او با تکیه بر توانایی و خلاقیت خود از نگاه تقلیدی حاکم بر جامعه موسیقی فاصله گرفت. بهرهگیری از تکنیکهای آوازی قدما و سبک خاص او به آوازخوانیاش تشخص بخشیده است. با این خواننده که تاکنون چند آلبوم منتشر کرده و در کنسرتهای زیادی روی صحنه رفته به گفتوگو نشستهایم.
در سالهای اخیر یک نگاه تقلیدی به آواز و آوازخوانی در موسیقی ما فراگیر شده است، اما در کار شما کمتر این نگاه تقلیدی وجود دارد. شما برای فرار از این نگاه تقلیدی چه کردهاید؟
آواز خواندن، روایتی از خویشتن است با بهرهگیری و استعانت از کلام بزرگان. این نگاه من است به مقوله آواز. قاعدتا باید اینگونه باشد که روایت من از خود، از دغدغهها و هر آنچه در درونم میگذرد، با روایت دیگری، توفیر داشته باشد؛ البته مسلم است که بنده هم، چون دیگران، گرته برداشته باشم از مشی و روش دیگر بزرگان آواز؛ اما این گرتهها را در خودم گرداندهام و آنها را شخصی کردهام؛ چون قرار است روایت خودم را داشته باشم. البته این کار، کار آسانی نیست و قاعدتا تتبعات مختلف در حوزههای مختلف میطلبد. ضمن آنکه استادانی که در خدمتشان بودهام، بهخصوص جناب تعریف و جناب همایونپور، در ایجاد و توسعه این تفکر در من تاثیر داشتهاند.
یکی از نکات جالب توجه در کنسرت اخیرتان، استفاده از موسیقی تکصدایی و موسیقی آوازی بود که این کار توانایی بالای خواننده و نوازنده را میطلبد. به عقیده شما چرا موسیقی آوازی در موسیقی ما کم شده است و بیشتر افراد به سمت موسیقی تنظیمی و تلفیقی گرایش دارند؟
شاید این باشد که گرایشها بیشتر به سمت بسط و توسعه نوآوریها است. شاید این باشد که حس روایتگری در هنرمندان عرصه موسیقی به گونهای دیگر شکل گرفته است و اصولا روایتها را گونهای دیگر میبینند. عقیده من این است که آواز و البته تکنوازیها، فاکتور اساسی در تعیین تواناییهای صوری و ماهوی موسیقیدانان شرقی است. به هر حال من یک آوازخوان هستم و برای کار خود هم روش خود را دارم. ضمن آنکه معتقدم باید همه گونههای موجود مورد آزمایش قرار گیرند و به منصه اجرا برسند تا از میان آنها بتوان سلیقههای مختلف را راضی کرد و بهطور کلی مخاطب را به سمت و سوی موسیقی کشانید.
ذائقه مردم هم دچار تغییر شده و عموما استقبال از این نوع موسیقی تلفیقی بیشتر است. آن نوع موسیقی که از اصالت بیشتری برخوردار است کمتر توسط مخاطب عام گوش داده میشود. فکر میکنید این معضل نیاز زمانه است یا یک بحران برای موسیقی سنتی ما بهشمار میرود؟
نه این بحران نیست و به عقیده من لزومی ندارد که همه به یک ژانر خاص از موسیقی و حتی موسیقی ایرانی گوش بدهند. به هر حال مخاطب موسیقی هم در طول زندگی خود دچار تغییر ذائقه میشود. الان شاید نیاز جامعه این باشد که موسیقی پاپ را بیشتر بشنود یا مثلا موسیقی پرتحرک گوش دهد. این تفکر حتی در هنرمندان شاخص موسیقی ایرانی هم وجود دارد؛ اما به هرحال این چرخه همیشه هست. یکسری مخاطب از آن سو میآیند به سمت موسیقی ملی و باز هم یک سری به مخاطبان اضافه میشوند که موسیقیهای اکتیوتر دوست دارند.
آیا باید سطح مخاطب را بالا کشید و ذایقه مردم را به سمت موسیقی فاخر هدایت کرد یا اینکه سطح موسیقی را به جامعه نزدیک کرد تا موسیقی از مخاطب دور نماند؟
آن کس که مجری موسیقی است، کارش ارائه داشتههایی است که البته آنها را مرتبا به روزآوری و بازسازی میکند. حال اینکه این وسط سطح مخاطب بالا بیاید، فقط به او بستگی ندارد. دستگاه فرهنگی که نگاهش این است که هنر ملی باید حفظ شود، مسوولیت دارد تا بستر اجراهای دارای بستگی به هنر اصیل ملی را فراهم کند. توسعه هرچیزی، نیازمند معرفی آن و فراهم آوردن جذابیتهای لازم برای روی آوری مخاطب به سمت آن است. پس اصولا این وظیفه هنرمند تنها نیست که تعیین جهت کند برای مخاطب.
شما در کنسرت اخیرتان شعری از سید علی صالحی را خواندید. چطور به این فرم اجرایی رسیدید و چه نکاتی را در اجرای اشعار بیوزن مورد توجه قرار میدهید؟
البته آهنگ را دوست عزیزم وصال عربزاده ساخته و من تنها آن را خواندهام. در هرحال آنچه من در خوانش یک شعر- چه آهنگسازی شده و چه آوازی - همیشه مد نظر قرار میدهم، اولا ارائه تمامی تصاویر کلام است و ثانیا اینکه همیشه خود را در برابر کلامی که به امانت نزد من است، مسوول میبینم. حال اگر کار موفق بوده در حوزه خوانش، سعی کردهام که چنین مواردی را لحاظ کنم و البته نگاه آقای عربزاده هم به این شعر، ستودنی است.
ارسال نظر