کیا از رویاها، علایق و مسیرانتخابیاش برای آینده به «دنیای اقتصاد»میگوید
مهدویکیا: یک شبه سرمربی نمیشوم
رضا خدادادی: او از جنس متفاوتی است. یک گوشه دنج در پایین شهر را انتخاب کرده و چند مربی را بالای سریک مشت بازیکن جوان قرار داده تا با ذره بین به دنبال استعدادهای فوتبال ایران بگردد. میخواهد مربیگری کند اما مسیری سخت و صعبالعبور را انتخاب کرده است تا در آن آبدیده شود. درست مثل همان مسیری که در دوران بازیگری پیمود. شاید رسیدن به مقصد از این طریق سخت و دشوار باشد اما تجربه ثابت کرده «کیا» مردروزهای سخت است و از تجربههای اینچنینی باک ندارد. گویا قرار است کار مربیگری را از آلمان شروع کنید.
رضا خدادادی: او از جنس متفاوتی است. یک گوشه دنج در پایین شهر را انتخاب کرده و چند مربی را بالای سریک مشت بازیکن جوان قرار داده تا با ذره بین به دنبال استعدادهای فوتبال ایران بگردد. میخواهد مربیگری کند اما مسیری سخت و صعبالعبور را انتخاب کرده است تا در آن آبدیده شود. درست مثل همان مسیری که در دوران بازیگری پیمود. شاید رسیدن به مقصد از این طریق سخت و دشوار باشد اما تجربه ثابت کرده «کیا» مردروزهای سخت است و از تجربههای اینچنینی باک ندارد. گویا قرار است کار مربیگری را از آلمان شروع کنید.
به دنبال کسب مدرک b در آلمان هستم که درحین آن باید با باشگاه کارکنم بعد از آن سال آینده هم برای مدرک a اقدام میکنم این قانون است که بعد از هرمدرک باید یکسال کارکنید.
پس شما چون مدرک ندارید فعلا «سرمربی» تیم زیر۱۴سال نیستید.
آنجا مثل ایران نیست که تا فوتبالتان تمام شد بتوانید کار را شروع کنید و در هر سمتی که دلتان خواست. آنجا معروفترین و بهترین بازیکن هم باشید باید با مدرک روی نیمکت بنشینید. من اول باید «کمک» باشم بعد به عنوان سرمربی کارکنم.
این همان مسیری است که هاشمیان هم طی میکند؟
نه، وحید از بزرگسالان شروع کرد اما من میخواستم کارم را با تیمهای پایه شروع کنم. او در تیمهای آماتور دسته پنجم شروع کرد.
یعنی شما هم بعد از مدتی باید درتمرین تیمهای بزرگ حاضر شوید.
آن پروسه مربوط به مراحل آخر است که باید درتمرین تیمهای اصلی حاضر شوید، این چیزی است که من در باشگاه هامبورگ هم میبینم. من هم در ساختار باشگاه خواهم بود و هر چند وقت یکبار میتوانم در تمرینات تیم اصلی هم حاضرشوم. آنجا هرازچندگاهی مربیان کل باشگاه را هم جمع میکنند تا تبادل نظرکنند. کارهای مختلف هم از آنها میخواهند مثلا اینکه یک مربی را می گذارند فقط برای کاشته زدن یا یکنفر دیگر فقط کارحمله یا فاز دفاع را تمرین میدهد. آنها نخبههای باشگاه را در ردههای مختلف جمع میکنند تا روی چنین ویژگیهایی با آنها کار شود. احتمالا من در آن بخش هم خواهم بود.
وحتما آن کاشتههای معروف خودت را یادشان خواهی داد.
بالاخره ضربات آزاد هم ویژگی مهمی است که بازیکن باید تمرینات زیادی برای آن داشته باشد.
خیلیها منتظرند تا مهدوی کیا با تجربه بینالمللی روزی سرمربی پرسپولیس یا تیم ملی شود؛ اما با این مسیری که شما برای خودتان تعریف کردهاید حالاحالا ها درمسیر آموزش خواهید بود.
میشود مثل کاری که درایران انجام میشود یک شبه سرمربی شد. اتفاقا شاید شما مربی موفقی هم شدید اما اگر کاری اصولی انجام شود و بعد از آن موفقیت حاصل شود خیلی شیرینتر خواهد بود. ما در همین آکادمی «کیا» بازیکنان ۱۱ساله را زیرنظر میگیریم و آموزش میدهیم وقتی این بازیکن رشد کند و بتواند در ۱۷سالگی در تیم ملی بازی کند لذتش برای شما که در آن نقشی داشتید زیاد است. من درزمان بازی پله پله رشد کردم حالاهم نمیخواهم یک شبه سرمربی شوم.
در چشمانداز مسیری که به همین طریق برای خود تعریف کردید چند سال دیگر مهدی مهدوی کیا به این پختگی رسیده که سرمربی تیمی مثل پرسپولیس شود؟
یک پروسه سه تا پنج سال است که شما به اوج پختگی میرسید و همه مدارج را پشت سرگذاشتهاید.
در آلمان مربیای که دوست دارید تمریناتش را از نزدیک ببینید کدام است؟
آنجا فعلا یک نسل جوان مشغول به کار شده است که کارشان برای من جذاب است مربی جدید دورتموند را کنجکاو هستم که ببینم توماس توخن، گواردیولا وکلوپ را هم دوست داشتم؛ چون درموردش تعریفاتی شنیدم. بالاخره هر مربی یک فلسفه دارد این فرصت خوبی برای من است که تمرینات و بازیهای بوندسلیگا را ببینم.
در این رویاها و هدفگذاریها مربیگری در تیم اصلی و بزرگسالان هامبورگ هم جایی دارد؟
صددرصد. من هامبورگ را خیلی دوست دارم. رابطه خوبی هم با اهالی باشگاه و تماشاگران دارم.
اما آلمانیها به این بلوغ رسیدهاند که مثلا یک مربی آسیایی را که از کشوری میآید و فوتبالش پایینتر از خودشان است، سرمربی یک تیم بزرگ بگذارند. شاید مثلاما اینجا درایران اجازه ندهیم که یک مربی از کشوری که فوتبالش درسطح پایینتری است سرمربی پرسپولیس شود.
راه پیشرفت همیشه هست در فوتبال اگر خوب کارکنید همه چیز ممکن است.کسی باور نمیکرد یک زمانی یک بازیکن آسیایی در هامبورگ بدرخشد و تماشاگران دوستش داشته باشند؛ اما این اتفاق افتاد. پس این مسائل بعید نیست. یک مثال زنده میزنم همین الان سرمربی تیم هرتابرلین یک مجارستانی است. کسیکه سالها برای این تیم بازی کرده. اینطور نیست که آنها ما را نشناسند ما ۱۰یا۱۵ سال آنجا بازی کردیم و آنها سطح ما را میشناسند. این خیلی تاثیر گذار است.
یک زمانی گفته بودید آرزوی شما این است که دریک بازی بین تیم ملی و هامبورگ با پوشیدن پیراهن هریک از دو تیم دردو نیمه ازبازی از دنیای فوتبال خداحافظی کنید این اتفاق نیفتاد؛ اما فکرمی کنید درمورد آرزوی سرمربیگری هامبورگ این آرزو برآورده شود؟
آدم به هرچیزی که میخواهد میرسد؛ اما باید با واقعیت جلو رفت. باید دید من چگونه پیش میروم و شرایط چطور خواهد بود.
در رویاهای آینده شما که شاید تیم ملی هم در آن باشد این نابغههای کوچکی که امروز و در آکادمی «کیا» مشغول تربیتشان هستید کجا جا دارند؟
قطعا اگر به آنها توجه شود و رها نشوند آنها میتوانند نسل آینده فوتبال ایران باشند بعضی از آنها حتی در این سطح هستند که به بهترین تیمهای اروپایی بروند؛ اما به شرط اینکه بسترش فراهم باشد و آنها در آن مسیر درست حرکت کنند.
بین آنها مهدی مهدوی کیایی هم وجود دارد؟
قطعا از بین آنها فوتبالیست بزرگ درمیآید و نباید هم زیاد تعریف و تمجید کرد تا اتفاق بدی برای آنها نیفتد؛ اما اینکه بخواهم بگویم دقیقا شبیه چه کسی هستند هنوز زود است. آنها فقط یازده سال سن دارند و سخت است در این مقطع متوجه شد که دقیقا چه شرایطی خواهند داشت. آنها تا عبور از سن بلوغ و ماندن در اوج راه زیادی دارند؛ چون خیلی از بازیکنان بودند که در سنهای پایین خوب بودند؛ اما نتوانستند خودشان را به دلایلی در بهترین شرایط نگهدارند و رشد کنند.
ارسال نظر