بخش خصوصی؛ محکوم به ناکامی
آنچه مسلم است اینکه زنوزی به عنوان مالک تراکتور عملکرد موفقیتآمیزی نداشته است. امروز آسانترین کار دنیا «نقد شخص» است و میتوان او را بابت تصمیمات اشتباهش ملامت کرد، اما شاید رفتار درستتر، «نقد سیستم» باشد. اینکه هیچیک از سرمایهگذاران بخش خصوصی در فوتبال ایران موفق نمیشوند، بیارتباط با ساختار اقتصادی نادرست این رشته ورزشی نیست. شما زمانی میتوانی در این فوتبال دخل و خرج کنی که مسیرهای درآمدزایی باز باشد. آیا در ایران چنین امکانی موجود است؟ مسلما نه. حق پخش تلویزیونی به عنوان مهمترین منبع درآمد در فوتبال حرفهای جهان، در ایران محلی از اعراب ندارد. وصول سایر منابع درآمدی هم با مشکلات پرشماری مواجه است. بنابراین کار برای مالکان بخش خصوصی بسیار دشوار است. آنها تا چه زمانی میتوانند از جیب هزینه کنند و نتیجه هم نگیرند؟ در نتیجه پس از مدتی دلسردی و ناامیدی حاکم میشود؛ شبیه شرایطی که امروز در تراکتور وجود دارد و حتی بخش خصوصی برای برگرداندن تیم اعلام آمادگی کرده. امروز مدیران باشگاه در شرایطی آماده انصراف هستند که حتی وضع تراکتور از سه سال پیش هم بدتر است. حداقل تفاوت تراکتور امروز و دیروز، انبوه بدهیهای ارزی است که گریبان باشگاه را گرفته و طبیعتا مالکان بعدی را نیز دچار دردسر خواهد کرد. این هم یک تجربه ناموفق دیگر در خصوصیسازی، تجربهای تنها با یک پیام مهم؛ اول راه درآمدزایی را باز کنید، بعد باشگاهها را به بخش خصوصی بسپارید.