سه سوءکارکرد هیاتمدیره در باشگاههای ایرانی
یار شاطر یا بار خاطر؟
* از کجا میآیند؟: بسیاری از مواقع ساز و کار انتخاب اعضای هیاتمدیره در پرسپولیس و استقلال روشن نیست. گاهی از پیشکسوتها استفاده میشود، گاهی شاهد حضور چهرههای سیاسی اقتصادی در این دو تیم هستیم و گاهی هم تلفیقی از همه موارد به کار گرفته میشود. منظور از عضو اقتصادی هم که میدانید چیست؛ در اغلب مواقع اشاره به فرد متمولی دارد که در ازای مقداری کمک مالی مستقیم به پرسپولیس و استقلال، به نوعی صندلی هیاتمدیره این دو باشگاه را اجاره میکند و در اختیار میگیرد. این همان داستان غمانگیز ماهی دادن است، به جای ماهیگیری یاد دادن. عضو اقتصادی واقعی باید بتواند بستر درآمدسازی پایدار در باشگاه ایجاد کند، نه اینکه مختصری پول بدهد که آن هم خرج عقد قرارداد با دو بازیکن بشود و تمام.
* ناآشنایی با فوتبال؛ خیلی از مواقع دوستان غیرمرتبط که سر از هیاتمدیره پرسپولیس و استقلال درمیآورند، از اصول بدیهی فوتبال حرفهای هم بیاطلاع هستند و به همین دلیل مدام جنجال و دردسر درست میکنند. در پرسپولیس لو رفتن فایلهای صوتی وحشتناک مهدی رسولپناه پیش از فینال لیگ قهرمانان آسیا آن بلوا را درست کرد و البته در استقلال هم کم از این داستانها نداشتیم. مهدی عبدیان، عضو مثلا اقتصادی باشگاه پیش از بازی با شهرخودرو در اتوبوس تیم حریف به سرمربی مشهدیها کادو داد. مسلما این یک رفتار ساده و صرفا در راستای احترام به بازیکن سابق استقلال بوده، در غیر این صورت چنین دیداری میتوانست پنهانی صورت بگیرد؛ با این حال نفس همین ناپرهیزی و بیاحتیاطی یک حاشیه زائد برای هر دو باشگاه استقلال و شهرخودرو درست کرد. حتی پیش از دربی اخیر تهران هم دیدیم که اعضای هیاتمدیره آبیها وارد کریخوانی غیرضروری با پرسپولیسیها شدند و بیهوده با وعده پاداش نقدی و کلان، تمرکز تیم را به هم زدند. جالب اینجاست که همین اعضای محترم بعد از توقف استقلال در دربی، به شکل علنی و غیرحرفهای از عملکرد تیم فکری انتقاد کردند و به حواشی موجود دامن زدند. نه به آن شوری شور، نه به این بینمکی!
* به نام سرخابیها، به کام مدیران: در نهایت به تلخی باید اعتراف کرد همراهی بعضی از این دوستان محترم مدیر با دو باشگاه پرسپولیس و استقلال بیش از آنکه به سود سرخابیها باشد، به کام خود آنها میشود. کمترین موهبت این همداستانی، شهرت سرشاری است که نصیب این دوستان میشود و به اعتبار آن علاوه بر ترفیع پایگاه اجتماعیشان، گاهی ممکن است از مواهب اقتصادی جانبی هم برخوردار شوند. بهعنوان مثال کاملا محتمل است که یک موسسه مالی، در وام دادن به یک مدیر پرسپولیس و استقلال آسانگیرتر از سایر مراجعانش باشد. اینطور نیست؟ به امید روزی که با واگذاری حقیقی سرخابیها، جاده یکطرفه فعلی که فقط به سود آقایان مدیر است، مسدود شود.