باشگاهداری؛ بازی دو سر باخت دولت
پرسپولیس گودرزی، استقلال سلطانیفر!
الان ماجرای آبیها «بهروز» است و نیازی به یادآوری ندارد، اما اگر فکر میکنید پرسپولیسیها تجربه مشابه نداشتهاند، کافی است وقایع دوران وزارت محمود گودرزی را برایتان یادآوری کنیم. آن زمان فردی به اسم حمیدرضا سیاسی در هیاتمدیره پرسپولیس منصوب شد که قبل و بعد از آن انتصاب هیچ جایی در جغرافیای فوتبال ایران نداشت. سیاسی به معنای واقعی کلمه مدیر عجیبی بود؛ آنقدر عجیب که در کسوت مسوول باشگاه پرسپولیس و در مقطع نقلوانتقالات هشت میلیارد تومان به استقلال کمک مالی کرده بود و این مساله همان زمان رسانهای شد! او عامل اصلی اخراج علی دایی از پرسپولیس در پایان هفته هفتم لیگ چهاردهم بود؛ همان اخراجی که باعث شد دایی تا همین الان پیگیر مطالباتش از پرسپولیس باشد و همین دو روز قبل آخرین مصاحبه تهدیدآمیزش را انجام بدهد. یعنی تصمیمی که او گرفته بعد از چهار سال هنوز تبعات دارد. وقتی دایی از پرسپولیس اخراج شد، علیرضا رحیمی هم از سمت مدیرعاملی سرخپوشان استعفا داد تا یک زلزله واقعی در این باشگاه رخ بدهد.
برای اینکه عمق فاجعه را درک کنید، به یاد بیاورید که همان روزها دایی ادعا کرد گودرزی بهعنوان وزیر ورزش گفته: «تا دایی در پرسپولیس باشد به این تیم کمک مالی نمیکنیم.» وزارت ورزش این ادعا را رد و علیه دایی شکایت کرد، اما یک نماینده مجلس در تایید این موضوع روی خط برنامه نود سخن گفت و یکی از اعضای وقت هیاتمدیره هم در دادگاه به سود دایی شهادت داد تا پرونده بسته شود. جالب است که بلافاصله پس از شهادت این عضو هیاتمدیره به سود دایی، او از سوی وزارت ورزش از سمتش عزل شد! شاید تصور کنید بازی اخیر استقلال و پیکان اولینبار بود که در استادیوم آزادی علیه وزارت ورزش شعار سر داده شد، اما بازهم لازم است یادآوری کنیم در همان لیگ چهاردهم، در پایان بازی هفته هشتم بین پرسپولیس و نفت مسجدسلیمان که به تساوی یک بر یک انجامید، هواداران میزبان تندترین شعارها را علیه وزارت و بهخصوص امیررضا خادم که مامور رسیدگی به وضع سرخابیها بود به زبان آوردند.
اگر در بازی اخیر استقلال از تماشاگران معترض فیلمبرداری شد تا بعدا با آنها برخورد شود، در مسابقه چهار سال پیش عوامل استادیوم آزادی بعد از پایان بازی با بلندترین صدای ممکن موزیک پخش کردند تا صدای فریاد پرسپولیسیها به جایی نرسد. آیا این سیکل معیوب و تکراری را میبینید؟ انگار همه ما به تماشای یک کمدی تراژیک نشستهایم؛ معجونی از اشک و لبخند و سرگرمی که در آن آدمها هربار یک اشتباه را تکرار میکنند و آن اشتباه، تبعات تکراری دیگری بهدنبال میآورد. چیزی فراتر از آثار چاپلین فقید!
اگر قرار باشد از دایره انصاف خارج نشویم، لازم است یادآوری کنیم رفتار مسعود سلطانیفر با استقلال به مراتب مهربانانهتر از رفتار محمود گودرزی با پرسپولیس بوده است. اگر استقلال در دوره سلطانیفر قهرمان جامحذفی شد، سبک مدیریتی گودرزی باعث شد پرسپولیس به جایی نرسد و حتی موقعیتهای طلایی را برای موفقیت از دست بدهد. کافی است به یاد بیاوریم که دو هفته مانده به پایان لیگ سیزدهم، پرسپولیس مدعی اصلی قهرمانی بود و وزارت گودرزی احتمالا بهخاطر لجبازی با علی دایی برای اولینبار در تاریخ فوتبال ایران لیست قرارداد بازیکنان و مربیان پرسپولیس را منتشر کرد تا این تیم وارد حاشیه شود. عجبا که لیست استقلال چند هفته بعد و با پایان مسابقات منتشر شد که البته نشان میداد این تیم چند میلیارد تومان گرانتر از پرسپولیس بسته شده است! اگر در دوره سلطانیفر وینفرد شفر را سرمربی استقلال کردند، در دوره محمود گورزی حمید درخشان را روی نیمکت پرسپولیس نشاندند، اگر در دوره سلطانیفر انتقال مرتضی تبریزی به استقلال تسهیل میشود، در دوره گودرزی جلوی جذب مایکل اومانیا را گرفتند تا تیم دایی بدون دفاع وسط بازی کند. یادتان هست رگهای متورم رحیمی را وقتی داشت در مورد مانعتراشی حمیدرضا سیاسی در جذب اومانیا سخن میگفت؟
با این همه اما اصل موضوع غلط است و این ارتباطی به گودرزی، سلطانیفر یا سایرین ندارد. مساله اینجاست که نباید یک نهاد دولتی مثل وزارت ورزش مالکیت باشگاههای فوتبال را بر عهده داشته باشد، چرا که این مساله قطعا شبههبرانگیز خواهد بود. بهویژه وقتی این مالکیت شامل دو تیم پرهوادار و رقبای دیرینه میشود، زمینه برای بروز سوءتفاهم به مراتب آمادهتر خواهد بود؛ چه اینکه هر لبخند به یک تیم، حسادت و حساسیت هواداران تیم مقابل را بهدنبال دارد. مخصوصا در فضای عصبی و پرتنش فوتبال ایران که هواداران به ندرت دست از برخوردهای متعصبانه میکشند، مالکیت همزمان دو تیم به منزله بازی دوسر باخت است. این تیمها اگر قهرمان آسیا هم شوند، برانکو و شفر تحسین خواهند شد، اما کافی است کوچکترین مشکلی برایشان ایجاد شود تا معترضان جلوی وزارت ورزش تجمع کنند!
اخیرا وزارت برای تبرئه خودش از اتهامات، بیانیهای منتشر کرده که در آن با غرور و افتخار از دستاوردهای فنی سرخابیها در چند سال گذشته سخن به میان آمده و سعی شده بالانشینی آنها در جدول، قهرمانیشان در لیگ و جامحذفی و صعودهای متوالیشان در لیگ قهرمانان آسیا ناشی از درایت وزیر و همکارانش قلمداد شود، اما حتی این بیانیه هم عذر بدتر از گناه است، چراکه جایگاه حقوقی وزارت ورزش بهعنوان یک نهاد بیطرف دولتی را در قبال سایر باشگاهها زیر سوال میبرد و برای سپاهانیها، تراکتوریها و... این باور را بهوجود میآورد که دولت دوست دارد هرطور شده پرسپولیس و استقلال برنده باشند، پس خبری از رقابت منصفانه نیست! واقعیت آن است که تا وقتی سرخابیها خصوصی نشوند، این چرخه معیوب و این سیاهه طویل از سوءتفاهمها پابرجا باقی خواهد ماند؛ جایی که دولت هم دارد پولش را میدهد، هم سودی کسب نمیکند و هم بد و بیراه میشنود!
ارسال نظر