تعویق ششماهه واگذاری سرخابیها؛ معجزه خواهد شد؟
پادشاههایی که تحقیر میشوند
در یک سال گذشته چه کردید؟
حرف زدن از خصوصیسازی پرسپولیس و استقلال پیشینه حداقل بیست ساله دارد، اما تکاپو در این مورد در دولت حسن روحانی بیش از هر زمان دیگری شد. در دوره اول دولت، کار حتی به برگزاری چند مرحله مزایده هم کشید. برای استقلال مشتری نیامد. برای پرسپولیس دو مشتری بزرگ پیدا شد که اولی الان در زندان است و دومی نفت تهران را خرید و آن را به مرز انحلال کشاند! بعد از آن قرار شد تغییر فاز واگذاری اتفاق بیفتد؛ به این معنا که به جای مزایده، خصوصیسازی از طریق فرا بورس رخ بدهد. این بار بهنظر میرسد حتی یک گام هم به عقب برداشتیم، چون اصلا بر سر مطلوب بودن همین شیوه از خصوصیسازی هم اجماع وجود نداشت و ندارد. در نتیجه ما الان با دو تیمی مواجه هستیم که دولت قصد واگذاریشان را دارد، اما حتی روش این انتقال سهام هم قطعی و مورد توافق همه کارشناسان نیست. از این گذشته باید پرسید وزارت ورزش و سایر دستگاههای ذیربط در طول یک سال گذشته چه گام مهمی در مسیر تسهیل واگذاری برداشتند که حالا قرار باشد در شش ماه آینده مابقی راه را بروند؟
یکسری بحث تخصصی اقتصادی مثل تهیه صورتحسابهای مالی و تعیین تکلیف دیون و بدهیها وجود دارد که کاری به آنها نداریم، اما پرسپولیس و استقلال برای اینکه بعد از واگذاری روی پای خودشان بایستند، نیاز به تامین منابع مالی مستمر و تضمینشده دارند. بدون تعارف اصل مطلب در این مورد حق پخش تلویزیونی است و باز بدون تعارف، اگر چنین پولی درست و منصفانه تقسیم شود، سرخابیها باید بیشترین سهم را از آن ببرند؛ خب دولت در این مورد چه کرده؟ همین چند روز پیش وزیر ورزش در اظهاراتی بهطور تلویحی از وصول حق پخش تلویزیونی ابراز ناامیدی کرده و گفته جلسات متعدد با صداوسیما به جایی نرسیده؛ خب پس سرخابیها بعد از واگذاری احتمالی خرجشان را از کجا در بیاورند؟ شما اگر همین یک فقره حق پخش را درست میکردید، همینطور از در و دیوار برای پرسپولیس و استقلال مشتری میریخت؛ الان اما خرید این تیمها، به احتمال فراوان به منزله خرید گرفتاری و ورشکستگی است. مگر اینکه معجزهای رخ بدهد.
جواهرهایی که «درشت» میشنوند
روز جمعه محمدرضا زنوزی در قامت مالک تراکتورسازی راهی برنامه ورزش و مردم شده و آنجا از اینکه چرا باید از منابع عمومی و جیب ۸۰ میلیون ایرانی برای اداره پرسپولیس و استقلال هزینه شود، گله کرده است. این اوج ظلم در حق سرخابیهاست؛ تیمهایی که اگر حقشان را بگیرند، به راحتی پتانسیل تبدیل شدن به بارسلونا و رئالمادرید منطقه را خواهند داشت، اما نهتنها گروگان سیستم ناکارآمد باشگاهداری دولتی هستند، بلکه باید طعنه و کنایه هم بشنوند که دستشان در جیب مردم است! به راستی کدام پدیده به اندازه بازیهای این دو تیم با رقبا، به این آسانی و گستردگی شور و نشاط سالم اجتماعی تولید میکند؟ هزار افسوس که دولت قادر به احقاق حقوق آنها نیست و این دو طفل مظلوم به اتهام ناصواب حیف و میل اموال عمومی، ملامت هم میشوند. شما فقط پولی که تلویزیون دولتی بابت پخش سالانه بیش از ۶۰ بازی از این دو تیم باید به آنها میپرداخت را حساب کنید تا معلوم شود چه کسی به چه کسی بدهکار است!
ارسال نظر