درسهای به جا مانده از عجیبترین بازی اروپا
فقط ۱۸ سالشان بود!
در ترکیب آستونویلا، دو بازیکن ۱۶ ساله به میدان رفتند و مسنترین بازیکن این تیم متولد سال ۹۹ میلادی بود؛ بقیه همه بعد از سال ۲۰۰۰ به دنیا آمده بودند. به همین دلیل هم اتفاقات ویلاپارک بازتاب بسیار زیادی در اروپا پیدا کرد؛ طوریکه صدها کاربر توییتر با انتشار تصاویری از نونهالان با پیراهن آستونویلا به تمسخر لیورپول پرداختند. وی باری، زننده تک گل ویلا برابر لیورپول تنها ۱۷ سال دارد. او در پایان بازی به درخواست فابیانو پیراهنش را با این ستاره لیورپول عوض کرد، اما در تونل ورزشگاه ضمن عذرخواهی از فابیانو لباسش را پس گرفت. میدانید چرا؟ چون این نوجوان تصمیم گرفته بود پیراهنی که اولین بار در تیم بزرگسالان آستونویلا به تن کرد را یادگاری برای خودش نگه دارد!
این شرایط حاکم بر مهد فوتبال اروپا است. اینها را نوشتیم که بگوییم شکل دنیای حرفهای فوتبال اینطوری است؛ درست برعکس فوتبال ایران که تبدیل به پاتوق فوتبالیستهای مسن متوسط شده و آنها هر سال به راحتی میتوانند قراردادهای چند میلیارد تومانی ببندند. فرهنگ جوانگرایی در فوتبال ایران آنقدر ضعیف است که اینجا ما هنوز به بازیکن ۲۳ یا ۲۴ ساله عباراتی مثل «جوان» یا «پدیده» اطلاق میکنیم. فقط هم مربی مقصر نیست؛ بازی دادن به جوانان هزینه دارد و این درحالی است که نه مدیر باشگاه و نه هواداران هیچکدام حاضر نیستند چنین هزینهای را بپردازند. چند نفر از هواداران پرسپولیس و استقلال را میشناسید که حاضر باشند تیمشان به چند بازیکن ۱۸ ساله میدان بدهد، یک فصل نتیجه نگیرد و بعد بر پایه همین اعتماد به موفقیتهای بزرگ برسد؟ چند هوادار را میشناسید که تحمل داشته باشد بازیکن جوان تیمش در یک مسابقه حساس پنالتی بدهد، اما از او انتقاد نکند و اجازه رشد به وی بدهد؟ همه ما کمطاقتیم و نتیجه چنین رویکردی این است که جوانان جایی در فوتبال ایران ندارند. نهایتش نیمکتنشینانی هستند که سال تا سال باید صبر کنند تا چند دقیقه فرصت بازی بهدست بیاورند. جالب است که مربیان ایرانی حتی در شرایط کرونایی و در غیاب تماشاگران هم حاضر نیستند به بازیکنان کمسال فرصت بدهند؛ درحالیکه استادیوم خالی و بدون فشار، بهترین فرصت برای این کار است. همه ما میترسیم.