آیا اداره فوتبال ایران، در دست فوتبالیهاست؟
جغرافیای شک
البته این چیزی نیست که فقط در کشور ما وجود داشته باشد، اما نرخ شایعات در این مورد در فوتبال ایران بسیار بالاتر از حد استاندارد است و این اواخر خیلی هم بیشتر شده است. به عنوان مثال طی دو روز گذشته حداقل دو مصاحبه بسیار کلیدی داشتهایم که روایتگران آن افراد بسیار معتبری مثل محمد دادکان و علیدایی بودهاند. این آدمها که یکیشان رئیس پیشین و موفق فدراسیون به شمار میآمده و دیگری شناسنامه فوتبال کشور است، رسما و علنا ادعا میکنند در حال حاضر مهمترین تصمیمات فوتبال ایران خارج از این حوزه گرفته میشود. آیا میتوان از کنار این ادعاها بیتفاوت گذشت؟
قریب؛ رئیس فرمایشی فدراسیون؟
محمد دادکان بعد از جامجهانی ۲۰۰۶ در پی اختلاف نظر با محمد علیآبادی، رئیس وقت سازمان تربیتبدنی به نوعی از کار برکنار شد. او از آن زمان تا به حال به منتقد سفت و سخت دخالتهای دولتی در فوتبال ایران تبدیل شده و بسیاری از اتفاقات این حوزه را به ارادههای فرامتنی ارجاع میدهد. بعد از استعفای مهدی تاج، قرار است انتخابات زودهنگام فدراسیون فوتبال برای تعیین رئیس بعدی اسفند برگزار شود. شایعه شده بود محمد دادکان قصد دارد با نامنویسی در این انتخابات به صحنه فوتبال ایران برگردد، اما خود او داستان را تکذیب کرده و سلامت انتخابات را زیر سوال برده است. دادکان چند روز پیش مدعی شده بود انتخابات اسفند به نفع یک نفر خاص مهندسی شده است، اما در گفتوگوی تازهتری از آن فرد نام هم برده؛ محمدحسین قریب! گویا دادکان مدعی است قریب گزینه نزدیک به دولت است و از اعضای رایدهنده خواسته شده به او رای بدهند. دادکان در بخشی از مصاحبه رادیوییاش در این مورد میگوید: «انتخابات فول مهندسی شده است. الان میخواهید به شما بگویم رئیس فدراسیون فوتبال ایران چه کسی است؟ آقای قریب رئیس فدراسیون است. به زور میخواهند از هیاتهای فوتبال و باشگاهها برای قریب رای بگیرند، اما خود او میگوید من برای فوتبال نیستم؛ سه ماه مدیرعامل بودم و رها کردم و رفتم.» جالب است که دو دوره قبل، یعنی در انتخابات اسفند ۹۰ هم ادعا شد قریب گزینه دولت اصولگرا برای فدراسیون فوتبال است، اما نهایتا علی کفاشیان رای آورد!
وزارت ورزش صلاحیت دایی را رد کرد!
از سوی دیگر اما انتخاب غیرمنتظره دراگان اسکوچیچ برای هدایت تیم ملی فوتبال کشور هم با انتقادات بسیار زیادی همراه شده است. اسکوچیچ در حالی برگزیده شد که گفته میشد سرمربی تیم ملی صددرصد داخلی و یک نفر از بین علیدایی و امیر قلعهنویی خواهد بود. دیروز اما علیدایی سکوت چند وقت اخیرش را شکست و با انتقاد شدید از انتخاب اسکوچیچ، مدعی شد وزارت ورزش صلاحیت او را برای حضور روی نیمکت تیم ملی رد کرده است! دایی در بخشی از مصاحبه بلندش به «ایسنا» میگوید: «وقتی صلاحیت فردی مثل من را حراست رد میکند و نمیخواهند من در تیم ملی باشم، دیگر نمیدانم چه بگویم. البته دلایل این رد صلاحیت را خودم میدانم. چند نفر از اعضای هیاترییسه فدراسیون فوتبال با من صحبت کرده بودند اما توافقی نکردیم. البته مخالف اصلی حضور من در تیم ملی، وزارت ورزش بود. نهادهایی که باید صلاحیت من را تایید کنند، نهادهای اطلاعاتی رسمی کشور هستند که از فدراسیون فوتبال میخواهم از این نهادها صلاحیت من را بگیرند. این مسائل دخیل نیست؛ بلکه مسائل پشت پرده وجود دارد.» ادعای دایی و اتهامزنی صریح او به وزارت ورزش در حالی اتفاق میافتد که شخص وزیر بعد از انتخاب اسکوچیچ گفته بود این مساله صددرصد در حوزه اختیارات فدراسیون فوتبال است و آنها به ابتکار خودشان مربی کروات را روی نیمکت تیم ملی نشاندهاند!
افشای حقیقت با ۱۰ سال تاخیر
اما چرا ادعاهای بزرگ مربوط به دخالتهای بیرونی در فوتبال ایران تا این حد باورپذیر است؟ ریشه را باید جایی جستوجو کنید که مثلا ۱۰ سال بعد از بازی ایران و عربستان در فروردین ۹۸، تازه معلوم میشود محمود احمدینژاد، رئیس دولت وقت بین دو نیمه بازی قصد حضور در رختکن تیم ملی را داشته، اما علی دایی اجازه این کار را به او نداده و همان شب از سمتش اخراج شده است! وقتی حقیقتی چنین تلخ از یک مداخله آشکار و غیرتخصصی بعد از ۱۰ سال افشا میشود، هوادار فوتبال حق دارد شک کند امروز هم وقایع ناصوابی در جریان است که لابد خبرش ۱۰ سال بعد فاش خواهد شد! بله؛ فوتبال ایران جغرافیای تردید است.