سوءمدیریت، جولان تبهکاران، حیف و میل پول
این تصویر منصفانه «فوتبال» نیست
حکایت رنج غیرفوتبالیها از فوتبال اما چیز دیگری است. آنها به علت عدم اشراف و تعلق خاطرشان، صرفا تصویری کریه از این رشته ورزشی میبینند که در آن انبوهی از اموال و سرمایههای عمومی و حتی اعتبار ملی حیف و میل میشود تا فقط گروهی سرگرم شوند. برای غیرفوتبالیها، فوتبال تنها پهنه تاختوتاز دلالها، سودجویی از محل انتقال بازیکنان بنجل و صحنه ترکتازی برخی مجرمان اقتصادی است؛ تصویری بهشدت غیرمنصفانه و غیرواقعی. نه، حق فوتبال این نیست. نکته اینجاست که اگر از پتانسیل خارقالعاده فوتبال به شکل درست استفاده شود این پدیده شگفتانگیز، هم توانایی پالایش درونی خودش را دارد و هم میتواند ثروتآفرینی کند. حالتی را تصور کنید که در آن فوتبال به شکل واقعی «خصوصی» شده باشد. در این صورت مالکان و سهامداران باشگاهها مستقیما از جیب خودشان هزینه میکنند و در همین نقطه شاید تا ۹۰ درصد از حجم دلالیهای غیرمنصفانه کاسته شود. فرضا اگر یک فرد، شرکت یا گروه غیردولتی در ابتدای فصل مالکیت پرسپولیس را بر عهده داشتند، به همین راحتی نمیپذیرفتند که بازیکنی مثل جونیور با قرارداد بالای ۵۰۰ هزار دلار جذب این تیم شود. اگر قرار بود این پول توسط خود مالکان و از محل سرمایه شخصیشان پرداخت شود، قطعا دقت بیشتری به خرج میدادند که با این بودجه بازیکن باکیفیتتری به تیم اضافه شود. از این مثالها در مورد استقلال و سایر باشگاههای دولتی، صنعتی یا شبهخصوصی هم وجود دارد. بنابراین اولین آسیب مدیریت دولتی، اشاعه این قبیل بیمسوولیتیهاست؛ آنچه تصویر «فوتبال» را مخدوش کند.
از سوی دیگر متاسفانه در این سالها مالکیت خصوصی در فوتبال با حضور جاهطلبانه برخی متهمان و مجرمان اقتصادی گره خورده است. طبیعتا منظورمان همه سرمایهگذاران خصوصی فعال در فوتبال نیست، اما حتما بهتر از ما دیدید و میدانید که خیلی از کسانی که تحت این عنوان وارد فوتبال شدند، پس از مدتی از محکمه و محبس سر در آوردند؛ انگار که از فوتبال صرفا بهعنوان ابزاری برای کسب شهرت و تطهیر سرمایه و فعالیتهای ناپاکشان سود برده باشند. اینکه چرا فوتبال طعمه مناسبی برای این عده است و سرمایهگذاران پاکدست «کمتر» به حضور در آن اقبال میکنند هم فقط ناشی از مکانیزمهای غلط اداره این رشته ورزشی در ایران است. دولت اگرچه در مقام ادعا خواهان خصوصی شدن فوتبال است، اما عملا هیچ کار سازندهای در این مسیر انجام نمیدهد. کار سازنده یعنی اینکه مثلا بدهیهای کلان تیمهای دولتی با یک عزم جدی تسویه شود، آنها صاحب زمین تمرین و ورزشگاه اختصاصی آبرومند شوند و از همه مهمتر اینکه اهرمهای لازم برای کسب درآمد در اختیارشان قرار بگیرد. دیگر نیازی به گفتن نیست که باشگاههای فوتبال ایران از امتیاز مسلم و بسیار بزرگی به نام حق پخش تلویزیونی محروم هستند و زور دولت هم به استیفای این حق نمیرسد. طبیعی است که وقتی امکان سودآوری از فوتبال دریغ میشود، صرفا کسانی به سرمایهگذاری در این حوزه علاقه نشان میدهند که به بازگشت هزینه فکر نکنند؛ یک عامل خطرناک و مشکوک! چرا باید با علم به اینکه پولت برنمیگردد، باز وارد این کارزار شوی؟ یا فقط از سر عشق و علاقه است که آن هم یک روز ته میکشد یا نیت نادرستی پشت ماجرا وجود دارد. آهای آنهایی که فوتبال دوست ندارید؛ بدانید آنچه میبینید تصویری درست، دقیق و منصفانه از این پدیده نیست.