دروازهبان رکوردشکن ساز جدایی کوک کرد
شوک به استقلال
او در این بازی دو گل خورد؛ یکی از روی یک ضربه ایستگاهی و دیگری روی اشتباه خودش. گویا پس از این مسابقه برخی هواداران بهویژه در فضای مجازی به انتقاد از حسینی پرداختند که این مساله به مذاق گلر جوان استقلال و تیم ملی خوش نیامد. به همین دلیل او تمام تصاویر مربوط به استقلال را از صفحهاش پاک کرد و با انتشار این متن، شائبه جداییاش از استقلال را بهوجود آورد: «روح و روان من داغون شده. توی این یک سال همهاش با فشار و استرس درون دروازه میایستم. کاری با من کردند که هر بازی استرس گل خوردن دارم. یه لحظه آرامش ندارم. خیلی از رسانهها بهخاطر نزدیکی جامجهانی و اینکه من رو از تیمملی دور کنند دست به هر کاری میزنند (نگذارید اسمتون رو فاش کنم) من یه جوانم که عاشق استقلالم؛ مگه هیچوقت نباید گل بخورم؟ مگه دروازهبانهای دیگه لیگ گل نمیخورند؟ رکورد و کلینشیت برای خودتون. تو این مدت عصبانی و افسرده شدم. دیگه نمیتونم هم با هواداران رقیب بجنگم، هم بعضی از هواداران خودی. انقدرم سیاست ندارم که بخوام با ریا و دورویی کار خودم رو پیش ببرم. آقای شفر دست شما را میبوسم که از روز اول حامی من بودی. خداحافظ.»
این کلمه خداحافظی که در پایان پیام عجیب حسین حسینی به چشم میخورد، میتواند نشان بدهد او تصمیم خودش را برای جدایی از استقلال گرفته و دیگر تحمل رقابت با مهدی رحمتی را ندارد. این اولین بار نیست که دروازهبان جوان آبیها دست به شورش میزند. پیشتر وقتی او در بازی با پدیده هم نیمکتنشین شد، همه استقلالیها را در صفحه مجازیاش «آنفالو» کرد. همچنین به تازگی مساله جا ماندن او و چند بازیکن دیگر استقلال در کویت و بازگشتشان به تهران با یک پرواز دیگر هم باعث اعتراض مجازی نسبتا تند حسینی شد. آنچه مسلم است اینکه حسینی نارضایتیهایی دارد. شفر اخیرا در تمام مسابقات مهم به رحمتی اعتماد میکند و شاید همین مساله باعث شده کیفیت کار حسینی پایین بیاید.
او مدتها است که در هیچ مسابقهای نتوانسته دروازهاش را بسته نگه دارد. البته حسینی تا پایان فصل بعد با استقلال قرارداد دارد و آخر این فصل به میل خودش نمیتواند جدا شود. تا عصر دیروز، اشکان نامداری تنها عضو رسمی باشگاه استقلال بود که به این مساله واکنش نشان داد. مربی دروازهبانهای استقلال در مورد اقدام عجیب حسینی گفته است: «حسینی تصمیم مقطعی گرفته است. او بهخاطر گلهایی که خورد ناراحت بود. در رختکن به او گفتم فدای سرت و دیگر به این موضوع فکر نکن. خوب است که توقع انسان از خودش بالا باشد، اما آنقدر هم خوب نیست که با یک اتفاق اینگونه ناراحت شود.»
ارسال نظر