نقد جمله به جمله یک کنفرانس خبری جنجالی
در دنیای قلعهنویی ساعت چند است؟
مصداق بارز این داستان، نشست خبری او پیش از بازی ایران و قرقیزستان بود؛ جایی که امیر به جای حرف زدن در مورد مسابقه، ۴۵ دقیقه تمام به منتقدانش در ایران تاخت و چیزهایی گفت که خبرنگاران بینوای قرقیزستانی از یک کلمهاش هم سر در نمیآوردند! بدون تردید میشد این بحثها را در یک کنفرانس خبری جداگانه در داخل کشور مطرح کرد، اما سرمربی تیم ملی ترجیح داد دعوای خودی را در خاک بیگانه دنبال کند. فارغ از این فرم سوالبرانگیز، محتوای اظهارات او هم حسابی قابل تامل بود؛ طوری که میشود به جملهجملهاش پرداخت. میدانیم مجموعه فدراسیون و تیم ملی زیاد از انتقاد و اینطور چیزها خوشش نمیآید، اما پیرو فرمایشات امیرخان، ما هم عرایضی داشتیم که بد ندیدیم مطرح کنیم.
قلعهنویی گفت: «خوشحالم که در کوتاهترین زمان ممکن توانستیم یک تیم تهاجمی بسازیم. این تیم در دوران من ۲۹بازی و ۷۱ گل زده داشته. در حالی که مجموعه تیم ملی در ۱۰ سال گذشته تحت تاثیر یک نگرش دفاعی بوده و ما این وضعیت را تغییر دادیم.» این چندمین بار است که قلعهنویی آمار و ارقامش را به رخ میکشد و آن را در نقطه مقابل تیم دفاعی کیروش قرار میدهد. این در حالی است که اولا باید دید تیم ملی در این مدت با چه رقبایی بازی کرده؛ انصافا غیر از یک تقابل با ژاپن در جام ملتها، کدام حریف قدر برابر تیم امیر قرار گرفته که او این همه به آمارش مینازد؟ یعنی گل زدن به افغانستان و قرقیزستان و تاجیکستان و ترکمنستان و آنگولا و بورکینافاسو اینقدر رخداد مهمی است؟ بعد هم حقیقتا متوجه نمیشویم چرا قلعهنویی این همه اصرار دارد دوران دراگان اسکوچیچ را از تاریخ محو کند. بعد از کیروش، این مربی کروات روی نیمکت تیم ملی نشست که تیمش هم به اندازه کافی هجومی بود؛ آنقدر که طی ۱۸ بازی صاحب ۱۵ برد شد و ۴۰ گل زد. این الان حساب نیست؟ تیم را شما ناگهان هجومی کردید؟
قلعهنویی گفت: «همه میگویند تیم فعلی بیحاشیهترین تیم ملی ایران است.» حقیقتا متوجه نمیشویم این «همه» چه کسانی هستند. کیروش عیب و ایراد زیاد داشت، اما یادمان نیست کل ۸ سال حضور او در تیم ملی به اندازه همین یک سالونیم حاشیه داشته باشد. همین حالا نوراللهی مغضوب است و به تیم ملی دعوت نمیشود، در حالی که سردار آزمون و سامان قدوس با وجود سرپیچی از اوامر کادرفنی و عدم حضور در اردوی اول تیم ملی، بعدها بدون مشکل به کار در این تیم ادامه دادند. مهدی طارمی درست پیش از جام ملتها اردوی تیم ملی را ترک کرد و به تهران آمد تا در یک کلیپ تبلیغاتی شرکت کند. سرپرست تیم ملی برای توجیه این ماجرا گفت: «طارمی به تهران رفته تا برای فرزند تازه به دنیا آمدهاش شناسنامه بگیرد.» بعدتر اما خود مهدی گفت حتی ازدواج هم نکرده! دیگر بگذریم از حمله بوقچیها به تماشاگران در بازی رفت با قرقیزستان، حواشی دیدار با ازبکستان، درگیریهای روی نیمکت و اختلاف شدید بر سر بازوبند کاپیتانی که خداداد عزیزی، مشاور پیشین سرمربی تیم ملی بارها در موردش افشاگری کرده. البته که اینها خطای دید است، حاشیه نیست!
قلعهنویی گفت: «واقعا متاسفم که برخی افراد نمیتوانند فرق ساختار دفاعی با اشتباه فردی و گل خوردن را تشخیص بدهند.» او این مطالب را در دفاع از عملکرد ملیپوشان در نیمه دوم بازی با کرهشمالی به زبان آورده و ما البته نمیفهمیم چطور وقتی گل میزنیم، حاصل درایت کادرفنی و کار و تلاش و برنامه است، اما وقتی گل میخوریم، از سر تصادف و اتفاق بوده! یعنی وقتی گلر و مدافع قطر به هم خوردند و ما گل زدیم، ساختار هجومیمان زیرنظر تدابیر سرمربی خوب عمل کرد، اما وقتی از کرهشمالی دو گل خوردیم، همهچیز به خاطر اشتباهات فردی بود؟
قلعهنویی میگوید: «جوانگرایی باید با کسب نتیجه همراه باشد. ما زرنگتر از آن هستیم که گول حرفهای آقایان را بخوریم.»؛ خب البته یادتان نیست زمانی که کیروش سرمربی تیم ملی بود، خودتان در صف اول انتقاد از پیر بودن تیم قرار داشتید. ظاهرا آن موقع نتیجه گرفتن خیلی مهم نبوده. بالاخره اهمیت جام کافا از جامجهانی بیشتر است!