ناکارآمدی انتقال آب از دریا به روایت آمار
هزینه یک پروژه انتقال آب معادل کل بودجه عمرانی
به گزارش خبرگزاری فارس، یکی از پروژههای انتقال آب که در روزهای اخیر حاشیههای فراوانی به همراه داشته است، پروژه انتقال آب از دریای عمان به سه استان کریدور شرقی کشور، یعنی سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی است.
به استناد نامه استانداران وقت خراسان رضوی، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان به معاون اول حسن روحانی، اجرای طرح انتقال آب از دریای عمان به سه استان مذکور برای دسترسی به ۳۹۰ میلیون متر مکعب آب شیرین در سال مستلزم سرمایهگذاری ۴ میلیارد دلار است.
اگر بخواهیم دستاورد طرح انتقال آب از دریای عمان به سه استان شرقی کشور یعنی دسترسی به ۳۹۰ میلیون متر مکعب آب شیرین شده دریا را با مشکل کمبود آب این منطقه مقایسه کنیم، در گام اول نیاز به کسب جزئیات بحران آب مناطق شرقی کشور داریم.
بر همین اساس، میزان کسری مخازن آب زیرزمینی استانهای کریدور شرقی کشور بنابر آخرین پایشها معادل ۲/ ۲۴میلیارد متر مکعب برآورد میشود. البته این عدد با وجود خشکسالی و همچنین خلأ دیپلماسی آب سالانه ۴/ ۱میلیارد متر مکعب اضافه میشود. مقایسه حجم بحران آب در کریدور شرقی کشور با راهکار انتقال آب از دریای عمان مناطق مذکور در گام ابتدایی بیانگر ناتوانی این شیوه در مدیریت بحران است. به عبارت دیگر اگر فرض کنیم، بحران آب کریدور شرقی همین امروز متوقف شده و از تشدید ۴/ ۱میلیارد متر مکعبی در سال صرف نظر کنیم، انتقال آب شیرین شده دریا به این مناطق میتواند طی ۶۲ سال زمینه جبران ناترازی آب زیرزمینی شرق کشور را مهیا کند. توجه کنید که عمر مفید بسیاری از تجهیزات به کار رفته در شیرینسازی و انتقال آب دریا با استفاده از فناوری پیشرفته به کمتر از ۳۰ سال میرسد و همین مساله بیانگر ناکارآمدی این شیوه در حل بحران آب شرق کشور است.
بر اساس نکات مذکور هزینه ۴ میلیارد دلاری معادل مقدار کل بودجه عمرانی کشور در سال ۱۴۰۰ برای انتقال آب از دریای عمان به سه استان مرز شرقی، در قالب تحلیلی ایستا میتواند در بهترین حالت سرعت تشدید بحران آب شرق کشور را به میزان ۳۰ درصد در هر سال کاهش دهد. به معنای دیگر طی ۱۰ سال از سال ۱۴۰۰ تا سال ۱۴۱۰ سهم طرح انتقال آب دریای عمان به استانهای کریدور شرقی در پوشش ناترازی ذخایر آب زیرزمینی از نزدیک به ۲ درصد به حدود یک درصد کاهش پیدا میکند. همین تاثیر ناچیز نیز توسط برخی از کارشناسان مورد انتقاد است، زیرا این کارشناسان معتقد هستند، تبلیغات گسترده در بزرگنمایی اثرگذاری پروژه انتقال آب از دریا، سبب افزایش تقاضای آب به سوی مناطق هدف شده و به روند رشد این تقاضا بیش از میزان آورد آبی پروژههای انتقال آب میافزاید.
توسعه ۱۶ بندر ترانزیتی با هزینه یک پروژه انتقال آب
آگاهی از ناکارآمدی پروژههای انتقال زمانی میتواند تکمیل شود که بدانیم با استفاده از سرمایهگذاری ۴ میلیارد دلاری معادل هزینه لازم برای اجرای پروژه انتقال آب از دریای عمان به سه استان کریدور شرقی میتوان چه طرحهای دیگری را به اجرا درآورد. در همین رابطه یکی از بهترین راهکارهایی که به اذعان اکثریت کارشناسان اقتصادی میتواند راهکار شکوفایی و جهش اقتصادی کشور تلقی شود، مساله توسعه زیرساختهای ترانزیت و به دنبال آن توسعه اجتماعی نوار ساحلی دریای عمان و خلیج فارس است. بر اساس گزارش نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۳، هزینه توسعه بندر گوادر واقع در کشور پاکستان که رقیب جدی بندر چابهار ایران به حساب میآید در سال ۲۰۰۷ معادل ۲۴۸ میلیون دلار برآورد شد.
این هزینه صرف ساخت سه لنگرگاه چندمنظوره با ظرفیت پذیرش کشتیهای تجاری ۳۰ هزار تنی به طول ۶۰۲ متر، ساخت کانال ورودی به بندربه طول ۵/ ۴کیلومتر و عمق ۵/ ۱۲ متر، ساخت حوضچه گردش با ابعاد ۴۵۰ متر، ساخت لنگرگاه سرویس به طول ۱۰۰ متر، تجهیزات زیربنایی مورد نیاز در بندر مانند قایق خدمه، یدککش، کشتیهای تحقیقاتی و سایر تجهیزات شد. توسعه بندر گوادر با هزینه ۲۴۸ میلیون دلاری در فاز اول سبب شد تا برای نخستین بار رویای پاکستان برای توسعه بنادر دریای عرب به عنوان گذرگاهی برای افغانستان، آسیای مرکزی و منطقه سین کیانگ چین به وقوع بپیوندد و این بندر برای نخستین بار به عنوان یک بازیگر مهم مسیر کریدور پاکستان چین مطرح شود.
علاوه بر فرصتهای داخلی توسعه بندر گوادر، این بندر فرصتهای منطقهای را برای پاکستان به ارمغان آورد. در همین راستا با افزایش همکاری پاکستان با چین، قدرت اقتصادی این کشور بیشتر شده و این بندر با جذب سرمایهگذاران و علاقهمندی کشورهای دیگر، قدرت منطقهای پاکستان را افزایش میدهد. همین مساله سبب شد تا در گام بعدی، چینیها نسبت به سرمایهگذاری در این بندر علاقهمند شده و سیر ورود سرمایه خارجی از سمت چین به این کشور مهیا شود. با توجه به فرصتهای یاد شده که توسعه بندر گوادر در اختیار پاکستان قرارداد، باید یادآوری کرد؛ هزینهای که این کشور همسایه برای فاز ابتدایی توسعه این بندر پرداخت تنها ۶ درصد هزینه طرح انتقال آب شرب از دریای عمان به مشهد است.
به عبارت دیگر اگر کشور با هزینههایی معادل پروژههای ناکارآمدی از جمله طرحهای انتقال آب از دریا، زمینه توسعه بندر چابهار را فراهم میکرد که به مراتب موقعیت استراتژیک بهتری نسبت به بندر گوادر دارد، میتوانست زمینه سرمایهگذاری ۱۶ برابری در این منطقه را فراهم کند.
علاوه بر این بر اساس برآوردهای توسعه اجتماعی سواحل مکران، استقرار یک شهر با ۵۰۰ هزار نفر جمعیت به انضمام تمامی زیرساختهای مورد نیاز معادل ۵/ ۳میلیارد دلار برای کشور هزینه دارد. بر این مبنا میتوان ادعا کرد، با هزینه طرح انتقال آب از دریای عمان به سه استان کریدور شرقی، میتوان علاوه بر توسعه بندر چابهار به عنوان موتور محرک اقتصاد کشور زمینه ایجاد زیرساختهای کامل یک شهر ۵۰۰ هزار نفری را نیز در این منطقه مهیا کرد و گام بلندی در جهت شکوفایی اقتصاد کشور برداشت.