چرا توافقنامه راهبردی انتقال گاز با روسیه مهم است؟
این ناترازی به چه معناست؟
برای پاسخ به این سوال باید به چند آمار مهم ارجاع داده شود. چند مرجع مهم در دنیا اقدام به جمعآوری و تجمیع آمارهای انرژی در سطح جهانی و کشوری میکنند. یکی از این آمارها به نام «مرور آماری انرژی جهان» معروف است و تقریبا برای همه تحلیلگران محل استناد و پذیرش است. طبق آمارهای سال ۲۰۲۳ میزان تولید گاز جهان حدود ۴۰۵۹ میلیارد مترمکعب بوده است. آمریکا و فدراسیون روسیه به ترتیب ۱۰۳۵ و ۵۸۶ میلیارد مترمکعب گاز تولید میکند. جایگاه سوم و چهارم متعلق به ایران با ۲۵۲ میلیارد و چین با ۲۳۵ میلیارد مترمکعب است. از حیث مصرف نیز کشورهای اول و دوم همان آمریکا و روسیه هستند اما جای ایران و چین در مصرف گاز عوض میشود. مصرف چین حدود ۴۰۴ و مصرف ایران حدود ۲۴۵ میلیارد مترمکعب است.
در همین سال میزان کل مصرف انرژی اولیه (primary) در نزد ایران حدود دودرصد کل مصرف دنیا برآورد شده است. این رقم برای ژاپن حدود ۳درصد و برای برزیل، کره، آلمان و کانادا هر کدام حدود ۲.۲درصد است. این شاخصها به تنهایی نمیتواند ما را به اثبات چیزی رهنمون کند ولی از حیث ارائه کلی تصویری از وضعیت مصرف انرژی کشورمان مفید است. اما با کمال تاسف میلیاردها دلار سرمایهگذاری کشور در حوزه انرژی با دیوار بلند مصرف مسرفانه و ناصحیح مواجه شده و به گودال اتلاف سرازیر میشود. ای کاش داستان در همین جا تمام میشد ولی واقعیت از این نقطه نیز فراتر میرود. هر آنچه از منابع و ذخایر کشورمان با تلاش مردان و زنان ما استخراج، تولید، پالایش و عرضه میشود فقط در داخل کشور به مصرف میرسد و سهم چندانی برای صادرات باقی نمیماند. گاز طبیعی محصول بسیار ارزشمندی است هیچ ایرانی منصفی حاضر نیست سرمایه و دارایی او با این میزان ارزش رهسپار تبذیر و اتلاف شود.
این محصول نقش مهمی در مناسبات اقتصادی و سیاسی و روابط بینالملل دارد. کشورهای جهان تشنه گاز هستند و سالانه میلیاردها دلار سرمایهگذاری برای تولید و انتقال و مصرف آن صورت میگیرد. این در حالی است که سهم کشورمان در این بازار گسترده چیزی جز چند قرارداد معمولی با همسایگان نیست. کشور ترکیه هیچ جایگاهی در بین کشورهای صاحب ذخیره یا تولیدکننده گاز ندارد. این کشور در سال ۲۰۲۳ حدود ۴۸.۵ میلیارد مترمکعب مصرف کرده است . در حالی که کشورمان در عرض یک دهه از ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳ حدود ۵درصد رشد مصرف گاز داشته اما این شاخص برای ترکیه فقط حدود یکدرصد است. با این همه ترکیه سودای تبدیلشدن به هاب انرژی منطقه را در سر دارد.
اکنون سوال این است که چگونه چنین چیزی امکانپذیر میشود؟
پاسخ را باید در حوزه رشد مصرف لجامگسیخته کشورمان دانست. در واقع وابستگی شدید کشورمان به گاز تولیدی خود و آنگاه مصرف تمامی آن گاز و نبود مازاد گسترده برای صادرات، مآلا فرصت مغتنمی فراروی ترکیه پدید آورده تا از این وضعیت در راستای تحقق آرزوی دیرینه خود مبنی بر مدیریت هاب گاز در منطقه بهرهبرداری کند. به عبارت دیگر ترکیه بدون اینکه یک مترمکعب گاز استخراج و تولید و پالایش و منتقل کند، حاصل خون دل ایرانیان و نتیجه میلیاردها دلار سرمایهگذاری در صنعت گاز کشورمان (و البته سایر تولیدکنندگان منطقهای) را در قالب محصولی به نام گاز طبیعی به داخل خاک خود کشانده و مدیریت بازاریابی، قیمتگذاری، شبکههای انتقال، تامین و توزیع، سهمیهبندی، پرداخت وجوه، نقل و انتقالات مالی، ترتیبات سرمایهگذاری و خلاصه همه ابعاد مرتبط با تجارت و انتقال این محصول مهم را راسا کنترل کرده و از این محل نیز توانسته منافع اقتصادی و سیاسی و راهبردی کلانی را به نفع خود رقم بزند.
اکنون امضای توافقنامه ایران با روسیه میتواند بخش مهمی از این منافع را کاملا متوجه ایران کند. با این توافق، سهم ایران در تجارت گاز منطقه جهش خواهد کرد. ایران عملا به هاب انرژی منطقه تبدیل خواهد شد و آرزو و طراحی ترکیه برای بازی در نقش هاب انرژی، عملا نقش بر آب خواهد شد. این قرارداد، عملا مهمترین قرارداد انتقال و تجارت گاز قرن در منطقه غرب آسیا خواهد بود و موازنه انرژی در منطقه را تغییر خواهد داد. از یاد نبریم که کشورمان هماینک زیرساختهای مطلوبی را در اختیار دارد که از آن جمله باید به ۴۰هزار کیلومتر خطوط انتقال شبکه سراسری گاز، بیش از ۴۰۰هزار کیلومتر شبکه توزیع شهری و روستایی و ۹۲ ایستگاه تقویت فشار در کشور اشاره کرد که با توجه به جغرافیای ایران، میتوانیم شاهد ترانزیت گازی ایران باشیم و افزون بر روسیه، کشورهای همسایه نیز از این قرارداد منتفع خواهند شد. به همین خاطر است که تمامی مردم کشورمان باید با حمایت از این توافقنامه ضمن مطالبه مستمر برای تبدیل این توافقنامه به قرارداد، اجرای آن را از دولت چهاردهم خواستار شوند.