حاکم بودن ادبیات راهبردی بر صنعت پالایش
بر اساس آنچه بیشتر تحلیلگران اجماع دارند میانگین نسبت قیمت به سود آیندهنگر شرکتهای پالایشگاهی داخلی حدود ۵/ ۴ واحد بوده و به همین دلیل صنعت پالایشگاهی میتواند هنوز هم ارزنده باشد. البته کرکاسپرد هم بیتاثیر نیست. ( به اختلاف قیمتی که میان مواد اولیه خریداری شده در بازار اول و محصولات فروخته شده در بازار دوم بهوجود میآید، کرک اسپرد گفته میشود. کرک به معنای پالایش، تجزیه و تصفیه است و اسپرد به معنای تفاوت که از ترکیب این دو واژه در کنار هم لغت کرک اسپرد بهوجود میآید. با این تعاریف میتوان گفت کرک اسپرد، اختلاف قیمتی است که بین ورودی و خروجی پالایشگاهها وجود دارد. ) بنابراین آنچه رشد جریان نقدینگی و سودآوری در این صنعت را تحریک میکند، شکاف قیمتی بین نفتخام دریافتی و محصولات فرآورده است. این شاخص (کرکاسپرد) در مقایسه با فصول گذشته افت داشته است؛ وقتی با زمستان ۱۴۰۰ مقایسه میکنیم شاهد افت هستیم چرا که قیمت نفت خام بالا کشیده بود و هنوز هم بالاست؛ عاملی که باعث کاهش کرکاسپرد میشود. برخی شرکتها مثل گلدمنساکس پیشبینی نفت ۱۲۰دلاری برای سال ۲۰۲۳ را داشتند که نشان میدهد بحران انرژی در جهان همچنان پابرجاست. هرچند بحث برجام میتواند روی بازار نفت تاثیر بگذارد، میزان صادرات نفت کشور کاهش یافته است درصورتیکه نفت ایران میتواند نقش سازندهای در جهان و بهخصوص اروپا ایفا کند. پس مسلما ورود نفت ایران بحران انرژی را کاهش میدهد و باید دید در زمستان چه پیش میآید. اکثر مراکز معتبر بحث عدمرشد جدی حجم تولید را مطرح کردند و احتمال کاهش رشد تقاضا وجود دارد و به همین دلیل پیشبینیها از قیمت نفت بالای ۱۱۰ دلار است. کل حجم واردات نفت اروپا ۱۳میلیون بشکه است که با ورود نفت ایران نزدیک به ۵/ ۱میلیون بشکه تزریق میشود و قطعا در پاسخ به مازاد تقاضا تاثیر خواهد گذاشت اما همچنان انتظار بالا بودن قیمت نفت وجود دارد. کرکاسپرد هم نسبت به سالهای گذشته در سطح بالایی است و دورنمای صنایع داخلی بهنظر پرسود میآید. شاید مثل زمستان ۱۴۰۰ که بحران نفت عمیقتر بود نباشد اما باز هم بحران انرژی انتظار سودآوری از این صنعت در کشور را بالا میبرد.
عامل مهم دیگر در رشد صنایع پالایشی، نحوه قیمتگذاری است. قیمتگذاری در پالایشگاههای خارجی و ایرانی متفاوت است. در جهان شرکتهای پالایشی بعد از فرآیند پالایش، فرآیند توزیع را هم به عهده دارد و از آن سود میبرد اما در ایران نفت خام از دولت خریداری میشود و پس از پالایش به شرکت (پالایش و) پخش که متعلق به دولت است فروخته میشود. این تفاوت را میتوان به عنوان یک ریسک سیستماتیک شناسایی کرد و همیشه سایه نظارتی و سیاسی بودن پروسه قیمتگذاری تاثیر داشته است.