آیا جهان در میانه بدترین بحران انرژی تاریخ قرار دارد؟
۵ بحرانساز بازار انرژی
یرگین در این مقاله پس از بررسی پیشزمینههای بحران انرژی جهانی، استدلال کرده که این بحران احتمالا بدترین نمونه در تاریخ است. او ۵ عامل کلیدی شامل عرضه گاز روسیه به اروپا، مذاکرات هستهای ایران، چالش عرضه عربستان سعودی، تقاضای چین و آشفتگی صنعت پالایشی را بهعنوان عوامل تشدید و بدتر شدن بحران انرژی کنونی مطرح و بررسی کرده است. او همچنین به عوامل بالقوهای که میتوانند مانع از تشدید بحران شوند نیز نیمنگاهی انداخته است. یرگین در مقدمه مقاله خود که متن کامل آن در ادامه آمده است، راهکار مقابله با وضعیت بحرانی را به همکاری آگاهانهتر بین دولتها و رهبران صنایع نسبت داده و میگوید که سیاستگذاران نیز باید جریانهای انرژی را که اقتصادهای مدرن به آنها وابسته هستند به درستی درک و مدیریت کنند.
بدترین بحران انرژی تاریخ؟
آیا بحران انرژی امروز به اندازه بحرانهای قبلی ــ بهویژه شوکهای نفتی دهه ۱۹۷۰ میلادی ــ جدی است؟ این سوال اکنون در سرتاسر جهان پرسیده میشود، زیرا مصرفکنندگان تحتتاثیر قیمتهای بالاتر انرژی قرار گرفتهاند، کسبوکارها نگران جریان عرضه انرژی هستند، رهبران سیاسی و بانکهای مرکزی با تورم دستوپنجه نرم میکنند و کشورهای زیادی نیز با فشارهای ناشی از تراز پرداختهای خود مواجه هستند.
بنابراین، پاسخ سوال بالا مثبت است؛ این بحران انرژی به همان اندازه بحرانهای قبلی و بهویژه بحران دهه ۱۹۷۰ جدی است. در واقع، بحران امروز بهطور بالقوه از همه آنها بدتر است. در دهه ۱۹۷۰ تنها نفت درگیر بحران بود، درحالیکه بحران کنونی گاز طبیعی، زغال سنگ و حتی چرخه سوخت هستهای را در بر میگیرد. علاوهبر گسترش تورم، بحران کنونی بازاری را که قبلا جهانی بود، به بازاری آسیبپذیرتر در برابر اختلالات و کاهش رشد اقتصادی تبدیل میکند. این آشفتگی انرژی جهانی همراه با بحران ژئوپلیتیک ناشی از جنگ در اوکراین، رقابت بین قدرتهای بزرگ جهان را بیشتر میکند.
واقعیت این است که بحران انرژی امروز با تهاجم نظامی روسیه به اوکراین آغاز نشد، بلکه در سال گذشته بود که با خروج جهان از همهگیری کووید-۱۹، تقاضای انرژی افزایش یافت. در آن زمان بود که چین با کمبود زغال سنگ مواجه شد و قیمتها افزایش یافت. پس از آن نیز بازار جهانی گاز طبیعی مایع یا الانجی (LNG) با افزایش سرسامآور قیمتها مواجه و رشد قیمت نفت خام نیز تشدید شد.
به طور معمول، با افزایش قیمت انرژی، کشوری مانند روسیه فروش گاز طبیعی را به مشتری اصلی خود، اروپا، بالاتر از حداقل حجم قراردادها افزایش میداد. در عوض، روسیه حتی در صورتی که میتوانست تولید خود را به میزان قابلتوجهی افزایش دهد، این بار تنها به میزان عرضه ذکرشده در قراردادهای خود پایبند ماند. در آن زمان به نظر میرسید که روسیه تلاش میکند قیمتها را افزایش دهد؛ اما در عوض، حالا برخی از ناظران میگویند ممکن است کرملین در آن زمان مشغول آماده شدن برای جنگ بوده باشد.
از آنجایی که اروپا برای ۳۵ تا ۴۰ درصد نفت و گاز طبیعی خود به روسیه وابسته است، پوتین احتمالا تصور میکرد که اروپاییها به جنگ در اوکراین اعتراض خواهند کرد، اما در نهایت کنار میمانند. او که بر ماموریت خود برای بازگرداندن آنچه امپراتوری تاریخی روسیه میداند، مصمم بود؛ شاید پیشبینی آن را نمیکرد که کشورهای اروپایی چگونه به جنگ روسیه با همسایه خود پاسخ دهند. در چنین شرایطی با نگاهی به آینده، ۵ عامل میتواند بحران انرژی امروز را بدتر کند.
روسیه و معادله عرضه گاز به اروپا
نخست، پوتین با کاهش حجم گاز طبیعی صادراتی روسیه به اروپا، جبهه دومی را در درگیری کنونی باز کرده است. هدف این است که اروپاییها نتوانند به اندازه کافی برای زمستان آینده گاز طبیعی ذخیره کنند و مجبور باشند قیمتهای انرژی در کشورهای خود را بالاتر ببرند که این امر به ایجاد مشکلات اقتصادی و اختلافات سیاسی منجر میشود. پوتین در سخنرانی ماه ژوئن خود در مجمع اقتصادی بینالمللی سنپترزبورگ (St. Petersburg International Economic Forum) استدلال خود در این زمینه را به صراحت بیان کرد: «بدتر شدن مشکلات اقتصادی و اجتماعی در اروپا جوامع آنها را از هم جدا خواهد کرد و به صورت ناگزیر به پوپولیسم و تغییر طبقه نخبگان در کوتاهمدت منجر خواهد شد.»
پیشبینی پوتین حالا نیز نشانههای بالفعل شدن خود را در اروپا نشان میدهد. آلمان اکنون نیاز به جیرهبندی گاز را پیشبینی کرده است و وزیر اقتصاد این کشور، رابرت هابک در مورد سرایت یک بحران به سبک لیمن برادرز (اشاره به بحران مالی جهانی ۲۰۰۸) هشدار داده و میگوید که چنین سناریویی در صورتی که اروپا نتواند اختلالات اقتصادی ناشی از انرژی را مدیریت کند، رخ خواهد داد.
نقش ایران، عربستان و چین در بحران
عامل دوم، مساله مذاکرات ایران و قدرتهای جهانی است. بعید به نظر میرسد که توافق هستهای گذشته احیا شود یا طرفین به توافق جدیدی دست پیدا کنند. بنابراین، تحریمهای غربی علیه ایران برداشته نخواهند شد و این بدان معناست که نفت خام ایران به این زودیها وارد بازارهای جهانی نخواهد شد.
سوم، اگرچه ممکن است عربستان سعودی تولید نفت خود را در نتیجه سفر آتی جو بایدن به عربستان، برای کمک به ایجاد ثبات در بازارهای نفت افزایش دهد؛ اما به نظر میرسد نفت اضافهای در عربستان سعودی یا امارات متحده عربی وجود نداشته باشد که بتواند در کوتاهمدت تولید شود. در همین حال، بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت نیز حتی نمیتوانند به سطح تولید قبلی خود در دوران پیش از بحران کووید-۱۹ بازگردند. دلیل این ناتوانی، عدم سرمایهگذاری و تعمیر و نگهداری مداوم و مناسب از زمان همهگیری کرونا تاکنون است.
عامل چهارم، تقاضای چین بهعنوان بزرگترین واردکننده نفت جهان است. تقاضای چین برای نفت خام به دلیل قرنطینههای مرتبط با سیاست کووید صفر (Zero-COVID) که به شدت فعالیتهای اقتصادی را محدود میکنند، به میزان قابلتوجهی کاهش یافته است. اما اگر چین به مسیر کنونی خود در برداشتن این محدودیتها ادامه دهد، افزایش زیادی در مصرف و تقاضای نفت از سوی دومین مصرفکننده بزرگ نفت جهان به دنبال خواهد داشت.
اختلال در سیستم پالایشی جهانی
عامل پنجم نیز به پرتنشترین بخش بازار انرژی، یعنی محصولات بخش پالایشی مرتبط است. در نهایت، هر چقدر هم که بازار نفت خام تحت فشار محدودیتهای عرضه باشد؛ در بخش پالایشی که محصولاتی چون بنزین، گازوئیل و سوخت جت تولید میشود و مردم به شکل واقعی از آنها استفاده میکنند، محدودیت و اختلال بیشتری وجود دارد. این بخش به یک سیستم پیچیده و بسیار بههمپیوسته در سراسر جهان تبدیل شده است. تا چندی پیش، روسیه محصولات پالایشی خود را به اروپا صادر میکرد و در همین حال، اروپا بنزینی را که نیازی به آن نداشت به سواحل شرقی آمریکا میفرستاد.
حالا اما در برخی نقاط، این سیستم بهطور کامل در حال فروپاشی است و پالایشگاههای آمریکایی در حال حاضر مجبورند با حدود ۹۵درصد ظرفیت خود کار کنند؛ اما این سیستم همچنان نمیتواند بهطورکلی عرضه خود را با تقاضا سازگار کند. پالایشگاههای روسی در حال حاضر تنها قسمتی از ظرفیت خود را برای تولید به کار میگیرند و اروپایی را که به دنبال تحریم محصولات پالایشی روسیه از پایان سال جاری میلادی است، از محصولات کلیدی خود محروم میکنند. در نتیجه این اقدام روسها، سیستم دومینووار بخش پالایشی ازکارافتاده و بنزین اروپایی کافی به آمریکای شمالی نمیرسد که این امر باعث رکوردشکنیهای پیدرپی بهای بنزین و تورم در ایالات متحده شده است. در آسیا نیز پالایشگران چینی اکنون با کمتر از ۷۰درصد ظرفیت خود کار میکنند.
تولید حدود ۴میلیون بشکه در روز از ظرفیت پالایشی سراسر جهان به دلیل همهگیری، مقررات نظارتی جدید و چالشهای اقتصادی متوقف و از زنجیره عرضه خارج شده است. ریسک بروز سوانح، تصمیمگیریهای ضعیف در سیاستگذاری و طوفانهایی که پالایشگاهها در ساحل خلیج آمریکا را غیرعملیاتی میکند نیز باید به فاکتورهای پیشین افزود. در واقع، باید گفت که در زمینه محصولات پالایشی وضعیت میتواند حتی بسیار بدتر از شرایط کنونی شود.
سرعتگیرهای بالقوه بحران انرژی
با این حال، هنوز چند کشور میتوانند برای جلوگیری از تشدید بحران انرژی، تولید نفت خود را افزایش دهند. کانادا به عنوان چهارمین تولیدکننده بزرگ جهان میتواند با کمک بازار گستردهای که در آمریکا دارد، بشکههای نفت بیشتری تولید کند و نفت شیل ایالات متحده نیز میتواند در سال جاری ۸۰۰هزار تا یکمیلیون بشکه در روز تولید جدید به عرضه جهانی اضافه کند.
تغییرات قیمتی و نحوه واکنش مصرفکنندگان نیز میتواند به تضعیف وضعیت بحرانی کمک کند. در ماه مه امسال، تقاضای بنزین آمریکا ۷درصد کمتر از ماه مه ۲۰۱۹ (قبل از همهگیری کووید) بود که میتواند نمایانگر تخریب تقاضا به دلیل قیمتهای بسیار بالا باشد. با این حال، بخشی از این کاهش تقاضا نیز ممکن است نتیجه دورکاری و کار از خانه بیشتر کارگران آمریکایی باشد.
کاهش رشد اقتصادی نیز میتواند قیمتها را کاهش دهد. آخرین دادههای شاخص مدیران خرید جهانی اساندپی (S&P PMI) به تضعیف رشد اقتصادی اشاره میکند، بهطوریکه کاهش فعالیتهای تولیدی در آمریکا تا جایی پیش رفته که اکنون فعالیتهای تولیدی تنها ۲ برابر بیشتر از دوره اوج قرنطینههای کووید یا بحران مالی ۲۰۰۸ شده است.
به همین ترتیب رشد اقتصادی اروپا نیز بهشدت کاهش یافته و به پایینترین حد خود در ۱۶ ماه گذشته رسیده است. چنین افتی در رشد اقتصادی اروپا میتواند تقاضا و به تبع آن، قیمت انرژی را کاهش دهد؛ البته چنین سناریویی به معنای تحت فشار قرار گرفتن ائتلاف غربی علیه روسیه است و میتواند حمایت مردمی از سیاستهای دولتها در این زمینه را به شدت تضعیف کند.
۶ ماه آینده بسیار مهم خواهد بود و امکان مانوردهی اروپا در زمستان پیشرو را به امتحان میگذارد. اروپا آنگونه که رابرت هابک توصیف کرده، تصمیمی تلخ اما ضروری باید بگیرد و دوباره زغال سنگ بیشتری را بسوزاند. در ماههای سخت پیشرو، نیاز به همکاری آگاهانهتر بین دولتها و صنعت انرژی وجود دارد تا بتوان جریانهای انرژی را که اقتصادهای مدرن به آنها وابسته هستند مدیریت کرد.