پان‏‏‌عربیسم انرژی در زمین خاورمیانه

این تحلیل «سایمون واتکینز» نویسنده گزارشی در اویل‌‌‌پرایس است که معتقد است شرایط شبیه دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی است، زمانی که وقایعی مانند تاسیس اوپک، جنگ یوم‌‌‌کیپور بین اعراب و اسرائیل و تحریم نفتی غرب توسط تولیدکنندگان خاورمیانه به‌‌‌دلیل تجهیز نظامی اسرائیل است. به گفته واتکینز، مذاکرات بین ایران و سعودی نیز بر این نکته دلالت دارد که ایران نیز با این اتحاد مخالف نخواهد بود، به‌‌‌خصوص اینکه با کمرنگ شدن اهمیت آمریکا برای عربستان، این کشور به سمت روابط گسترده‌‌‌تر با چین حرکت کرده است. با این حال، این نقد نیز به تحلیل واتکینز وارد است که نارضایتی عربستان از توافق احتمالی در موضوع هسته‌‌‌ای، عادی‌‌‌سازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل و همین‌طور برنامه مصر و عربستان برای تامین انرژی لبنان و سوریه به‌‌‌نظر در تضاد با چنین رویکردی است.

  رویگردانی اعراب از آمریکا با انتخاب بایدن

تقریبا از همان لحظه‌‌‌ای که جو بایدن، رئیس‌‌‌جمهور ایالات متحده در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ روی کار آمد، چند کشور بزرگ خاورمیانه در اعلام استقلال خود از هرگونه مفهوم حوزه نفوذ تحت رهبری ایالات متحده که شامل آنها می‌شود و در اجرای سیاست‌هایی که مبتنی بر مفهوم هویت مشترک عربی بود، آشکارتر عمل کرده‌‌‌اند. به گزارش اویل‌‌‌پرایس به قلم سایمون واتکینز، نمونه‌‌‌های زیادی از این رویکرد وجود دارد اما شاید یکی از مهم‌ترین آنها از جوانب مختلف دیدارهای پنهانی هیات بلندپایه عربستان با ایران در آوریل ۲۰۲۱ بود. در آن زمان، ولیعهد عربستان، محمد بن‌سلمان نیز در توضیح این موضوع گفت که کشورش روابط خوبی با ایران می‌‌‌خواهد و افزود: «ایران یک کشور همسایه است و آرزوی ما این است که یک رابطه خوب و ویژه با ایران داشته باشیم، نمی‌‌‌خواهیم شرایط ایران سخت شود. برعکس، ما می‌‌‌خواهیم ایران رشد کند و منطقه و جهان را به سمت شکوفایی سوق دهد.» در عمل، ظهور مجدد «پان‌‌‌عربیسم» را می‌توان در قراردادهای فراوانی دید که اخیرا کشورهای خاورمیانه در حوزه نفت، گاز و برق امضا کرده‌‌‌اند که همگی بخشی از یک ایده است که شبکه برق «پان‌‌‌خاورمیانه» متشکل از کشورهای عربی تشکیل شود، اما ایران را هم شامل خواهد شد.

به‌‌‌طور کلی، ایدئولوژی «پان‌‌‌عربیسم» قدرتمندترین طرفداران خود را در رئیس‌‌‌جمهور مصر، جمال ناصر بین ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۰ و سپس جانشین ایدئولوژیک او، حافظ اسد، رئیس‌جمهور سوریه از ۱۹۷۱ تا ۲۰۰۰ یافت. از منظر کلان، هر دوی این افراد به دنبال ایده مشترک اتحاد قدرت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی-اقتصادی بین اعراب در سراسر کشورهای مختلف بودند که پس از جنگ جهانی دوم و الگوی ضداستعماری که پس از آن آمد، ظهور کرد.

از محسوس‌‌‌ترین نشانه‌های این حرکت در آن زمان می‌توان به تشکیل جمهوری متحد عربی بین مصر و سوریه از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱، تشکیل اوپک در سال ۱۹۶۰، سلسله درگیری‌‌‌ها با اسرائیل در این دوره و سپس تحریم نفتی ۱۹۷۴-۱۹۷۳ اشاره کرد. در طول این تحریم، عملا اولین «جنگ قیمت نفت» شروع شد که اعضای اوپک به اضافه مصر، سوریه و تونس آغاز به مسدود کردن صادرات نفت به ایالات متحده، بریتانیا، ژاپن، کانادا و هلند کردند. این امر در پاسخ به ارسال تسلیحات توسط ایالات متحده به اسرائیل در جنگ یوم کیپور رخ داد که علیه ائتلافی از کشورهای عربی به رهبری مصر و سوریه می‌‌‌جنگید. اثر افزایشی قیمت نفت با کاهش تدریجی تولید نفت توسط اعضای اوپک در طول این دوره تشدید شد و در پایان تحریم در مارس ۱۹۷۴ قیمت نفت از حدود ۳ دلار در هر بشکه به نزدیک ۱۱ دلار افزایش یافت و سپس دوباره روند صعودی پیدا کرد. این امر به نوبه خود آتش رکود اقتصادی جهانی را دامن زد که به‌ویژه در غرب احساس شد.

  نتیجه تحریم نفتی آمریکا

هرچند برخی می‌‌‌گویند با توجه به این واقعیت که تحریم نفت نتوانست باعث شود اسرائیل در جنگ یوم کیپور، تغییری در رویکرد خود اتخاذ کند، در مفهوم کلی‌‌‌تر یک جنگ گسترده‌‌‌تر را عربستان و دیگر اعضای اوپک به دلیل تغییر توازن قدرت بین مصرف‌کنندگان عمده نفت (در آن ‌‌‌زمان بیشتر در غرب) و تولیدکنندگان بزرگ نفت (در آن زمان عمدتا در خاورمیانه) بردند. این نکته در گفته‌‌‌های شیخ احمد زکی یمانی، وزیر نفت و منابع معدنی عربستان در آن زمان که در فرموله کردن استراتژی تحریم نفتی هم نقش پررنگی داشت، بارز است. او تاکید کرده که این تحریم باعث یک شیفت بنیادی در توازن قدرت جهانی بین کشورهای در حال توسعه که نفت تولید می‌کردند و کشورهای توسعه‌یافته صنعتی که آن را مصرف می‌کردند، شد.

این نکته همچنین در اعمال هنری کیسینجر که از ژانویه ۱۹۶۹ تا نوامبر ۱۹۷۵ به عنوان مشاور امنیت ملی آمریکا و از سپتامبر ۱۹۷۳ تا ژانویه ۱۹۷۷ به عنوان وزیر خارجه این کشور خدمت کرد، قابل مشاهده است. در زمان تحریم نفتی اعراب، آمریکا تولید نفت کافی نداشت چراکه هنوز به دوره شکوفایی نفت شیل در بیش از یک دهه گذشته نرسیده بود. بنابراین، لازم بود آمریکا استراتژی را طرح‌‌‌ریزی کند که به‌‌‌واسطه آن چنین تحریمی که به اقتصاد و سیاست این کشور ضربه زده بود و کنترل قیمت نفت را به تولیدکنندگان داده بود، دیگر اتفاق نیفتد. به همین دلیل، کیسینجر نوعی از مفهوم «تفرقه بینداز و حکومت کن» که دکترین «ابهام سازنده» کیسینجر نیز خوانده می‌شود، را در پیش گرفت. ایالات متحده (با کمک اسرائیل) از گسل‌‌‌های فرقه‌‌‌ای و قومی-مذهبی که در بافت کشورهای عربی وجود داشت، بهره‌‌‌برداری کرد. نمونه آن تدارک دیدار انور سادات، رئیس‌جمهور مصر از اسرائیل در سال ۱۹۷۷ و پس از آن امضای توافق صلح بین دو طرف در سال ۱۹۷۹ بود. کاملا تضمین شده بود که چنین اتفاقی موجب ناآرامی‌‌‌هایی در سراسر جهان عرب خواهد شد که شد و این تفرقه‌‌‌ها زنده ماند تا در سال ۱۹۸۱ سادات ترور شد.

به نظر می‌رسد اظهارات منفی بایدن در مورد عربستان سعودی در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری‌‌‌اش باعث گسست بیشتر روابطی که زمانی بین پادشاهی سعودی و آمریکا بر اساس توافقی که آنها در سال ۱۹۴۵ به دست آوردند محکم بود، شده است. عربستان سعودی متعاقبا نه تنها یک کانال گفت‌‌‌و‌‌‌گو با ایران باز کرده و از پذیرش تماس‌‌‌های تلفنی بایدن در مورد قیمت بالای نفت خودداری کرده است، بلکه بر گسترش و تعمیق همکاری کشورهای عربی نیز اصرار ورزیده است. این واقعیت که به نظر می‌رسد نهاد رسمی این همکاری - شورای همکاری خلیج فارس (GCC) - اخیرا در حال حرکت به سمت حوزه نفوذ چین است، ممکن است تنها راهی برای عربستان سعودی و سایر کشورها باشد تا به ایالات متحده پیام دهند که روزهای قرار گرفتن آنها در حوزه نفوذ واشنگتن به پایان رسیده است یا شاید این یک حرکت واقعی باشد، همان‌طور که در سلسله جلسات اخیر در پکن بین مقامات ارشد دولت چین و وزرای خارجه عربستان سعودی، کویت، عمان، بحرین و دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس مشخص شد. براساس گزارش‌های خبری محلی، در این نشست‌‌‌ها، موضوعات اصلی گفت‌‌‌وگو در نهایت امضای توافقنامه تجارت آزاد چین و شورای همکاری خلیج فارس و «همکاری استراتژیک عمیق‌‌‌تر در منطقه‌‌‌ای بود که نشانه‌‌‌هایی از عقب‌‌‌نشینی تسلط ایالات متحده در آن بروز پیدا کرده است.»

 شبکه انرژی عربی

در هر صورت، همکاری پان‌‌‌عربی در ایجاد یک شبکه برق مستقل به سرعت پیش می‌رود. مصر و اردن هفته گذشته اعلام کردند که در حال افزایش همکاری در پروژه‌های تحویل گاز طبیعی در اردن با دانش فنی مصری از طریق شرکت‌های تخصصی بخش نفت هستند. پیش از این، اعلام شد که عراق با آغاز مجدد صادرات نفت خام از کرکوک به پالایشگاه الزرقاء در اردن موافقت کرده است. این دو قرارداد پس از اعلام عراق مبنی بر امضای قراردادهای نفتی جدید با اردن و لبنان صورت گرفت. با توجه به اینکه ایران در طول تاریخ ۳۰ تا ۴۰‌درصد کل برق موردنیاز عراق را تامین کرده و به تازگی طولانی‌‌‌ترین قرارداد واحد بین خود و عراق را امضا کرده است، نقش منبع برق با منشأ ایرانی نیز در این قراردادها لحاظ شده است.

مجید مهدی حنطوش، وزیر برق وقت عراق، اعلام کرد که کشورش در حال کار بر روی اتصال شبکه برق خود به اردن از طریق یک خط ۳۰۰ کیلومتری است؛ پروژه‌ای که قرار بود ظرف ۲ سال به پایان برسد. وی افزود: «برنامه‌‌‌ها برای تکمیل اتصال برق عراق به مصر در ۳ سال آینده نهایی شده است.» هاله زواتی، وزیر انرژی و منابع معدنی سابق اردن نیز تاکید کرد که فازهای اول این پروژه ثبات و قابلیت اطمینان شبکه‌‌‌های برق را در هر دو کشور افزایش می‌دهد و همچنین انگیزه ایجاد یک بازار مشترک برق در جهان عرب را ایجاد می‌کند. زواتی افزود: «این بازار باید شامل عربستان سعودی شود که اردن به تازگی با آن قراردادی مشابه برای اتصال شبکه برق دو کشور امضا کرده است.»این شبکه با مبادلات مستقیم برق و گاز ایران که ترکمنستان و ترکیه را شامل می‌شود، تقویت می‌شود. رضا اردکانیان، وزیر نیروی وقت ایران، در سال ۱۳۹۸ گفت: «در نظر داریم با استفاده از زیرساخت‌‌‌های موجود، امکان وصل کردن دو شبکه برق ایران و سوریه را از طریق عراق فراهم کنیم.» تقریبا همزمان با تازه‌‌‌ترین قراردادهای این بخش، شاهزاده عبدالعزیز بن‌سلمان، وزیر انرژی عربستان سعودی، اظهار کرد که اردن و عربستان پروژه اتصال برق را راه‌‌‌اندازی کرده‌‌‌اند. اندکی پس از آن، وانگ یی، مشاور دولتی و وزیر امور خارجه چین عنوان کرد که چین اهمیت زیادی به مشارکت راهبردی این کشور و اردن و نقش منحصربه‌‌‌فردی که اردن در امور بین‌المللی و منطقه‌‌‌ای ایفا می‌کند، قائل است. چین، از طریق Guangdong Yudean Group، یک تامین‌کننده مالی کلیدی (۶/ ۱میلیارد دلار) و شریک در نیروگاه حیاتی نفت شیل عطارات اردن بود.  به‌‌‌نظر می‌رسد تحلیل واتکینز بیشتر در حوزه تقویت اتحاد عربی که نشانه‌‌‌های آن در عرصه انرژی ‌بروز پیدا کرده، معتبر باشد چراکه با وجود در جریان بودن مذاکرات بین ایران و عربستان، هنوز تنش‌‌‌ها بین دو طرف پابرجاست. این امر در سنگ‌‌‌اندازی سعودی‌‌‌ها در مسیر توافق هسته‌‌‌ای و همین‌طور تنش‌‌‌زدایی بین کشورهای عربی چون امارات با اسرائیل و همین‌طور اقدامات عربستانی‌‌‌ها و مصر برای رفع نیاز سوریه و لبنان به انرژی ایران مشهود است.