مسکو برای دنیای آینده آمادگی دارد؟
«لحظه کُداک» نفتی برای روسیه
وابستگی به درآمدهای نفت و گاز روسیه در سال گذشته از میانگین بیش از ۴۰درصد در یک دهه قبل به ۳۰ درصد رسید؛ امری که دولت روسیه از آن به عنوان تلاشی برای کاهش وابستگی به منابع هیدروکربنی نام میبرد. با این حال، به گفته کارشناسان، چنین کاهشی در سهم نفت و گاز در بودجه این کشور در پی سقوط قیمت نفت در سال ۲۰۲۰ رخ داده و نه سیاستهای دولتی. علاوه بر این، سال گذشته روسیه یک برنامه جامع تا سال ۲۰۳۵ را رونمایی کرد که در آن طرحهای سبزسازی اقتصاد این کشور در اولویت آخر قرار دارد. اگرچه در این برنامه نقش گاز به عنوان سوختی کمتر آلاینده نسبت به نفت پررنگتر شده که میتواند در فرآیند گذار انرژی به سوختهای تجدیدپذیر کمک کند. در تحلیل بلومبرگ در ادامه مجموعهای از گزارشها از جمله «نقشه بقای عربستان پس از نفت» که پیش از این در «دنیای اقتصاد» به چاپ رسید، کلارا فریرا مارکز عنوان میکند مساله روسیه نبود فرصتهای رونق اقتصادی پس از نفت و گاز نیست، بلکه حساب باز کردن بیش از حد روی رشد تقاضا در بازارهای نوظهور است که ممکن است در آیندهای نه چندان دور این کشور را با ضعف سیاسی و اقتصادی رو به رو کند.
صنعت نفت روسیه به مثابه «کایوت» کارتونی
مارکز، نویسنده گزارش بلومبرگ، روسیه را در قبال گذار انرژی به کایوت یا همان گرگ کارتون «میگ میگ» تشبیه کرده که در هوا معلق خواهد ماند تا لحظه سقوطش فرابرسد. در واقع، این کشور در حال حاضر مسرور از قیمتهای بالای نفت است اما در عین حال آگاهی به این موضوع که وابستگی به تولید سوختهای هیدروکربنی موجب ریسک سیاسی در آینده خواهد شد، تغییر غیرقابل اجتناب به سمت سوختهای تجدیدپذیر را عقب میاندازد. این کشور تحول همهجانبه را با غرور خود نادیده گرفته است.
برای تغییر به سوی عصر دوستدار محیط زیست نیازمند همقطار کردن کشورهای تولیدکننده سوختهای فسیلی هستیم که هیچ کشوری به این منظور به اندازه روسیه اهمیت ندارد. نه فقط به این دلیل که بزرگترین کشور جهان بیشتر از دیگران از گرمایش جهانی رنج خواهد برد و تلاش زیادی هم برای کاهش آسیب نکرده، بلکه به این دلیل که روسیه بزرگترین صادرکننده سوختهای آلاینده در جهان است. عربستان در حوزه نفت میتواند برای جایگاه نخست با این کشور رقابت کند، اما مسکو بزرگترین صادرکننده گاز است و رتبه سوم را در فروش زغال سنگ دارد. شکست در مدیریت این تغییر موجب ریسکهای سیاسی و اقتصادی درون مرزهای روسیه و ورای آن میشود. این کشور در حوزه انرژی سبز میتواند آینده درخشانی داشته باشد.
تحلیلگر Skolkovo Energy Centre یوری ملنیکوف تخمین میزند روسیه پتانسیلی برای تولید ۱۷ هزار تراوات بر ساعت برق از طریق انرژی بادی دارد. روسیه همچنین به طور بالقوه توانایی تبدیل شدن به یک تولیدکننده عمده هیدروژن آبی را دارد، البته اگر بزرگترین منابع گازی جهان در این کشور با سرمایهگذاری در حوزه مهار و ذخیرهسازی کربن ترکیب شود تا فرآیند تولید پاکتر شود. همین حالا هم تولید برق کافی از منابع هستهای و برق آبی با انتشار کربن کم را در اختیار دارد. اما مشکل نبود فرصتها نیست، بلکه مساله افزایش هزینه-فرصت برای دست و پا زدن در لبه پرتگاه در حال تلاش برای بدون تغییر ماندن شرایط است. مسکو روی افزایش تقاضای فسیلی از سوی بازارهای نوظهور و همچنین منابع فراوان نفت و گازش به عنوان مزیت رقابتی شرط بسته است. این در حالی است که صدای زنگ خطر بلندتر از همیشه به گوش میرسد و روسیه آن را نادیده میگیرد. اروپا به عنوان یک بازار صادراتی کلیدی برای یک ریکاوری سبزگرایانه تلاش میکند و مالیات بر کربن را در مرز کشورها برقرار کرده است. در همین حال، چین ممکن است در سال ۲۰۲۵ به اوج تقاضای نفت برسد (که به معنی ثابت یا کاهشی شدن آن پس از این سال است) و آمریکا تحت مدیریت جدید کاملا متفاوت خواهد بود. تمرکز یکجانبه بر تولیدات هیدروکربنی اقتصاد روسیه را از مرگ کاذبی که گرفتارش است و بیش از هر زمانی غیررقابتی شده نجات نخواهد داد.
لحظه کداک نفتی
روسیه کاملا احتمال دارد با چیزی که ایندرا اورلند از موسسه نروژی روابط بینالمللی «لحظه کداک» میخواند روبهرو شود. کداک به عنوان یک شرکت تولیدکننده دوربینهای آنالوگ وقتی ورشکست شد که تغییرات به سمت دیجیتالی شدن عکاسی را نادیده گرفت. غریزه بقای روسیه باید ظهور کند اما این کشور فقط برنامههای جسته و گریختهای برای متنوعسازی اقتصاد پیش میگیرد که شامل اجاره هیدروکربنی و دست بالا گرفتن نقش گاز است. این سوخت کربن دیاکسید کمتری نسبت به نفت و زغال سنگ منتشر میکند. کرملین پیش از این هم در شناسایی تغییر اساسی زمان ظهور شیل آمریکا کند عمل کرده بود. مشکل امروز این است که عوامل دیگر تصویر را تارتر میکنند. نخست اینکه، مدیریت اقتصاد کلان خوب و تدبیرهای مالی که آثار مخرب سقوط ناگهانی قیمت نفت را در سال گذشته کاهش داد، حالا نیاز به اقدام به سمت سبزکردن اقتصاد را ماسکه کرده است. انزوای فزاینده روسیه و دیپلماسی مقابلهای همچنین وضعیت را بدتر کرده است. در نهایت، قیمت نفت حدود ۶۰ دلار بر بشکه به لطف کاهش عرضه کاملا برای تنظیم بودجه روسیه کافی است و احساس امنیت کاذب و توهم ادامه تقاضا تا ابد را ایجاد میکند.
اعتیاد نفتی روسیه
درست است که درآمدهای نفت و گاز این کشور اندکی بیش از یکچهارم بودجه این کشور را به خود اختصاص داده بود و از میانگین بیش از ۴۰ درصد در یک دهه گذشته پایین آمد. اما بیش از اینکه این موضوع به متنوع کردن اقتصاد برگردد (آنطور که دولت استدلال میکند)، ریشه در کاهش قیمت نفت دارد و وابستگی پنهانی نیز در هزینهها، یارانه و حمایت غیرمستقیم از افراد و نهادها وجود دارد.
به گفته این گزارش، دشوار بتوان اعتیاد روسیه به این درآمدها را بزرگنمایی کرد. روسیه کشوری که صرفا سوختهای فسیلی تولید و صادر میکند نیست. بلکه، نفت، گاز و زغال سنگ با همه سطوح آن پیوند خورده، طبقه الیت را حمایت میکند و دیدگاهش از خودش و جایگاهش در جهان را تعریف میکند. این سوختها پشت بخش بزرگی از شکاف نابرابری روسیه هستند چراکه منابع توسط شرکتهای بزرگ تخلیه میشوند و درآمدش به طور نابرابری توزیع میشود.
هیچ کدام از موارد مذکور در حال تغییر سریع نیست. در واقع، ریچارد کانلی، در گروه مشاورهای Eastern Advisory در این مورد میگوید هرچه پروژههایی که تولید روسیه را تضمین میکنند بزرگتر و پیچیدهتر باشند، نقش شرکتهای بزرگ دولتی بیشتر میشود که سلطه خود و سوختهای فسیلی را ریشهدار میکنند. پروژه پرچمدار Vostok Oil که برآورد میشود بیش از ۱۰ تریلیون روبل یا بیش از ۱۳۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز داشته باشد و شامل ۱۵ شهرک صنعتی میشود توسط شرکت سنگینوزن روس نفت انجام میشود. علاوه بر این، گزارش ماه گذشته بلومبرگ دریافت که پروژههای زیرساختی مرتبط با این پروژه عظیم نیز در لیست شرکتهایی قرار دارند که میتوانند میلیاردها دلار از صندوق ثروت دولتی روسیه وام بگیرند.
حمایت مقتصدانه از کسب و کارهای کوچک در طول دوره پاندمی کمک چندانی به این سلطه نکرده است.
انعطافناپذیری مورد بحث در ساختار سیاسی روسیه نیز قابل مشاهده است. در حالی که یک انتقال سیاسی در افق دیده میشود، مسوولان کمی برای آزمودن آن تشویق میشوند. ولادیمیر پوتین وقتی چهارمین دوره ریاست جمهوریاش در سال ۲۰۲۴ به پایان برسد، میتواند مجددا برای این سمت قدم پیش بگذارد، اما او حالا گزینههای اضافی نیز برای آینده خود به وجود آورده است. عدم تغییر در ساحت دولت موجب شده مدیران شرکتهای نفت و گاز عمدتا پیر، مذکر و کمتجربه در خارج از کشور باشند. در این کشور هیچ صدای بلندی از سهامداران مانند آنچه برای شرکت BP رخ داد تا به سمت انرژی سبز حرکت کند وجود ندارد، گویی اینکه خود بی پی هم ۲۰ درصد از سهام روس نفت را در اختیار دارد.
سال گذشته میلادی برنامهای باعنوان «راهبرد انرژی روسیه تا ۲۰۳۵» منتشر شد که مثال خوبی برای چالشهای موجود است. در این برنامه از نوآوری و بهرهوری سخن رانده میشود اما همچنان فروش منابع هیدروکربنی را (البته با پیشبینی نقش بیشتر گاز) در اولویت قرار میدهد و بحثهای اقلیمی را در آخر. تلاشی برای متنوعسازی بازارهای هدف وجود دارد اما صادرات فسیلیها طبق برآورد این برنامه افزایش خواهد یافت.
این موضوع به رغم هزینههای فزاینده استخراج نفت است که به واسطه پیر شدن میادین رخ میدهد. اگر قیمت نفت تضعیف شود و پایین بماند، موقعیت روسیه از مثلا عربستان هم بسیار متزلزلتر خواهد بود. در سال ۲۰۱۷ وزیر انرژی وقت هزینه تولید هر بشکه نفت در میادین فراساحلی قطب شمال را بین ۷۰ تا ۱۰۰ دلار تخمین زد، یعنی سطوحی که بعید است برای مدت زیادی به چشم ببینیم.
روسیه در خطر تبدیل شدن به «پناهگاه کربن» جهان آنطور که روسلان ادلگریف، مشاور اقلیمی اوایل سال جاری عنوان کرد، قرار دارد. این اصطلاح به معنای کشوری است که قوانین محیط زیستی کمتری دارد و کربن را به خود جذب میکند.