استفاده از هوشمصنوعی مولد در معادن و صنایع معدنی
در معدن و صنایع معدنی، بهکارگیری هوشمصنوعی مولد مجموعهای از فرصتهای جذاب را ارائه میدهد، از جمله این فرصتها میتوان به بهبود سودآوری، بهبود کارآمدی عملیاتی و انعطافپذیری و کاهش گازهای گلخانهای اشاره کرد. شرکتهای معدنی شروع به درک پتانسیل هوشمصنوعی مولد کردهاند و افزودن آگاهی زمینهای و تصمیمگیری انسانگونه به جریان کاری میتواند بهطور قابلتوجهی نحوه کارکرد شرکتها را در زمان تغییر دهد.
شروع زودهنگام با هوشمصنوعی مولد
اگرچه هوشمصنوعی مولد در صنعت معدن و فلزات هنوز در مراحل اولیه خود است، اما در سایر صنایع بهعنوان یک تکنولوژی نوپا محسوب نمیشود. بهعنوان مثال، تحقیقات نشان دادهاست که یکچهارم از سازمانهای تجاری B۲B و تجارت B۲C از هوشمصنوعی مولد در بازاریابی محتوا استفاده میکنند. همچنین هوشمصنوعی مولد توانسته در کمترین زمان به کشف داروهای جدید کمککرده و هزینههای مرتبط را کاهش دهد. باتوجه به پیشینه صنعت معدن، این صنعت به استفاده از فناوریهای نوآورانه به شیوهای محافظهکارانه نگریسته است و بنابراین، شرکتها ممکن است تمایلی به تبدیلشدن به اولین بهرهبرداران از هوشمصنوعی مولد را نداشته باشند. باید درنظر داشت که معدن و صنایع معدنی دارای یک مزیت ذاتی در این زمینه هستند، زیرا بیشتر از دادههای انحصاری و مالکیتی برخوردارند. از این دادهها میتوان برای تنظیم دقیق مدلهای هوشمصنوعی مولد برای نیازها و موارد مشخص استفاده شود، در نتیجه مدلهای هوشمصنوعی مولد در حوزه معدن میتواند با دقت و کارآیی بالاتری فعالیت کنند. باید درنظر داشت که آغاز فرآیند بهرهبرداری از هوشمصنوعی مولد در این زمان نقطهعطفی بهمعنای کسب یک مزیت رقابتی در حالحاضر نیست، بلکه با سرمایهگذاری در نیروی کار، یک پایه برای رشد آینده ایجاد میکند. گزارش سال۲۰۲۳ موسسه هوشمصنوعی مولد میگوید: «با درنظر گرفتن آینده بخش انرژی، منابع و صنعت، هوشمصنوعی مولد در بسیاری از عملکردها نقش محوری را ایفا خواهد کرد. بهعنوان مثال، با تولید آموزشهای ایمنی برای محل کار در بهینهسازی و کاهش مخاطرات ایمنی و بهداشتی تاثیر چشمگیری خواهد داشت.»
درک موارد استفاده بالقوه
استفادههای مختلفی برای هوشمصنوعی مولد وجود دارد که ممکن است بهتدریج نحوه عملکرد معادن و صنایع معدنی را تغییر دهد، این تغییرات میتواند شامل تغییر نحوه کار افراد تا نحوه عملکرد شرکتها و زنجیرههای ارزش آنها باشد. فرصتها و کاربردها همچنین میتوانند بر روی تیمها و عملکردهای مختلف کسبوکار، از اکتشاف تا طراحی معدن و فروش، تاثیر بگذارند.
مدلهای پایه، هوشمصنوعی مولد را از هوشمصنوعی سنتی متمایز میکند. این مدلها، مدلهای یادگیری پیچیدهای هستند که در یک مجموعه داده گسترده پیشآموزشدیده شدهاند و میتوانند برای حل مسائل مختلف تنظیم شوند. بسیاری از مدلهای پایه امروزه در حوزه متن هستند و توسط مقدار زیادی داده آموزشی موجود اجرا میشوند، با این حال هوشمصنوعی مولد میتواند اشیا را در انواع مختلف از جمله کد، تصاویر، ویدئو، صدا و مدلهای سهبعدی ایجاد کند. متن، تصویر و صدا از انواع مدلهای هوشمصنوعی مولد امروزی استفاده میشود، با این حال بهطور فزایندهای، امکان ایجاد انواع مختلف و حتی مدلهای هیبریدی در حوزههای مختلف وجود دارد که میتواند پیشرفت را بهصورت فزایندهای افزایش دهد.
تغییر کار در معدن و فلزات
در پنج سال روبهرو، هوشمصنوعی مولد احتمالا بیشتر از طریق بهرهوری نیروی کار و کارآیی بر سازمانهای معدن و فلزات تاثیر خواهد گذاشت. بهعنوان مثال، در دفتر پشتیانی، کارمندان بهکارهایی مانند استفاده از ابزارهایی مانند Microsoft Copilot برای مدیریت ایمیلها، برنامهریزی جلسات و نوشتن اسناد میپردازند. توسعهدهندگان همچنین میتوانند از هوشمصنوعی مولد برای افزایش بهرهوری خود در زمان نوشتن کد، اطمینان از تطابق آن با استانداردهای مختلف و کاهش ریسک امنیتی استفاده کنند. در زمینه عملیات، هوشمصنوعی مولد میتواند برای بازیابی دانش استفاده شود، تا به افراد کمک کند تا به اطلاعات نگاهی بیندازند که در سازمان موجود است و ممکن است مرتبط با کاری باشد که در حال انجام آن هستند.
بهعنوان مثال، اگر یک تکنسین قطعهای را در یک کامیون حملونقل تغییر میدهد، هوشمصنوعی مولد میتواند دادههای سازمان را برای کتابچهها و اطلاعاتی که ممکن است به آنها کمک کند تا کار را بهطور موثرتری انجام دهند، جستوجو کند. این میتواند به تکنسین بگوید کدام ابزارها و مهارتهایی نیاز دارد و کجاها در گذشته حوادث یا اشتباهات رخدادهاند و چگونه میتوان از آنها جلوگیری کرد.
دستیارانمجازی نهتنها میتوانند ایمنی را بهبود بخشند، بلکه اطلاعات و تجربیات ارزشمند کارکنان باتجربه را دریافت و تفاوتها و شکافهای دانشی و مهارتی را تکمیل میکنند. در آینده، سازمانها میتوانند از قابلیت شبیهسازی، مدلسازی و تولید دادههای مبتنی بر دادهها بهره ببرند تا از انعطافپذیری و بهینهسازی زنجیره تامین حمایت کنند. بهعنوان مثال، هوشمصنوعی مولد میتواند به تشخیص و شبیهسازی مخاطرات ممکن در زنجیره تامین فلزات از طریق ارزیابی شرایط موجود، مسیر حملونقل و نقشه تامینکنندگان کمک کند.
مدیران زنجیره تامین همچنین میتوانند از این ابزارها برای اجرای سناریوهای مربوط به شرایط زنجیره تامین در یک محیط دوقلوی دیجیتالی استفاده کنند که وضعیت واقعی زنجیره تامین را بازتاب میدهد. برخی از شرکتهای چندملیتی از هوشمصنوعی مولد برای مقابله با پیچیدگی رو به افزایش در زنجیرههای تامین خود دربرابر تنشهای جغرافیایی و فشار برای از بین بردن ارتباطات با سوءاستفادههای محیطی و حقوق بشر استفاده میکنند. بهعنوان مثال، یونیلور، زیمنس و میرسک از جمله کسانی هستند که از هوشمصنوعی برای کمک به مذاکره در قراردادها، پیداکردن تامینکنندگان جدید یا شناسایی کسانی که به موارد حقوق بشر مرتبط هستند، استفاده میکنند.
آشکارسازی ارزش داده
یکی از مهمترین قابلیتهایی که هوشمصنوعی مولد برای کسبوکارهای معدن و فلزات فراهم میکند، کمک به افراد برای تعامل عمیقتر با دادهها است. با وجود سرمایهگذاری قابلتوجه در صنعت در ۴دههگذشته، برخی از شرکتها همچنان سعی در پیادهسازی زیرساختهای مناسب دارند که کارگرانشان بتوانند بهراحتی به دادههایی که برای انجام کارهایشان نیاز دارند، دسترسی پیدا کنند و بتوانند بهطور موثرتر کار کنند. اگرچه پلتفرمهای هوشمصنوعی مولد هنوز به نسبت جوان هستند، اما از پیشرفتهای قابلتوجهی برخوردارند و قابلیتهای آنها بهسرعت پیشرفت میکند.
گلدمنساکس پیشبینی میکند که هنگامی که ابزارهایی که از پیشرفتهای در پردازش زبان طبیعی استفاده میکنند به کسبوکارها و جامعه نفوذ میکنند، میتوانند باعث افزایش ۷درصد (تقریبا ۷تریلیون دلار) در تولید ناخالص داخلی جهانی (تولید ناخالص داخلی) و افزایش رشد بهرهوری را به میزان ۱.۵درصد در طول ۱۰سالآینده شوند. با شروع به اکتشاف و پیادهسازی هوشمصنوعی مولد در حالحاضر، شرکتهای معدن و فلزات میتوانند بهدست آوردن تجربیات ارزشمند، تطبیق با جزئیات آن و تکامل همراه با فناوری پیشرفته را برنامهریزی کنند. این رویکرد استراتژیک میتواند سازمانها را برای بهرهبرداری از قابلیتهای کامل هوشمصنوعی مولد در هنگام رسیدن به رشد بلندمدت آن، یاری دهد.