نگاه قدرتهای اقتصادی به معادن افغانستان
طالبان در افغانستان در حال مذاکره تجاری با روسیه است که از جمله شامل تهاتر نفت روسی با مواد معدنی و داروهای گیاهی این رژیم مستقر بر کابل میشود. به گزارش ریانووستی، خبرگزاری دولتی روسیه، نورالدین عزیزی وزیر صنعت و تجارت طالبان هفته گذشته در مسکو بر سر این موضوع مذاکره کرده است. به گفته این عضو طالبان به ریانووستی «از آنجا که روسیه کشور دوست ما است به این توافق دست یافتیم که نفت و فرآوردههای نفتی از این کشور وارد کنیم.» به گفته او افغانستان، در مقابل صدها هزارتن محصول دارد که میتواند به روسیه صادر کند. برای نمونه گیاهان دارویی که اکنون بسیار ذیقیمت هستند و روسیه به این مواد خام دارویی نیاز دارد و نیز مواد معدنی که این روزها جدال بر سر آنها در دنیا بالا گرفته است. طالبان در پیشنهاد تهاتر به روسیه اولین نیست. هندوستان و برخی دیگر کشورها نیز در حال کار روی این سیستم تجارت قدیمی هستند. هنوز مشخص نیست که مسکو این پیشنهادات را خواهد پذیرفت یا نه، اما به گفته تحلیلگران با توجه به افزایش شدید هزینه تجارت روسیه با کشورهای دیگر ناممکن هم نیست. روسها چه در زمان شوروی و چه در سالهای اولیه پس از فروپاشی بلوکشرق تجربیات فراوانی در تجارت تهاتری دارند؛ همچنین سابقه حضور در افغانستان را دارند و با مجموع شرایط جدید ژئوپلیتیک احتمالا برای حضور در بازار افغانستان بیمیل نیز نیستند.
نسخه محافظهکاران آمریکا برای معادن افغانستان
به دنبال انتشار این خبر، محافظهکاران ایالاتمتحده در فاکسنیوز به مساله معادن افغانستان پرداختند و سرمایهگذاری در آن را مسیر ثبات در این کشور اعلام کردند. در مطلبی که فاکسنیوز به این مساله اختصاص داده است، به برتری ایالاتمتحده در افغانستان اشارهشده که بدون حضور نیروی زمینی در افغانستان دست بالا را دارد؛ اما خود افغانستان دچار چالش است و نقش آمریکا در این میان هموارکردن راه افغانستان به سمت خودکفایی است و این کاری است که از هیچ ارتشی ساخته نیست.
این گزارش مینویسد؛ افغانستان دارای منابع وسیع معدنی است که با سرمایهگذاری و توسعه آن میتوان کل اقتصاد این کشور را متحول کرد، اما منافع آن برای ایالاتمتحده چیست؟ سرمایهگذاری در معادن افغانستان در جهت کمک به هر دو طرح بسیار مهمی است که در این مدت در کنگره آمریکا تصویب شده است: هم طرح ریزتراشهها و هم طرح انرژیهای پاک که در هر دو به مقادیر وسیعی از منابع معدنی نیاز هست. چه برای تولید ریزتراشهها و چه برای تولید باتریهای لیتیومی خودروهای الکتریکی که مطابق این طرح باید ساخت خود آمریکا باشند. مشکلی که بر سر راه این دو طرح است، کنترل چین بر بخش اعظم مواد معدنی جهان است.
از اینرو نویسنده محافظهکار آمریکایی با اشاره به این دو طرح مینویسد: «نمیتوان تاخیر کرد، حتی برای یک روز. در روزهای پس از خروج ایالاتمتحده از افغانستان، چین طرحی را که برای بیش از یک دهه برای معادن یک تریلیون دلاری افغانستان طراحی کرده بود، عملی کرد» و سپس با اشاره به ۲۰ سالجنگ ایالاتمتحده و ۲تریلیون دلار هزینه آن نتیجه را تقدیم دودستی منابع عظیم معدنی افغانستان به چین میبیند؛ از جمله در معدن مس «عینک» در نزدیکی کابل.
بر اساس این گزارش در مقابل، چینیها قرار است بهعنوان بخشی از قرارداد برای افغانستان نیروگاه و خطآهن بسازند. چین با طالبان روابطی بسیار مطلوب دارد، همچنین با متحدان طالبان در پاکستان، اما مشکلاتی نیز دارد که ایالاتمتحده میتواند از آنها بهرهبرداری کند. اولا که قرارداد چینیها به توسعه اقتصاد افغانستان کمک نمیکند و فقط برای آنها ساختوساز انجام میدهند. بهعلاوه هرچند عملیات فرآوری در خود معادن انجام میشود، اما مواد خام را از افغانستان خارج میکند و افغانستان را از منافع دیگر حلقههای زنجیره ارزش محروم میکند. نویسنده بنا به گزارشها میگوید؛ وزیر معدن طالبان به معدنکاران آمریکا بیشتر متمایل است تا چین و به یک جلسهمجازی که او با تعداد اندکی از شرکتهای آمریکایی برگزار کرده بود اشاره میکند که طی آن وزیر طالبان درخواست سرمایهگذاری از سوی آمریکاییها را کرده بود.
بر اساس این گزارش ایالاتمتحده و شرکای غربی باید هرچه سریعتر پیشنهاد وزیر طالبان را بپذیرند و قراردادی سفت و سخت با طالبان برای توسعه معادن افغانستان امضا کنند. از آنجا که قرارداد چینیها چنان چفت و بستی ندارد، این قرارداد جدید باید شامل بهرهبرداری غربیها از معدن مس عینک باشد و قرارداد چینیها ملغی اعلام شود. سپس باید با گسترش مرحله به مرحله به ذخایر لیتیوم، آهن، عناصر کمیاب زمینی و دیگر مواد معدنی افغانستان توسعه پیدا کند. در مقابل سرمایهگذاری غربیها در استخراج مواد معدنی و فرآوری آن، تولید نیرو، گسترش حملونقل و توسعه نیروی انسانی برای استفاده در صنایع معدنی افغانستان، دیپلماتهای آمریکایی باید از طالبان بخواهند که با یک یا چند بانک توسعه چندجانبه از جمله بانک توسعه آسیایی یا بانک همکاری و توسعه مالی ایالاتمتحده مشارکت کنند تا از این طریق هم اجراییشدن قراردادها تضمین شود و هم سرمایهگذاران اطمینان داشته باشند که عایدی آن صرف توسعه اقتصادی و اجتماعی افغانستان خواهد شد و به مسیر کانالهای مالی تروریسم نخواهد رفت.
این همکاری همچنین باید ترکیبی از بخشخصوصی و عمومی باشد و ذخایر بانک مرکزی افغانستان را از حالت فریز خارج کند. این گزارش از خطرات طرح اینگونه نام میبرد: دروغگویی و خیانت طالبان، کارشکنی چین و پاکستان و سوءاستفاده شرکتهای معدنی، اما نجات افغانستان را تنها از طریق توسعه معادن آن میداند. برای این کار او از طرحی در دست مطالعه در کنگره سخن بهمیان میآورد که از جمله شامل مطالعه ایجاد منطقه آزاد اقتصادی برای معدنکاری در افغانستان است.
اما میتوان پرسید؛ توسعه معادن افغانستان چرا در این ۲۰ سالی که آمریکا در افغانستان حضور داشت اتفاق نیفتاد؟ همچنین حضور چینیها و مذاکرات روسها را به هیچعنوان نمیتوان در نظر نگرفت. در همین روزهای گذشته «مورنینگ ساوثآسیا» گزارشی از کار موفق یک سرمایهگذار چینی در معادن افغانستان منتشر کرده است. این گزارش با اشاره به لطماتی که فریزکردن داراییهای افغانستان به این کشور زده است نقش چین را در توسعه افغانستان چنین تصویر میکند: ملاقات مداوم سفیر چین با مقامات طالبان، ملاقاتهای مکرر شرکتهای بزرگ دولتی چین از سفارت طالبان در چین برای مذاکرات تجاری از جمله برای توسعه معادن. یک سرمایهگذار چینی و رئیس کمیته توسعه تجارت چینی-عربی در افغانستان میگوید: «اینجا سرمایهگذار چندانی وجود ندارد و طالبان هم میدانند چه کسی قابلاعتماد است!»