گروه مسکن: مشاور اجتماعی وزیر راه‌وشهرسازی یکی از عوامل مهم تخریب محیط زیست و نابودی میراث طبیعی کشور را رنگ باختن برخی باورهای اجتماعی و گسست اجتماعی عنوان کرد. سعید معیدفر مشاور اجتماعی وزیر راه‌وشهرسازی با بیان اینکه در گذشته میان عرصه‌های اندیشه، محیط‌زیست و جامعه یک نوع پیوستگی و انسجام وجود داشت، گفت: این در حالی است که اکنون آرام آرام این پیوستگی از هم گسسته است. به گفته او در حال حاضر نابودی برخی اعتقادهای اجتماعی منجر به نابودی جنگل‌های شمال کشور و تغییر کاربری حریم رودخانه‌ها برای تبدیل به ویلاها شده است. او تاکید کرد که برای حفظ میراث طبیعی نیز به بازخوانی سنت‌های گذشته وجود دارد.


او در تشریح روند نابودی محیط زیست اظهار کرد: ما اوایل که تازه با ادبیات علمی روبه‌رو شده بودیم، مرتب برمی‌گشتیم و سعی می‌کردیم هرآنچه تجربه، اندیشه، دانش و معرفت گذشتگان بود به‌نحوی زیر سوال ببریم. به این معنا که اینها بنیان درستی ندارند. مدرنیست‌های اولیه دائم سعی می‌کردند تضادی آشکار و محکم میان گذشته و حال ایجاد کنند. نسبت به گذشته دیدگاهی منفی را ترویج می‌کردند و می‌گفتند آنچه ما ارائه می‌‎کنیم درست در نقطه مقابل آن و کاملا عالی است. اینچنین بود که اندیشه ترکیب‌شده اعتدالی پیشینیان را می‌خواست محیط‌زیست، اندیشه و جامعه را به هم پیوند زند، خرافات جلوه دادند.


او با اشاره به وجود برخی اعتقادها در میان مردم گذشته برای حفظ محیط زیست افزود: گذشتگان می‌گفتند چون درخت، کوه و جنگل میراث بشر گذشته و نیاکان ما است پس روح نیاکان ما در قالب این طبیعت و محیط‌زیست استمرار دارد. مضاف بر اینکه اگر شما اشیا و جهان را انسانی ببینید، به راحتی نمی‌توانید آنها را نابود کنید. بنابراین شاید بتوان گفت که پشت همین تلقی عامی هم اندیشه‌ای خوابیده بود. شاید متفکری در عصر خودش این فکر را کرده باشد که به سادگی، اندیشه حمایت از محیط‌زیست را با باورهای جامعه و مردم، پیوند بزند، این معرفت را در سطح عمومی مطرح کند و نهایتا با همین معرفت عمومی، مشارکت جامعه را برای بقای محیط‌زیست و بقای جامعه به‌کار بگیرد.


معیدفر تصریح کرد: مسلما هر رویکردی دستاوردهای مثبتی هم دارد، ولی می‌تواند پیامدهایی هم داشته باشد. من حرفم این نیست که ما باید به گذشته پیش از مدرنیته برگردیم. بحثم این است که ما سنت‌هایی را که در گذشته داشتیم به عنوان خرافات رد نکنیم، بلکه درعوض آنها را دوباره بازخوانی کنیم تا بتوانیم به عنوان یک میراث در زندگی امروز از آنها بهره ببریم. او ادامه داد: جایی که من زندگی می‌کنم، مهندسانی که در همسایگی من هستند، به منِ دانشگاهی اجازه نمی‌دهند که در امور کلان خانه‌ام مداخله و مشارکت کنم. مهندسان می‌گویند؛ این ما هستیم که تعیین می‌کنیم چه چیزی درست است، چه چیزی غلط. به عبارتی، ما با تخصصی‌کردن و جداکردن حوزه‌ها از معرفت عمومی، مشارکت مدنی را از بین برده‌ایم و درنتیجه، عرصه‌ای گسترده را برای یک عده خاص شامل مهندس، پیمانکار، پزشک و تکنوکرات‌ها فراهم کرده‌ایم، نه منادیان ادراک اجتماعی. ما در گذشته مفهوم حریم را داشتیم که به نوعی از همان «حرام» می‌آمد. حریم رودخانه، حریم دریا، حریم جنگل، حریم روستا و ... با همین واژگان سعی می‌کردیم افراد را از اینکه در اینجا مداخله کنند، پرهیز دهیم. اما امروز شهرداری‌ها و افراد دیگر به‌هیچ وجه خود را ملزم به این حریم‌ها نمی‌دانند. الان در فشم هر روز حریم رودخانه را کوچکتر می‌کنند، سنگ می‌ریزند و زمینی را به عنوان ویلا می‌فروشند. یعنی جامعه تبدیل‌شده به آدم‌هایی که مسوول تخریب طبیعت هستند و برای لذت لحظه‌ای آینده اقلیم و محیط‌زیست خودشان را نابود می‌کنند. خریدار این ویلا ممکن است ماهی یکبار، دوماهی یکبار به آنجا برود، اما تاثیری که ساخت این ویلا بر محیط‌زیست منطقه دارد چیزی کم از نابودی نیست.


او پیشنهاد داد: برای جلوگیری از تداوم این وضعیت، باید دوباره دستاوردهای گذشته را زنده کنیم. نه اینکه عینا به آن دوران برگردیم، آن میراث را بازخوانی کنیم تا بتوانیم محیط‌زیست را نجات دهیم.