۷ شاخص کیفیت مسکن مناسب در محلات شهری
الهام امینی - مفهوم مسکن علاوه بر مکان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز در برمیگیرد که شامل تمامی خدمات و تسهیلات ضروری مورد نیاز برای بهزیستن خانواده و طرحهای اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. در واقع تعریف و مفهوم عام مسکن یک واحد مسکونی نیست، بلکه کل محیط مسکونی را شامل میشود. به عبارت دیگر مسکن چیزی بیش از یک سرپناه صرفا فیزیکی است و تمامی خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهزیستن انسان را شامل میشود و باید حق تصرف نسبتا طولانی و مطمئن برای استفادهکننده آن فراهم باشد.دریافت رابطه توسعه پایدار و شهرسازی و اجزای متشکله آن منجمله مسکن و مقولات متعدد مربوط به آن، موضوعی اساسی است. در واقع شناسایی ویژگیهای شهر پایدار یا محیط پایدار در اقلیم و فرهنگ خاص، موضوعی است که عدم پرداختن به آن، امکان توفیق در برنامه ریزی برای جزئیات آن را تقلیل میدهد. پرداختن به شاخصههای مسکن به عنوان کلیدیترین ابزار برنامهریزی و تشکیلدهنده، شالوده اصلی آن را میتوان از حساسترین مراحل برنامهریزی دانست. عرصه مسکن به منظور تامین رشد اجتماعی علاوه بر خود واحد مسکونی، محیط پیرامون آن را نیز در برمیگیرد. نیاز به مسکن دو بعد کمیو کیفی دارد، در بعد کمینیاز به مسکن، شناخت پدیدهها و اموری را شامل میشود که به فقدان سرپناه و میزان دسترسی به آن مربوط میشود که در واقع درجه پاسخگویی به نیاز، بدون در نظر گرفتن کیفیت آن موردنظر است. در بعد کیفی مسائل و پدیدههایی مطرح میشوند که به بیمسکنی، بدمسکنی و تنگ مسکنی ارتباط دارند و آنچه مطرح است، نوع و شکل نیاز است.
شاخصهای کیفیت مسکن
به طور کلی عواملی در مسکن وجود دارد که کیفیت را تعریف میکنند. اینگونه عوامل در مقیاس محله به شرح زیر هستند:
۱ - فرم مطلوب مسکن
۲ - استحکام مسکن
۳ - امنیت مسکن
۴ - ایمنی، راحتی و میزان دسترسی و نیز فاصله مناسب ساکنان به تسهیلات و خدمات کالبدی محله
۵ - دسترسی به طبیعت و فضاهای سبز باز
۶ - تامین تجهیزات و تاسیسات (زیرساختها) مورد نیاز مسکن
۷ - همجواری مسکن با کاربریهای سازگار
این عوامل هفتگانه از مهمترین معیارها و شاخصها در تعریف و تبیین کیفیت مناسب مسکن هستند که توجه به آنها در ساخت و ساز، انجام تمامیفعالیتهای زندگی ساکنان را به سهولت و کارایی مطلوب امکان پذیر ساخته و کمکی در جهت یافتن حیات زندگی پایدار شهری و ساخت و شکل مناسب برای شهر و مناطق شهری محسوب میشوند.
فرم مطلوب مسکن
مسکن یکی از نیازهای اصلی انسان است، از این رو به منظور تامین آن و رسیدن به فرم مطلوب بایستی ۵ عامل اساسی را مدنظر قرار داد که عبارتند از: زمین، منابع مالی، نیروی انسانی و فناوری، مصالح ساختمانی و مدیریت و نظارت.
زمین و چگونگی (وسعت و شکل قطعات) آن تعیین کننده فرم مسکن است، همچنین نیروی انسانی، تعیین کننده کیفیت ساختوساز بوده و منابع مالی بر کیفیت و چگونگی ساخت و ساز و چگونگی استفاده از مصالح و نوع آن موثر است. به منظور حرکت صحیح عوامل در سه راس مثلث و برقراری ارتباط مابین آنها، مدیریت و کنترل صحیح و قوانین مدون موردنیاز است، هماهنگی تمامی این عوامل موجب رسیدن به فرم مطلوب مسکن و بالابردن سطح ارتقای کیفی میشود.
استحکام مسکن
رعایت مسائل فنی و اصول نظارت مهندسی در طراحی و اجرای سازهها بایستی همواره مدنظر مهندسان و معماران باشد، به همین جهت لزوم بررسی ژئوتکنیکی، بررسی مصالح ساختمانی مقاوم، شناسایی گسلهای موجود، شیوههای مقاوم سازی و لزوم تجدیدنظر در آیین نامهها و مقررات، کاملا محسوس است. علاوه بر مسائل فوق، با آشنایی مهندسان به تکنیکهای مقاوم سازی مدرن و به روز کردن اطلاعات مهندسان، میتوان الگوهای مقاوم، ارزان و مناسب طراحی کرد.
امنیت مسکن
امنیت، در واقع حفاظت از مسکن و وسایل آن در مقابل عوامل مستقیم و غیرمستقیم است که موجب ضرر رساندن به مسکن و در واقع عدم امنیت آن میشود. عوامل مستقیم که امنیت را به خطر میاندازند شامل دزدی، آتشسوزی و... هستند. عوامل غیرمستقیم نیز، آلوده کردن آب، هوا و زمین است. البته در این مقوله میتوان از عوامل طبیعی همچون سیل، زلزله، توفان، حرکت ماسههای روان و... نیز نام برد که تمامیاین عوامل مخل امنیت مسکن و ساکنان آن است و در واقع بر کیفیت مسکن تاثیر سو میگذارد، پس معیار مصونیت در مقابل سوانح طبیعی از دیگر عوامل مطرح است. مقوله دیگری که در امنیت بایستی مدنظر قرار گیرد، امنیت نحوه تصرف مسکن است. امنیت نحوه تصرف سبب میشود که خانوار ساکن در واحد مسکونی، از نظر دورنمای سکونت خود احساس ایمنی کند و این امر آسایش روانی بیشتری برای آنها ایجاد میکند.
ایمنی، راحتی و میزان دسترسی
در نظر گرفتن تسهیلات و خدمات مناسب، موجب افزایش سطح ارتقای بهداشت مسکن و در نتیجه سلامتی ساکنان آن میشود، از جمله عوامل موثر در این مقوله را میتوان درصد برخورداری واحدهای مسکونی از یک، دو و سه اتاق خواب، میزان برخورداری از خدمات اساسی همچون شبکه برق سراسری، گاز لولهکشی، تسهیلات آشپزخانه، تلفن، کولر، سیستم فاضلاب و ... دانست.
دسترسی به طبیعت و فضاهای سبز باز
میتوان گفت فضای سبز از مهمترین ابزارهای دستیابی به توسعه پایدار است، باید توجه داشت که افزایش جمعیت نیاز به تامین فضای سبز عمومیرا افزایش میدهد. با همه اهمیتی که فضای سبز مفید در محلات شهری دارد، باید این واقعیت را پذیرفت که اهمیت حیاتی فضای سبز را نباید در رویارویی با دیگر کاربریهای حیاتی شهری قرار داد. به طور کلی باید رابطه و تناسبی معقول بین فضاهای ساخته شده و فضاهای طبیعی در محلات شهری وجود داشته باشد. فضاهای سبز در زندگی شلوغ، پیچیده و ناآرام شهرها، گویی تنها عنصر آرامشبخش و پالاینده هستند. استفاده از درخت و فضای سبز باید به عنوان جزء لاینفک طراحی فضای محلات شهری مورد توجه طراحان قرار گیرد.هر گیاه سبز هر چند کوچک، نقش خود را در تلطیف هوا، گرفتن و غبار آن، ایجاد آرامش بصری - روانی، رفع آلودگی صوتی، تولید اکسیژن موردنیاز شهروندان، سایه و... ایفا میکند. فضاهای سبز در محلات، منظر محله را بهبود میبخشند، باعث زیبایی محیط میشوند، نقش پالایشی دارند، باعث افزایش رطوبت و کاهش دمای هوا میشوند، سهم مهمیدر برآورده کردن نیاز تفریحی و تفرجی ساکنان محله دارند و...
به طور کلی استفاده از درخت بهخصوص برای بالا بردن کیفیت فضاهای کالبدی، مکمل سکونت یا به عبارتی موقعیت نسبی مسکن، میبایست مورد توجه قرار گیرد.
زیرساختهای مورد نیاز مسکن
تاسیسات و زیرساختهای شهری، طیف وسیعی از عناصر شهری را که اکثرا احداث شده، ثابت و ساختمانیاند، در برمیگیرد. در نگاهی کلی، میتوان زیرساختهای شهری را شامل تمامی عناصری دانست که تامین نیازهای مختلف ساکنان محلات شهری را در زمینههای مختلف سکونت، فعالیت، استراحت، فراغت و به طور کلی بالا بردن کیفیت زندگی شهری بر عهده دارند. به عبارتی، مجموعه عناصر فیزیکی موجود و لازمیکه کارکردهای مختلف شهری را میسر میسازند و باعثترکیب و تشکیل فضاهای شهری میشوند، زیرساخت شهری نامیده میشوند.تاسیسات زیربنایی در محلات شهری در راس مسائل کیفی زندگی است. تاسیسات و زیرساختهای شهری از معیارهای اصلی بررسی و تعریف شهر سالم است. مقوله تاسیسات زیربنایی شهری مستقیما با کیفیت سکونت شهری ارتباط مییابد و مفاهیم متفاوتی همچون سرپناه، خانه و مسکن را پیش میآورد؛ در مقایسه اینها با هم، فرق سرپناه با خانه مشخص میشود. سرپناه صرفا انسان را از عوامل طبیعی محافظت میکند، ولی فاقد مشخصات لازم برای تامین آسایش و پاسخگویی به نیازهای مختلف است. خانه هم از نظر طراحی و هم از نظر فیزیکی میتواند کامل باشد و نیازهای انسان و خانوار را در داخل فضای خود تامین کند. اما برای اینکه خانه به مسکن یا محیط مسکونی تبدیل شود، باید شرایطی دیگر هم داشته باشد. حلقه اتصال خانه به مسکن، تاسیسات زیربنایی و تجهیزات شهری است؛ یعنی چنانچه شبکه فاضلاب برای محیط مسکونی تاسیس نشود، یا دسترسی خانه به محل کار یا به محل سایر فعالیتهای اجتماعی به نحو درست و مطلوب تامین نشود، باید گفت، هنوز معیارهای مسکن و محیط مسکونی تحقق نیافته است. بدینترتیب تاسیسات زیربنایی تبدیلکننده خانه به مسکن است.بدینترتیب، ملاحظه میشود که تاسیسات شهری بخش تعیینکنندهای از کالبد محلات شهری را تشکیل میدهند که زمینه و بستر مناسبی را برای کارکردهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلات فراهم ساخته، موجب آسایش و راحتی ساکنان محلات شهر میشوند.
همجواری با کاربریهای سازگار
به طور کلی کاربریهایی که در حوزه نفوذ یکدیگر قرار میگیرند باید از نظر سنخیت و همخوانی فعالیت با یکدیگر منطبق بوده، موجب مزاحمت و مانع انجام فعالیتهای دیگر نشوند.
عمدهترین تلاش شهرسازی، باید جداسازی کاربریهای ناسازگار با کاربری مسکونی در محلات شهری باشد. کاربریهایی که دود، بو، صدا و شلوغی تولید میکنند، باید از کاربریهای دیگر، بهویژه کاربری مسکونی، فرهنگی و اجتماعی جدا شوند. این جدایی مطلق نیست، بلکه در برخی مواقع میتوان با تمهیداتی، اثرات سوء کاربریهای مزاحم را محدود کرد. در جدایی فضایی کاربریها، فاکتورهای هزینه، سود و خودبسندگی نسبی آنها موردنظر قرار میگیرد.جدایی فضایی عملکردها فقط به فعالیتهای شخصی نظیر کشتارگاه، چرمسازی و فلزکاری اختصاص ندارد، بلکه در مورد کاربریهای کوچک مزاحم نیز صدق میکند (مانند یک مغازه چوب بری یا در و پنجرهسازی و حتی یک دکه فروش نفت در یک محله مسکونی که امکان دارد مورد اعتراض ساکنان آن محل قرار گیرد).
ارسال نظر