باغ و باغسازی
چرا که در گذشته اغلب خانهها دارای حیاط و باغچهای بود و مردم ساکن در این خانهها میتوانستند اوقات رفع خستگیشان از کار روزانه را در بعدازظهرها در زیر درختان حیاط بگذرانند.
اما امروزه محدودیتهایی همچون زمین و امکانات مالی اجازه ساخت خانهای حیاطدار را کمتر به سازندگان میدهد.
گروه مسکن- لزوم توجه به معماری و هنر باغسازی در شهرسازی امروز به مراتب بیش از گذشته احساس میشود.
چرا که در گذشته اغلب خانهها دارای حیاط و باغچهای بود و مردم ساکن در این خانهها میتوانستند اوقات رفع خستگیشان از کار روزانه را در بعدازظهرها در زیر درختان حیاط بگذرانند.
اما امروزه محدودیتهایی همچون زمین و امکانات مالی اجازه ساخت خانهای حیاطدار را کمتر به سازندگان میدهد. در این میان ساخت پارک و باغهای بزرگ در مناطق مختلف شهری باید این کمبود را جبران کند.
روزنامه شرق به تازگی در گزارشی از باغسازی در ایران درج کرده است که توجه معماران فضاهای طبیعی و مناظر شهری کشورمان به آن خالی از لطف نیست.
هنری به نام باغ سازی
شاید یکی از اولین اقدامات بشر در عرصه معماری منظر، باغ سازی بوده است، مرحلهای که انسانها اقدام به ایجاد فضای سبز مصنوعی میکنند و نهایتا به باغها و پارکهای امروزی میانجامد.
باغسازی در کشورهای مختلف سابقه دیرینهای دارد. هنر باغ سازی با تقدم و تاخر زمانی در کشورهایی نظیر ژاپن، ایران، انگلیس، فرانسه و ایتالیا وجود داشته است و در هر یک از این کشورها این هنر به روشها و شیوههای خاص خود انجام می گرفته است.
به عنوان مثال در باغهای ژاپنی دخل و تصرف زیادی در طبیعت نمیشود و همه چیز همان گونه که موجود است، نهایت کمال و زیبایی را القا میکند.
برای مثال هر یک از اشکال و ابعاد سنگ، در باغ ژاپنی معنایی نمادین و مشخصی دارد. سنگ بزرگ نشان کوه است، سنگهای تیز و سرکش نشان آتش و سنگهای صیقلی نمادی از آب.
درباره باغهای معلق بابل هم بسیار شنیدهایم. باغهایی که حاکم بابل، بخت النصر، برای ملکه خود ساخته بود. باغهایی در چندین طبقه با تراسهای وسیع درختکاری شده که بسیار شگفتانگیز می نماید و از آن شگفتانگیزتر نحوه آبیاری این تراسها در سال ۶۰۰قبل از میلاد است.
در اصول باغ سازی اروپایی اما، نسبت به باغهای شرقی دخل و تصرف بیشتری در طبیعت انجام میشود. باغهای تراس بندی شده ایتالیایی نمونه بارزی از این تصرفند، به این معنی که باغ در سطوح مختلف ساخته میشود.
باغهای هندسی و غیر هندسی انگلیسی که از خطوط منظم یا منحنی وار آنها پیدا است که طراح سعی در اعلام حضور خود داشته است. اینها بیشتر باغهایی هستند با درختان هرس شده به اشکال متفاوت و مجسمههای سنگی که هر از گاهی سر بر میآورند.
باغسازی ایرانی
برخی از صاحبنظران معتقدند که باغسازی ایرانی از زمان عیلامیها (قرن ۳ ق.م.) آغاز شده است.
گروهی نیز بر این عقیدهاند که آغاز باغسازی به زمان هخامنشیان باز میگردد، چرا که آنان خود مبدعان قنات بودهاند و باغهایشان را نیز با همین سیستم شگرف و پیچیده آبیاری میکردند.
آنچه مسلم است هنر باغسازی در ایران پیشینهای طولانی دارد و اصولا باغ در نظر یک ایرانی مکانی پرارزش قلمداد میشده است.
به عنوان مثال در دوران گذشته، چون پارکها به معنای امروزی وجود نداشتند، باغداران یزدی آخر هفتهها باغ خود را بر روی عموم مردم میگشودند تا آنها هم بتوانند از فضای باغ و زیباییهای آن برخوردار شوند.
در چهارباغهای ایرانی دخل و تصرف در طبیعت در حد ایجاد یک هندسه راست گوشه وجود دارد، اما این مداخله به آرایش و هرس درختان نمیانجامد و گیاهان به همان صورت طبیعی خود زیبا دانسته میشوند.
محوربندی یا همان آکسبندی از اصول لاینفک باغ ایرانی است. از محور اصلی به باغ وارد میشویم و این محور که اغلب آب است، انسان را به محیطی کوچک میکشاند تا در پناه سایه آن از گرمای سوزان ظهر تابستان بگریزد، آبی بنوشد، دمی بیاساید و جانی تازه کند.
اغلب ما تجربه حضور در باغهای ایرانی را داشتهایم. باغهایی نظیر باغ ارم شیراز، باغ فین کاشان، باغ شازده ماهان یا باغ دولتآباد یزد که با آن بادگیر هشت طرفه، در خاطر ما حک شده است. از باغهای طبس اما غافل نباید شد که در نوع خود بینظیرند.
باغهایی با تعداد بیشمار درختان نخل بلند که از دیوارهای باغ سربرآوردهاند و گویی ارادهای پنهان خواسته است که در دل کویر این همه زیبایی ناگهان سبز شود.
تقلید خوب یا ابداع بد
با این پیشینهای که در مورد باغسازی ایرانی گفته شد، باید ببینیم اکنون در کجا ایستادهایم و آیا در باغها و پارکهای امروزیمان اثری از آن همه محوربندی و زیبایی و دقت در انتخاب انواع درختان و توجه به مسائل آبیاری و همچنین بازی با نور و سایه وجود دارد یا آنکه ما فقط با خطوط منحنی و اصول باغسازی اروپایی پیمان بستهایم و بیتوجه به شرایط اقلیمی کشورمان، در باغها و پارکهایمان درخت کاج آرایش شده مینشانیم و کوشکهایی با گلخانههای شیشهای و نمای سنگی سفید میسازیم و به جای محور آب که در باغسازی ایرانی به حوضی در مقابل کوشک ختم میشود، از آبیاری دستی استفاده میکنیم. این عبارت را بسیار شنیدهایم که میگوید
«تقلید خوب بهتر از ابداع بد است.»
اگر نمیتوانیم طرحی نو بسازیم، حداقل بر شانههای هنرمندان بزرگ ایران بایستیم و اصولی را که آنان به تدریج توسعه دادهاند، کاملتر کنیم، شاید احساس آرامش، سکون و صفای باغها و پارکهایمان از دست نرود و بار دیگر صدای گوشنواز حرکت آب بر روی سنگهای سینه کبکی کف حوضها و جویهای باغهای ایرانی، در پارکها و باغها تکرار شود.
ارسال نظر