سمبل 300 متری پاریس چگونه ساخته شد؟

«گوستاو ایفل» از اهالی بوروگندی، (زادگاه بسیاری از مهندسان بزرگ) بود. وی عالی‌ترین تحصیلات ممکن را در مدرسه پلی تکنیک و مدرسه سانترال فرانسه گذراند. برج ۳۰۰ متری ایفل که برای نمایشگاه سال ۱۸۸۹ پاریس ساخته شد‌ه نماد تمام تجربیات ایفل است‌، تجربیاتی که تاثیر خصوصیات خاک و فشار باد را بر پی‌ها و پایه‌ها به وی آموخته بود. حتی خود ایفل نخست بیمناک بود که بر پا داشتن این برج فاقد هر‌گونه تزیین معمول زمان در قلب پاریس سبب سکته «سلیقه رایج» شود! اما معاون و رییس «دفتر مطالعات» وی مهندس جوان سوئیسی موسوم به «موریس کشلن» که محاسبات پل «گارابیت» نیز از او بود‌، به این کار اصرار کرد.

ایفل در ذوق هنری خود فرزند حقیقی عصر خویش بود. خانه شخصی وی، به نقل قول از «بلزساندرار» شاعری از معاصرین او، پر از «مشتی ‌کارهای شلوغ بسیار زشت نقاشی بود.»

از نظر ساختمانی‌، ایفل این برج را به شیوه پایه‌های پل‌ها ساخت. ولی ابعاد آن بسیار بزرگتر است. این ابعاد بزرگ ایجاب می‌کرد که برج از چهار پایه عظیم ساخته شود.

این چهار پایه به شکل هرمی ناقص در فضا بالا می‌روند و هر پایه بر پی جداگانه‌ای استوار است. برای ساختن پی‌ها ایفل به شیوه معمول خود در ساختن پل‌ها از پرس‌های هیدرولیکی استفاده کرد. در این برج سه سکو ساخته شده و آسانسورهایی در داخل برج تا سکوی سوم به ارتفاع ۲۷۱ متر بالا می‌رود.

چهار هلالی که پایه‌ها را به هم متصل می‌کنند، بیشتر تزئینی هستند و در پایداری برج سهم موثری ندارند. ایفل نخست قصد داشت این برج را بر چهار پایه هلالی بسازد و وجود این هلال‌ها در پایین برج در واقع نمودار قصد نخستین ایفل هستند.

فضای داخل این برج با فضای خارج به میزانی که قبلا ناشناخته بود در هم می‌آمیزد. این تاثیر تنها در پایین آمدن از راس برج می‌تواند به احساس آید. به هنگام پایین آمدن از پله‌های مارپیچی این برج به نظر می‌رسد میله‌های برج مناظر پایین‌ همچون درختان‌، خانه‌ها‌، کلیساها ورود مارپیچی را قطع می‌کند و در‌هم آمیختگی مناظر که ناشی از تغییر نقطه دید ناظر متحرک است‌، تجربه‌ای از احساس بعد چهارم به وجود می‌آورد.

تاجی بر راس پاریس

محتوای احساسی این برج سال‌ها بر کسی آشکار نبود. تازه در حدود سال ۱۹۱۰ قدر آن شناخته شد و از آن چون تاجی بر راس پاریس یاد شد.

قبل از آن به دیده کهنه پرستان تهدیدی بر زیبایی پاریس و شرمی بر پیکر این شهر بود! در فوریه سال ۱۸۸۷ یک ماه بعد از آن که ایفل با حکومت فرانسه و شهر پاریس برای ساختن این برج قرارداد بست، اعتراض نامه‌ای معروف به رییس کمیته نمایشگاه نوشته شد: «ما نویسندگان‌، نقاشان‌، مجسمه سازان و معماران‌، به نام هنر فرانسه و به دلیل اینکه تاریخ فرانسه مورد تهدید قرار گرفته است عدم رضایت شدید خود را با این برج هیولا و غیر لازم که قرار است ایفل نامی آن را در پایتخت بر پا دارد، اعلام می‌کنیم.»

اما خوشبختانه رییس کمیته‌، مهندس و معماری منظره‌ساز موسوم به «آلفان» که به آینده چشمی بینا داشت به این اعتراض توجهی نکرد. بیست سال بعد «انقلابی بصری» به وجود آمد که نحوه قضاوت منجمد دوره رنسانس را به یکسو نهاد و محتوی احساسی برج ایفل را ناگهان آشکار کرد.

از این پس دیگر برج ایفل سمبل «عروس جهان» شد و به گفته شاعری «‌این نام با این برج عظیم که از آن در آسمان شب امواج آبی تلگراف منتشر می‌شد معنای حقیقی خود را یافت. برج ایفل سبب الهام هنرمندانه بسیاری از نقاشان و شعرا شد. فی‌‌المثل نقاش پاریسی «ربردلونه» از سال ۱۹۱۰ تا پایان عمر خود به آن دلبسته بود.

منبع: http://v۳k۲.blogfa.com