فرهنگ شهروندی
انسان، معماری، هنر
پژوهشگر و کارشناس ارشد سیستم
پس از سالها زندگی پراکنده و بدوی نسلهای بشری، رفته رفته نیاز و طبع اجتماعی انسانها سبب شد هستههای مدنیت و کلنیهای انسانی (human colonies) شکل بگیرند و پایههای تمدن کهن امروزی پایهریزی شوند. مصر در کنار رود نیل سرزمینهای آشور، کلده، بابل، بینالنهرین و دشت و جلگههای وسیع سرزمین آریایی ایران (Persian) همه و همه نقطههایی است که روی نقشههای جغرافیایی اولیه ظاهر و رفته رفته پر رنگ شدند و هویت یافتند و با توسعه زندگی اجتماعی بشری و ساز و کارهای اقتصادی و بازرگانی و حوزه کاشت و برداشت، گسترش و تزاید آنها ادامه یافت. این سیر تاریخی همچنان ادامه پیدا کرد تا امروز که ما شاهد قارههای پنجگانه کره زمین با شهرها، شهرکها و روستاها و مهمتر از اینها، کلانشهرهای عظیم روی نقشه جهان هستیم.
عبدالحسین رجائی
پژوهشگر و کارشناس ارشد سیستم
پس از سالها زندگی پراکنده و بدوی نسلهای بشری، رفته رفته نیاز و طبع اجتماعی انسانها سبب شد هستههای مدنیت و کلنیهای انسانی (human colonies) شکل بگیرند و پایههای تمدن کهن امروزی پایهریزی شوند. مصر در کنار رود نیل سرزمینهای آشور، کلده، بابل، بینالنهرین و دشت و جلگههای وسیع سرزمین آریایی ایران (Persian) همه و همه نقطههایی است که روی نقشههای جغرافیایی اولیه ظاهر و رفته رفته پر رنگ شدند و هویت یافتند و با توسعه زندگی اجتماعی بشری و ساز و کارهای اقتصادی و بازرگانی و حوزه کاشت و برداشت، گسترش و تزاید آنها ادامه یافت. این سیر تاریخی همچنان ادامه پیدا کرد تا امروز که ما شاهد قارههای پنجگانه کره زمین با شهرها، شهرکها و روستاها و مهمتر از اینها، کلانشهرهای عظیم روی نقشه جهان هستیم. در این قارهها بافتهای متفاوتی شکل گرفتهاند: از بیغوله و کپرها و حصیرنشینها و سکونتهای حاشیهای و تحمیلی که بگذریم، بافتهای مسکونی، تجاری، اداری و بازرگانی را در جای جای جهان و با گونه گونی بسیار میبینیم.
امروز خانههای ویلایی بزرگ و کهن جای خود را به الگوهای کوچک، با متراژ کوچک آپارتمانی داده که در دل برجها و آسمانخراشهای عظیم جای گرفته اند. بازارهای سنتی و سرپوشیده گلی قدیمی با سقفهای گنبدی و زیبا جای خود را به پاساژها و مراکز خرید بسیار بزرگ و چند طبقه با آسانسورها و پلههای برقی داده است.
فضاهای سبز وسیع خانههای قدیمی، محلات و خیابانها، جمع و جور شده و در پارکها و بوستانها و حاشیه بعضی خیابانها خلاصه شده است. راهها و جادههای باطراوت و خلوت درشکهرو، سواره رو و پیاده رو تبدیل به خیابانهای شلوغ و پرترافیک چند بانده و بلوارها و بزرگراههای وسیع شده است.
انسان امروز به جای پیاده روی در حاشیه باصفای خیابانها و گذر سواره از جادههای خلوت، درگیر ازدحام، انبوه خیابانها و بعضا شلوغی اتوبوسهای پر از جمعیت، بزرگراههای عظیم و شتاب مترو و ... است.
هوای پاک و آسمان آبی و فضای سرسبز، کم کم به هوای آلوده و آسمان تیره، شلوغ و آغشته به صداها، برقها و آژیر خودروها بدل شده است. از زندگی با صفا، خوش و آسوده دیروز خبری نیست و انسان امروز درگیر زندگیهای پرزرق و برق، اما پر دردسر و ناآرام و پر هیاهو با دل مشغولیهای بسیار است. البته درست است که سهمی از مشکلات به افزایش جمعیت و گسترش جوامع امروزی و به تبع آن مسائلی از قبیل تمرکز کار، حرفه، صنایع، مراکز تجارت و بازرگانی و اقتصاد و... بر میگردد که لامحاله بایستی صورت میگرفت، اما باید پذیرفت که قسمت عمدهای از این زندگی را میتوانستیم به شکل بهتری داشته باشیم.
مواردی چون قطبی شدن شهرها و مناطق مسکونی به شمال و جنوب، چهره کریه و ناخوشایند ساختمانسازی و بلندمرتبهسازی بیرویه در سطح شهرها و مناطق، بهمریختگی بافتهای مسکونی، نابودسازی محیطزیست بشری و مهمتر غیراصولی بودن و مقاوم نبودن ساخت و سازها در قبال حوادث نامترقبه بهخصوص زلزله، ساخت و سازهای تقلیدی، بدون الگوی صحیح و قابل قبول، خارج شدن از اصول و ضوابط سنتی و نوین در کاربرد مصالح و استفاده صحیح از آن و عدم رعایت سبکسازی در ساخت و سازها و امثال آن موید سهل انگاریهای ما در اینباره است.
اما این همه حاصل سهلانگاریهای نسل ما نیست. بلکه حاصلی است که در طول قرون و اعصار فراهم آمده و در عصر حاضر عمده آن رخ نموده است.
برای مثال منزل(comfortable Home) که محل نزول از مرکب و آرامش یافتن و استراحت کردن و نزول یافتن در محل سکونت و خانه بوده است، کم کم به الگوی تحمیلی و اجباری تبدیل شده که آشیانه یا خوابگاهی ناآرام و غیر متناسب با طبیعت و فطرت انسانی است و آسایش او، هویت و فرهنگ او را تحتالشعاع قرار داده است. مرحوم دکتر کریم پیرنیا میگفت: در قدیم خانهها را آدموار میساختند، یعنی برای سکونت و راحتی انسان. اما تغییرات و تحولات غیر اصولی در ساخت ساز و تاسیسات و کاربرد مصالح ساختمانی و طراحی، خانهها را تبدیل کرده به فضایی که دیگر راحتی و آسایش و لطافت ندارد و تنها سرپناهی است که به ناچار آن را میپذیریم و به آن پناه میبریم.
بنابراین طرح این نکته ضروری است که همه آنچه مورد انتقاد است، خود را به ما تحمیل کرده و ما نیز اجازه دادهایم بدون هیچگونه بومیسازی و ایجاد صلاحیت و تناسب با زندگی انسان ایرانی وارد عرصه تعایش ما شود که البته بهقول پروفسور رفیعپور این ضایعات و خساراتی است که انسان در اثر تحول و توسعه و در تضاد با راه و رسم صحیح زندگی انسانی میپردازد. و تنها راه چاره در این عرصه آن است که این ضایعات را به حداقل کاهش دهیم و همین امر نیز تدابیر خاص خودش را میطلبد.
برای تدبیر در این باره ضروری است بدانیم که همه آنچه را که از آن سخن میگوییم ناهنجاری فضای زیست ما نیستند. بعضی ضرورت و اقتضای توسعه و تحول بوده است و نیز ضروری است که بدانیم هنوز چیزهای بسیار برای افتخار و بالیدن داریم. میراث کهن و یادگار تمدن کشور ما در صورت تعمق، راهگشای بسیار خوبی خواهد بود.
و نیز باید به خاطر داشت به دلیل ویژگیهای خاص هنر معماری، هر عملکردی در حوزه معماری و هنر، روش نوین در
ساخت و سازها و طراحیها، شهرسازی و شهرهای جدید و بافتهایی که امروز ایجاد میشوند نیز برای آیندگان به جا خواهد ماند و آنها ما را قضاوت خواهند کرد!
ارسال نظر