کارشناسانی که معتقد هستند، تهران آنچنان از نظر زیست محیطی تحت فشار است که نه تنها این چند صد مترمربع بلکه کاسته شدن هر متر از فضای سبز آن را با فشار جدیدی مواجه می‌کند.  گرچه به احتمال قوی طراح نقشه مسجد که گفته می‌شود از کارشناسان خبره و مدرس دانشگاه است، با نقشه‌برداری دقیق از درختان، همه آنها را در طراحی مورد نظر داشته و به هیچ درختی آسیب نرسانده است . یعنی به هیچ عنوان درختان را فدای ضرورت‌های طرح خود نکرده است. ولی حتی اگر غیر از این هم باشد و طراح ارجحیت به طرح خود و به خصوص ضرورت متقارن بودن طرح قرار داده یا یکی از طرح‌های کلاسیک مسجد را پایه کار خود قرار داده باشد، باز هم با توجه به مشکلات اساسی‌تری که زیست محیط تهران را متاثر می‌کند، مواجهه با احداث مسجد قیطریه تنها در حد پرداختن به نقش ایوان (حتی خطوط اندکی از نقش ایوان) است، در حالی که خانه محیط‌زیست تهران (به شرحی که خواهد آمد) از پایه ویران است.

 ضرورت‌های بهره‌وری مناسب از پارک‌ها

تامین سرانه مناسب فضای سبز و پارک‌ها تنها یکی از عواملی است که در این مبحث کارساز است. در حالی که بسیاری از مشکلات دیگر هستند که حتی تامین سرانه بیش از حد استانداردها هم، استقرار آنها را بی‌اثر می‌کند.

یکی از این عوامل استقرار در مکان مناسب و در دسترس از واحد‌های مسکونی در هر محله، طول فاصله دسترسی و عدم‌قطع معابر ماشین رو غیر‌محله‌ای‌ است که در طرح‌های شهری تهران کمتر مورد توجه واقع شده است. عامل دوم وضعیت هوای شهر است که اگر از حد معینی آلوده‌تر باشد عملا کارکرد فضای سبز را غیر‌موثر می‌سازد. این امر در سطح کوچک مقیاس به شدت آمد و شد در معابر جنب پارک‌ها مرتبط است و در سطح بزرگ‌تر به آلودگی عمومی هوای شهر. در تهران هر سال چند‌هزار نفر به علت آلودگی هوا فوت می‌کنند و گفته می‌شود حداقل به‌طور متوسط پنج سال از عمر شهروندانش کاسته می‌شود و علت اصلی آلودگی ناشی از حرکت اتومبیل‌های سواری است.

حاکمیت مطلق اتومبیل در طرح‌های شهری تهران

از بدعت‌های بسیار مخرب طرح جامع اول تهران الگوبرداری از شهرهای آمریکایی آن زمان در اصل انگاشتن سهولت حرکت اتومبیل‌های سواری شخصی بود. طراحی بزرگراه‌های متعدد در سرتاسر شهر، ضرورت دسترسی دادن اتومبیل به تمام قطعات شهری (حتی کوچک‌ترین قطعات) و از همه بدتر ضرورت تامین پارکینگ برای تمام واحدهای مسکونی، از اصلی‌ترین عوامل حاکمیت مطلق اتومبیل در طرح اول تهران بودند. متاسفانه در طرح جدید تهران نیز عینا تکرار شده‌اند. به علاوه روزانه تقریبا یک ونیم ساعت از وقت شهروندان در ترافیک بیرون از وقت طبیعی آمد وشد تلف می‌شود، که اجبارا از اوقات فراغت کاسته می‌شود که بخشی از آن زمان بهره‌وری از پارک‌هاست و البته حدود هفت‌درصد از عمرشان. تهران در آخرین سال‌های دوره طرح جامع به سر می‌برد. گرچه بر اساس محاسبات در همان سال‌های اول ابلاغ طرح، با عبور بیش از یک میلیون نفری جمعیت از سقف طرح جامع بر اساس پروانه‌های صادره عمر آن به پایان رسیده بود، در نتیجه باید به سرعت به تهیه طرح‌های جامع و تفصیلی جدید همت گماشت، طرحی با مشخصات زیر:

یک- تغییر اساسی در تقسیمات شهری، با محله‌بندی واقعی به جای محله‌بندی صوری طرح حاضر، که تمام محلات ترسیم شده با تیغ معابر عبوری قطعه قطعه شده‌اند.

دو- ترسیم لااقل یک شبکه آمد و شد عمومی دو یا حداکثر سه کیلومتر در سه کیلومتر، فارغ از حضور اتومبیل سواری، برای تسریع و تسهیل آمد و شد عمومی فارغ از ترافیک اتومبیل‌های سواری . یعنی تبدیل بخشی از معابر شهری به خیابان به معنی واقعی.

سه- پایان دادن به حاکمیت مطلق اتومبیل، با دسترسی اتومبیل حداکثر تا ورودی واحدهای همسایگی، به جای هر قطعه تفکیکی.

چهار - تامین تعدادی واحد مسکونی استیجاری بسیار کوچک و با عدم‌ویژگی‌های واحدهای سکونت دائمی، برای چند سال اول (حداکثر ۵ سال اول) تازه‌واردان به بازار مسکن، که فرصت لازم را برای تامین سکونتگاه خود بیابند. منطقی است که بیست‌درصد اجاره دریافتی در حسابی نگهداری و هنگام تخلیه به مستاجر باز گردانده شود. امری که هم به تامین مسکن بعدی کمک می‌کند و هم تشویقی به ترک خانه استیجاری خواهد بود.

پنج- تامین موتورسیکلت‌های برقی و تعویض با موتورهای با سوخت فسیلی که ۴.۵ برابر اتومبیل‌ها آلوده‌سازند.

شش- تعطیلی فرودگاه مهرآباد، که هر پروازش معادل چند صد اتومبیل آلوده‌ساز است.

هفت- و چند اقدام ضروری دیگر که قطعا با مراجعه به عقل جمعی کارشناس مرتبط پیشنهاد می‌شود.

 پرداختن به‌پای بست‌ها به‌جای نقش ایوان

به مدیریت شهری تهران پیشنهاد می‌شود که به جای پرداختن به « نقش ایوان»به اصلاح و استحکام بخشی«پای‌بست‌های» اساسی موردنیاز شهر تهران به شرحی که آمد بپردازند .چون متاسفانه ظاهرا به‌ نظر می‌رسد که مدیران شهر که در حل مسائل اساسی تهران کم آورده‌‌اند، فکر کرده که با این نوع اقدامات کاستی‌های خود را پوشش دهند . یا لااقل چون برخی مدیران فاقد تخصص یا تجارب مدیریت شهر هستند، اشتباها و با نظر مشاوران غیر‌کارشناس خود در این دام افتاده‌اند.