یادداشت
تهران چطور «خودرومحور» شد؟
شهرام جباریزادگان/ کارشناس شهری
در بخش قبلی این نوشتار، اشارهای اجمالی داشتیم به وضع موجود تهران و میزان مساحت و جمعیت و نیز تعداد خودروهای شخصی و موتورسیکلتهای این کلانشهر را مرور کردیم. در این بخش، نگاهی گذرا خواهیم داشت به وضعیت زیرساختهای حمل و نقل شهری تهران اعم از حمل و نقل عمومی و شخصی و حقایقی را در این زمینه مطرح خواهیم کرد.
در ابتدای نوشتار حاضر، باید تکلیف خود را در مقابل شعاری که در سالهای اخیر بارها و بارها شنیدهایم تعیین کنیم، شعار تبدیل تهران به شهر انسانمحور و ببینیم آیا واقعا تهران در این سالها به مقصد شهر انسانمحور حرکت کرده است یا خیر؟
پاسخ حتما منفی است و نگارنده اعتقاد دارد که تهران نه تنها به سمت شهر انسانمحور حرکت نکرده، بلکه مسیری معکوس را پیموده و به شهری خودرومحور تبدیل شده است.
شهرام جباریزادگان/ کارشناس شهری
در بخش قبلی این نوشتار، اشارهای اجمالی داشتیم به وضع موجود تهران و میزان مساحت و جمعیت و نیز تعداد خودروهای شخصی و موتورسیکلتهای این کلانشهر را مرور کردیم. در این بخش، نگاهی گذرا خواهیم داشت به وضعیت زیرساختهای حمل و نقل شهری تهران اعم از حمل و نقل عمومی و شخصی و حقایقی را در این زمینه مطرح خواهیم کرد.
در ابتدای نوشتار حاضر، باید تکلیف خود را در مقابل شعاری که در سالهای اخیر بارها و بارها شنیدهایم تعیین کنیم، شعار تبدیل تهران به شهر انسانمحور و ببینیم آیا واقعا تهران در این سالها به مقصد شهر انسانمحور حرکت کرده است یا خیر؟
پاسخ حتما منفی است و نگارنده اعتقاد دارد که تهران نه تنها به سمت شهر انسانمحور حرکت نکرده، بلکه مسیری معکوس را پیموده و به شهری خودرومحور تبدیل شده است. برای تبیین این واقعیت، میتوان دو مولفه را مورد بررسی قرار داد که یکی، توسعه بزرگراههای شهری بهعنوان مصداق حمل و نقل خودرومحور و دیگری، توسعه راه آهن شهری (مترو) بهعنوان مصداق حمل و نقل انسانمحور است و در این مجال مختصر، تلاش خواهد شد تا با عدد و رقم به این مصادیق پرداخته شده و این دو مولفه مورد بررسی قرار گیرد.
اول؛ توسعه شبکه بزرگراهی
طول بزرگراههای تهران از ٣٠٣ کیلومتر در سال ٨٤، امروز به ٥٤٥کیلومتر رسیده؛ یعنی ٢٤٢ کیلومتر بزرگراه جدید احداث شده است. طول شبکه بزرگراهی تهران که بر اساس طرح جامع شهر تهران، باید در سال ١٤٠٤ به ٥٥٥ کیلومتر میرسید، در سال ٩٥ یعنی یک دهه زودتر به ٥٤٥ کیلومتر رسیده و تقریبا ١٠٠ درصد و بهصورت دقیق ٩٨ درصد از کل شبکه بزرگراهی پایتخت تکمیل شده است. به عبارتی، ظرف ١١ سال گذشته، در تهران ٢٤٢ کیلومتر بزرگراه به بهرهبرداری رسیده که بهطور دقیق، سالانه به ٢٠ کیلومتر بزرگراه میرسد.
دوم؛ توسعه شبکه ریلی
طول خطوط متروی تهران از ٨٩ کیلومتر در سال ٨٤، به ١٧٠کیلومتر در سال ٩٥ رسید؛ یعنی ظرف ١١ سال، تنها ٨١ کیلومتر متروی جدید به بهرهبرداری رسیده است. طول شبکه ریلی تهران که مطابق دو برنامه پنج ساله شهر تهران، در سال ٩٥ باید به ٣٠٧ کیلومتر میرسید، در پایان این سال تنها به ١٧٠ کیلومتر رسیده بود؛ یعنی تنها ٥٥ درصد برنامه پیشبینیشده، مترو مورد بهرهبرداری قرار گرفته بود. به عبارتی، ظرف ١١ سال گذشته در تهران، تنها ٨١ کیلومتر مترو به بهرهبرداری رسیده که سالانه کمی بیش از ٧ کیلومتر و بهطور دقیق ٧ هزار و ٣٦٣ متر میشود. با یک حساب سرانگشتی و ضرب و تقسیم ساده، با جدیت و قاطعیت میتوانیم ادعا کنیم که بدون تردید، احداث بزرگراه نسبت به ساخت مترو در تهران از اولویت برخوردار بوده و در مقابل احداث ٢٤٢ کیلومتر بزرگراه، تنها ٨١ کیلومتر مترو ساخته شده و به عبارتی، در قبال ساخت سالی ٢٠ کیلومتر بزرگراه، فقط ٧ کیلومتر مترو احداث شده و در یک کلام، سه برایر اینکه مترو ایجاد شود، بزرگراه ساخته شده است. اینکه ١٠٠ درصد شبکه بزرگراهی پایتخت، یک دهه زودتر از برنامه به اتمام میرسد اما شبکه مترو، حدود ٥٠ درصد از برنامه پیشبینیشده نیز عقب میماند، نشاندهنده این است که شعارمان با عملمان، همخوانی چندانی ندارد. واقعیت این است که در این سالها تندی سرعت احداث بزرگراهها، هرگز با کندی ساخت خطوط مترو قابل مقایسه نبوده و اگر سرعتی که طی دهه گذشته در بزرگراهسازی داشتیم را در ساخت مترو میداشتیم، حتما امروز شهروندان تهرانی در زمینه ترافیک و آلودگی هوا، شرایط بسیار بهتری را تجربه میکردند و قطعا امروز شهر تهران به جای اینکه شهری خودرومحور باشد، به شهری انسانمحور تبدیل شده بود.
ارسال نظر