توانمندسازی اجتماعی، وظیفهای بنیادین برای شوراهای شهر و روستا
حسین ایمانی جاجرمی
رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
۲۹ اردیبهشتماه امسال انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای محلی (شهر و روستا) برگزار میشود. در این انتخابات اعضای شوراهای دوره پنجم با رای مردم مشخص خواهند شد و برای چهار سال سرنوشت مدیریت محلی شامل مدیریت شهری و مدیریت روستایی بهدست آنان سپرده خواهد شد.
افراد بسیاری برای عضویت در شورای شهر و روستا خود را نامزد کردهاند، آنها ممکن است با این پرسش مواجه شوند که چه برنامهای برای چهار سال فعالیت شورایی دارند و میخواهند چه کارهایی را برای شهر انجام دهند؟ پاسخ به این پرسش چندان ساده نیست.
حسین ایمانی جاجرمی
رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
29 اردیبهشتماه امسال انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای محلی (شهر و روستا) برگزار میشود. در این انتخابات اعضای شوراهای دوره پنجم با رای مردم مشخص خواهند شد و برای چهار سال سرنوشت مدیریت محلی شامل مدیریت شهری و مدیریت روستایی بهدست آنان سپرده خواهد شد.
افراد بسیاری برای عضویت در شورای شهر و روستا خود را نامزد کردهاند، آنها ممکن است با این پرسش مواجه شوند که چه برنامهای برای چهار سال فعالیت شورایی دارند و میخواهند چه کارهایی را برای شهر انجام دهند؟ پاسخ به این پرسش چندان ساده نیست. تجربه دورههای پیشین شوراها نشان داده است که آنها در عمل با محدودیتهای بسیاری برای پیشبرد وعدهها و برنامههای خود مواجه خواهند شد که بخش زیادی از آنها به جایگاه شوراها در مدیریت محلی و محدودیت منابع ساختاری، انسانی و مالی برمیگردد.
با این همه عرصههایی وجود دارند که شوراها میتوانند با سیاستگذاری در آنها ظرفیت شهرها و روستاها را برای دستیابی به توسعه پایدار بیشتر کنند. یکی از این عرصهها توسعه اجتماعات محلی است. شوراها میتوانند با توانمندسازی اجتماعی یا ظرفیتسازی اجتماعات محلی گامهای موثر و عملی برای توسعه شهرها و روستاها بردارند. واقعیت آن است که توسعه و ارتقای ساختار کالبدی و مادی اجتماعات محلی به تنهایی برای دستیابی به توسعه پایدار و آیندهای بهتر برای ساکنان بهویژه تهیدستان شهری و روستایی کافی نیست.
در کنار این ساختار نیاز به فراهم کردن شرایط ایجاد و توسعه «زیربنای اجتماعی» است. این زیربنا باید توانایی تولید و تامین سرمایه اجتماعی را هم از نوع «درونگروهی»یا رابطهای برای ایجاد همبستگی درونمحلهای و هم از نوع «برونگروهی» یا پیوندی برای ایجاد پیوندهای همکاری با گروهها و سازمانهای برونمحلهای داشته باشد. بخش عمدهای از مسائل مربوط به بهبود افراد ساکن در شهر باید در چارچوب «توسعه محلهای» دیده شود. این توسعه فرآیندی را دربر میگیرد که در جریان آن سرمایهای که اجتماع به شکل بالقوه میتواند آن را گردآوری کرده و مورد بهرهبرداری قرار دهد، افزایش مییابد.
این سرمایه افزایش یافته با کمک مردم محله بهکار بهبود کیفیت زندگی ساکنان میآید. حاصل این فرآیند اشکال جدیدی از سازمان اجتماعی است که به ترمیم و اصلاح نابرابریهای موجود در زمینه قدرت و منابع میپردازد. از همینرو میتوان توسعه محلهای را شامل تمامی مسائل محله مانند مسکن، توسعه اقتصادی، مشارکت شهروندان، رفاه اجتماعی، احساس امنیت، بهبود وضعیت آموزش و مسائل زیستمحیطی دانست که با یکدیگر روابط متقابل دارند. اصطلاح جاافتاده این حوزه «ظرفیتسازی برای اجتماعات محلی» است.
این اصطلاح به فعالیتهایی اشاره دارد که ساکنان اجتماعات محلی برای شناسایی، تقویت و مرتبط کردن منابع قابل شمارش و ملموس اجتماع محلی مانند مدارس، کسبوکار و گروههای خدمات محلی و منابع ناملموس و غیرقابل شمارش مانند روحیه، اخلاقیات و فرهنگ مدنی اجتماع محلی انجام میدهند. بنابراین میتوان اساس توسعه محلهای را اجتماعات محلهای دانست که با تکیه بر همافزایی مجموعه سرمایههای طبیعی، کالبدی، انسانی و اجتماعی توانایی حل یا کاهش مشکلات عمومی را کسب میکنند. محور دیدگاه توسعه اجتماع محلی، تقویت نقش ساکنان محله در توسعه است. ابعاد اصلی این توسعه عبارتند از:
1. منظور کردن مسائل اجتماعی در حوزه محلی.
2. جامعنگری با درنظر گرفتن ترکیبی از متغیرهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، محیطی و فرهنگی در سراسر اجتماع محلی.
3. توسعه زیربنای موردنیاز کنونی به شرط پشتیبانی از توسعههای آینده.
برای توسعه محله، رویکردی که همواره سازمانهای توسعهای اتخاذ میکردند «رویکرد نیاز مبنا» بود. دو عامل کنار گذاشتن یا ضعیف شدن رویکرد سنتی نیاز مبنا برای توسعه محلهای در سالیان اخیر عبارتند از:
الف. تاکید تمامی شواهد تاریخی بر اینکه توسعه جوامع محلی تنها زمانی ممکن است که مردم با بهرهگیری از سرمایههایشان در محله سرمایهگذاری کنند و جوامع محلی هیچگاه از بالا به پایین یا از بیرون توسعه نیافتهاند.
ب. انتظار کمکهای بیرونی برای توسعه بیهوده است و واقعیت آن است که توسعه باید از داخل جامعه محلی آغاز شود.
در حالحاضر رویکرد داراییمبنا که بر توسعه از درون و مشارکت ذینفعان تاکید دارد، موردتوجه سیاستگذاران وکارگزاران توسعه است. در این رویکرد آنچه اهمیت دارد افزایش توانایی، قابلیت و توان نهفته اجتماعات ساکن در محلات با هدف دستیافتن به قدرت، خودباوری و اعتماد بهنفس برای مدیریت امور مربوط به محلهشان است.
رویکرد داراییمبنا به نظر متخصصان از ویژگیهای زیر برخوردار است:
1. بر ظرفیتسازی تاکید دارد و فرآیندگراست.
2. بهدلیل بسیج همه داراییهای اجتماع محلی، جامعنگر است.
3. اهمیت ابزاری دارد زیرا به سرمایه اجتماعی و سایر داراییهای اجتماع به عنوان ابزاری برای سایر هدفها مینگرد.
دو عامل مهم تحقق رویکرد داراییمبنا مدیریت محله و تشکلهای محلهمبنا هستند که باید مورد توجه اعضای شوراها باشند. در کنار این دو عامل، آگاهی مدیران و کارکنان سازمانهای توسعهای یعنی آن دسته از سازمانهای عمومی و دولتی که برای توسعه اجتماع محلی فعالیت دارند از ویژگیها و شرایط توسعه اجتماع محله و رویکرد دارایی مبنا در توسعه پایدار محلهای موثر هستند. در حالحاضر ظرفیتهایی برای پیشبرد توسعه محلهای در اختیار شوراها مانند شورایاریها قرار دارد اما این ظرفیتها نیازمند تقویت و سرمایهگذاری بیشتر در حوزههای حقوقی، انسانی، سازمانی و مالی هستند.
ارسال نظر