«اخلاق» یا «تخصص» در شورای شهر؟
سولماز حسینیون/ دکترای طراحی شهری از دانشگاه ملبورن،طراح و پژوهشگر مستقل شهری
تهران شهری قابل زیست نیست. سالها است از ظرفیت زیستمحیطی خود فراتر رفته و به شهری بیماری زا تبدیل شده است. شهرتهران جایی برای سالمندان، کودکان، معلولان و اقشار آسیبپذیر نیست. تهران جایی برای پیاده و دوچرخه ندارد. تنها انبوهی از پوسترها و تبلیغات شهر دوستدار سالمند و کودک دارد. پیادگان بهدلیل نبود پیاده روها ناچار به عبور از لابهلای خودروها هستند (و بهعنوان راه حل به زیر گذرها فرستاده میشوند)و درختان هرروز برای تجاری سازی قطع میشوند.
سولماز حسینیون/ دکترای طراحی شهری از دانشگاه ملبورن،طراح و پژوهشگر مستقل شهری
تهران شهری قابل زیست نیست. سالها است از ظرفیت زیستمحیطی خود فراتر رفته و به شهری بیماری زا تبدیل شده است. شهرتهران جایی برای سالمندان، کودکان، معلولان و اقشار آسیبپذیر نیست. تهران جایی برای پیاده و دوچرخه ندارد. تنها انبوهی از پوسترها و تبلیغات شهر دوستدار سالمند و کودک دارد. پیادگان بهدلیل نبود پیاده روها ناچار به عبور از لابهلای خودروها هستند (و بهعنوان راه حل به زیر گذرها فرستاده میشوند)و درختان هرروز برای تجاری سازی قطع میشوند. باغها وپارکها فروخته میشوند و این چنارستان خوش آب و هوا درحسرت یک نفس خوش است. از همه غم انگیزتر اینکه، تهران و هرآنچه در آن رخ میدهد الگوی توسعه در سایر شهرهای کشورمان میشود و از این رو تصمیمها و اقدامات در این شهر، از اهمیتی دوچندان برخوردار است. هر روز شاهد یک فاجعه هستیم، از فرونشست زمین تا پلاسکو اما فجایع اصلی پنهان هستند که نیاز به کارهای تخصصی و علمی برای آشکار ساختن ابعاد فاجعهها است. ما مردم نجیب و شریفی داریم و هربار قهرمانانی که از دل مردم و از میان آنها هستند، کاستیهای مدیریت و متخصصان شهری و مدیران بحران را جبران میکنند.
سرعت گرفتن وقوع سوانح، موجب توجه شهروندان به سازوکارهای مدیریت شهری شده است. وقوع فجایعی چون پلاسکو با فاصله زمانی کم با انتخابات شوراهای شهر موجب شده است تا حافظه کوتاهمدت مردم پاک نشود و سوالات زیادی درباره خیل عظیم کاندیداهای شورای شهر که به شورا هجوم آوردهاند مطرح شود. امروزه نقدهای متعددی درباره حضور غیرمتخصصان در رسانهها و شبکههای اجتماعی مطرح شده است. سوال این است که شوراهای شهر تا چه حد میتوانند در شهرهای ما مطابق کرامت انسانی و حفظ شأن آنها در روی زمین نقش داشته باشند. آیا داشتن تخصصهایی در زمینههای شهرسازی، معماری و مانند آن میتوانند تضمین کننده ایفای وظیفه درست آنها در جهت تحقق اهداف مذکور باشند؟آیا صرف داشتن مدرکهای مرتبط یا حتی کار در حرفه برای حفاظت از منافع شهروندان در شورا کافی است؟
آگاهی از شهر و مسائل آن بخشی ضروری و اجتنابناپذیر برای هر عضو شورااست، اما نکته اصلی سوابق و کارنامه این افراد است و از آن مهمتر توجه به اینکه تخصص داشتن بهانهای برای ورود افراد منفعت طلب به داخل شهر به بهانه داشتن تخصص نباشد. متاسفانه رویکرد ومد جدید - به غیر متخصص رای ندهیم - ممکن است ما را به ورطهای حتی بدتر از قبل دچار کند، زیرا با این تب تخصص گرایی کسانی وارد شورا خواهند شد که لزوما دلسوز و متعهد به بهبود زندگی شهروندان نیستند. شورای شهرمی تواند ترکیبی از افراد نماینده اقشار و مشاغل مختلف باشد، اما در صورت تعهد واقعی، میتوانند از مشاوران با دانش به روز و سودمند استفاده کنند؛ درحالیکه خسارتهای بیشماری که از سوی مدعیان تخصص با روندهایی که تاکنون در بدنه مدیریت شهری چه در شهرداریها و چه در وزارت راه وشهرسازی به محیطهای زندگی ما وارد شده، نشان داده که با حضور این افراد، آسیبها چند برابر خواهد شد. بسیاری از کسانی که هماکنون صلاحیت آنها به تایید رسیده کارنامه مثبتی درحرفه ندارند ولی متاسفانه برای جذب مردم شعارهای زیبایی میدهند.
با نگاهی به کارنامه متخصصان مهندسان عمران، شهرسازی، معماری، طراحی شهری، منظر و مدیریت شهری چه در مقام مدیر و مقام مسوول و چه در مقام مشاور و کارشناس در این مرزو بوم شاهد تصمیمگیری ها، قانونگذاریها و اقدامات و پروژههای بیشماری هستیم که محیطهای طبیعی و مصنوع این مرزو بوم را به ورطه نابودی کشیده و شهرها و محیط زندگی مردم را از هویت، تاریخ و ارزشهای معنوی تخلیه و سرشار از مشکلات زیستی جدی کرده است. این اقدامات طی دهههای اخیر، آسیبهای جدی به سلامت جسمی و روحی شهروندان وارد کرده که تبعات آن در معضلاتی چون آلودگی هوا، بافتهای فرسوده (اکنون بخوانید بافتهای ناکارآمد شهری) و ضوابط شهرسازی موجود با وضوح بیشتر ملموس است. شهرهای ما بیشتر معلولیت زا و بیماری زا هستند تا مکانی برای رشد و تحول مثبت برای تحقق کرامت انسان. شهرهای ما در برابر حوادث خوشایندی چون برد در مسابقه فوتبال و بارش رحمت الهی نیز آسیب پذیر وشکننده هستند چه رسد به بحرانهای واقعی طبیعی و مصنوع که هرروز بر پیچیدگی و غیر قابل پیشبینی بودن آنها افزوده میشود. طرح مسائلی چون تاب آوری در چنین زمینهای باحضور متخصص نمایان شعار زده، تنها برای تثبیت پستهای مدیریتی عدهای خاص است نه در جهت دغدغهای واقعی برای حل مسائل مردم و شهرها. پس برای تفکر درباره شوراها و اینکه چه کسی و چگونه باید وارد شورا شود، ابتدا یک آسیب شناسی جدی در تمام ابعاد ضروری است، تخصص صرف مسلما پاسخی برای کلاف سردرگم و پیچیده معضلات بی شمار شهرهای ما نیست. هماکنون افراد زیادی از گروههای تخصصی حرفهای و دانشگاهی با شعار تخصص وارد عرصه انتخابات شوراها شدهاند، ولی نکته اینجا است که باید کارنامه حرفهای تمام این افراد، سازمانها و گروهها بررسی و شفاف سازی شوند تا نشان دهند که این تخصص تاکنون چگونه ودر چه جهتی عمل کرده است. سوابق مالی و عملکردی این افراد باید با شفافیت در معرض دید رای دهندگان قرار گیرد تا هر رایدهنده بداند این تخصص به نفع چه رویکردی فعال بوده است؟ متاسفانه همه دنبال متخصص هستند، کسی به دنبال مطالبه شفافیت نیست.
مثالهای آسیبهای بیشماری که این متخصصان طی سالها به زندگی مردم در شهرهای ایران زدهاند از اندازه خارج است در ادامه تنها به یک مثال اشاره میشود. برای نمونه شهرسازان ما، چه در قامت مشاور وچه در پست مدیر یا قانونگذار شهری و کارشناسان آنها به راحتی تسلیم ضوابط و طرحهای وارداتی تقلیدی یا فکر نشدهای بوده و هستند که جز نابودی بافتهای با ارزش و هویت و کیفیت زندگی در محلات و شهرها نتیجهای نداشته اند، مانند وارد کردن مواردی چون پهنه بندی، تجمیع قطعات، تعریض معابر و ضابطه ساخت پروخالی در قطعه با نسبت ۶۰ -۴۰درصد که سالها است با دیدگاه مدرنیستی یکسویه بالا به پایین موجب از میان رفتن هویت، اصالت و زیست پذیری شهرهای ما شدهاند.شهر بندرعباس با لاهیجان یا طبس از نظر قوانین شهری و به تبع وضعیت کالبدی تفاوتی ندارد، زیرا بی توجه به شرایط اقلیمی فرهنگی و مکانی با دیدگاه فن سالارانه همه چیزدان متخصص شهرسازی شکل گرفته است. وای از روزی که این عالمان کل، تفوقی هم در شورای شهر بیابند.
از دید علمی، ناکارآمدی و آسیب رسانی بسیاری از اقدامات شهرسازی ما در این مرز و بوم در داخل و خارج کشور اثبات شده است اما بهدلیل سودجویی، همیاری و همراهی با منافع عدهای از جمله سازندگان بخش خصوصی یا عدم تمایل و مقاومت به تغییر به دلایل شخصی و غیرعلمی، حاضر به اصلاح رویههای خود نیستند چراکه هر تغییری ممکن است منافع عدهای خاص را به خطر بیندازد. پس ضوابط، طرحها و قوانین زیادی هر چند ناکارآمد، پس از چند دهه هنوز به حیات خود ادامه میدهند و حتی توسط همان گروهها و افراد دوباره و دوباره با عناوینی نوین بازتعریف و تثبیت میشوند. آیا ما میخواهیم چنین افرادی باز هم در مقام ناظر و نماینده خواستههای مردم وارد شورا شوند و از امکانات آن برای پیشبرد همان تفکرات ناکارآمد استفاده کنند؟
ما در شورای شهرنیاز به کسانی داریم که نماینده تمام اقشار و گروههای جامعه بوده اما از دلسوزی و تعهد کافی برای تلاش در جهت حل مسائل مردم برخوردار باشند. تخصص بدون تعهد و اخلاق حرفهای تنها موجب میشود تا این افراد پشت سپر تخصص خود پنهان شده و این بار از جایگاهی مردمی و متاسفانه فن سالارانه و بالا به پایین، به روندهای نادرست و تخریبی خود ادامه دهند. درحالیکه یک فرد غیر متخصص اما آگاه به شهر و مسائل آن، با بهکارگیری صحیح متخصصان دلسوز، کارآیی بیشتری خواهد داشت. آگاه کردن مردم از حدود و ثغور و شرح دقیق وظایف اعضای شورای شهر از اولین و مهمترین گامها برای جلوگیری از افراد متخصص غیر متعهد یا غیر متخصصان بی دغدغه است. برقراری این تعادل و آگاهی رسانی و شفاف سازی تنها راه داشتن شورای شهری است که از بار مشکلات بیشمار شهرهای ما که محصول اقدامات و تصمیمات متخصصان غیر متعهد و سودجواست، بکاهد.
ارسال نظر