همه ما ممکن است در مقطعی از زندگی نسبت به شغلمان احساس بیانگیزگی کنیم. هر روز به محل کار میرویم، کارمان را انجام میدهیم اما از آن لذت نمیبریم. خودمان را از کار جدا میکنیم. برایش انرژی نمیگذاریم. جسممان آنجاست اما روحمان نه. حس میکنیم دیگر زنده نیستیم. درست مثل زامبیها، در حال حرکت اما مرده. این اتفاق ممکن است در هر سطحی بیفتد، از کارکنان گرفته تا مدیران ارشد. اکثر مقالات و توصیهها در رابطه با رفع بیانگیزگی، خطاب به مدیران و سازمانها هستند. کمتر مقالهای یافت میشود که به کارکنان یاد داده باشد چطور بر حس بیانگیزگی غلبه کنند.
ایسلند از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ در یک آزمایش گسترده، به بررسی نتایج هفته کاری ۴ روزه پرداخت. البته آنها قصد نداشتند محبوبیت کاهش روزها یا ساعات کاری هفتگی را بین کارکنان بسنجند. آنها میخواستند از نتایج اقتصادی و منافع احتمالی آن برای کارفرمایان آگاه شوند.
ما انسانها همیشه برای رسیدن به درک و فهم علمی سعی میکردیم شکاف موجود بین تئوری و تجربه را از راههای مختلفی مانند آزمونوخطا پر کنیم؛ اما با پیشرفتهتر شدن یادگیری ماشینی با وضعیت جدیدی روبهرو هستیم که در آن، مدلها نه از طریق درک تئوریک و آزمون و خطا، بلکه بر مبنای نتایج تجربی شکل میگیرند. در این روش جدید اکتشافات علمی، بهجای استفاده از الگوهای سنتی مبتنی بر محاسبه و تحلیل، از روش فهم عمیق و شناسایی اینکه کدام داده برای ارائه آموزشهای مناسب به هوش مصنوعی مناسبتر است بهره گرفته میشود.