در ازای تمایلات، اهدافتان را کنار نگذارید
مترجم: مرتضی باقری بخش یازدهم بخشهایی که در این ستون ارائه میشود، اصول اصلی زندگی و مدیریتی ری دالیو، میلیاردر آمریکایی و موسس شرکت بریج واتر را که در زمان مدیریتاش در این شرکت استفاده کرده است، شرح میدهد.
لطفا تا زمانی که با ماهیت پنج گام اصلی این فرآیند موافقت نکردید، پیش نروید و ادامه ندهید. در بخش دهم با فرآیند تحول فردی که شامل پنج مرحله بود آشنا شدیم. این گامها عبارتنداز: اهداف مشخص داشته باشید، مشکلاتی را که در رسیدن به اهدافتان قرار گرفته شناسایی کنید، به درستی این مشکلات را بشناسید.
مترجم: مرتضی باقری بخش یازدهم بخشهایی که در این ستون ارائه میشود، اصول اصلی زندگی و مدیریتی ری دالیو، میلیاردر آمریکایی و موسس شرکت بریج واتر را که در زمان مدیریتاش در این شرکت استفاده کرده است، شرح میدهد.
لطفا تا زمانی که با ماهیت پنج گام اصلی این فرآیند موافقت نکردید، پیش نروید و ادامه ندهید. در بخش دهم با فرآیند تحول فردی که شامل پنج مرحله بود آشنا شدیم. این گامها عبارتنداز: اهداف مشخص داشته باشید، مشکلاتی را که در رسیدن به اهدافتان قرار گرفته شناسایی کنید، به درستی این مشکلات را بشناسید. برنامهای پیاده کنید که بتوانید برای رسیدن به اهدافتان با مشکلات پیش رو کنار بیایید و این برنامه را عملیاتی کنید. شما یا به راحتی با انجام این پنج گام اهداف خود را بهدست خواهید آورد و آن را برای خود نهادینه میکنید یا اینکه چیزی را که اشتباه بوده است مشخص کرده و سپس به کمک این رویکرد این روند بهتر خواهد شد. الان چیزی که باید دنبال کنید آزمایش دقیق هر یک از پنج مرحلهای است که بیان شد. در ادامه با گام اول این رویکرد بیشتر آشنا میشویم:
اهداف خود را تعیین و تنظیم کنید
ذاتا شما هر چیزی را که میخواهید میتوانید داشته باشید اما شما همه چیزی را که میخواهید، نمیتوانید داشته باشید.
اولین و مهمترین و در عین حال مشکلترین گام در این پنج گام تنظیم اهداف است زیرا این کار شما را مجبور میکند برای چیزی که واقعا میخواهید تصمیمگیری کنید و از این رو میتوانید چیزی که از زندگی میخواهید بهدست آورید. این گامی است که با محدودیتهای اصلی زندگی مواجه میشوید: زندگی شبیه یک میز غذای متنوع بزرگ از غذاهای خوشمزه است که شما میتوانید امیدوار باشید آنها را مزه کنید. بنابراین شما باید از بعضی چیزها برای بهدست آوردن چیزهایی که بیشتر خواهان آن هستید، صرفنظر کنید.
بعضی مردم در این نکته با مشکل مواجه میشوند و میترسند که یک گزینه جایگزین خوب را از ترس اینکه ممکن است تمام داشتههای آنها که برای شادی آنها ضروری هستند از بین ببرد. در نتیجه آنها اهداف زیادی را در یک زمان دنبال میکنند که بههمین دلیل کمی یا هیچ چیز از آنها بهدست نمیآورند.
به عبارت دیگر با قادر نبودن اینکه نمیتوانید چیزی را که میخواهید بهدست آورید دلسرد نشوید و با این انتخاب خودتان را فلج نکنید و از ادامه کار باز نایستید. راه دیگری را انتخاب کنید. برای بهدست آوردن اهدافتان شما باید اولویتبندی کنید و این اولویتبندی شامل رد گزینههای جایگرین خوب میشود، مهم این است تا اهداف را در ازای تمایلات و خواستهها کنار نگذارید.
دیگر دلیل رایج که معمولا افراد در این مرحله ناکام میمانند این است که آنها چشمانداز اهداف خود را از دست دادهاند که باید در وظایف روزمره این چشماندازها را بهدست آورد. از تنظیم اهداف بر مبنای چیزی که فکر میکنید میتوانید بهدست آورید، دوری کنید. همانطور که قبلا نیز گفتم هر مرحله را جداگانه و شفاف بدون توجه به دیگران انجام دهید. هدفی را تنها به خاطر ارزیابی دست یافتنی بودن یا نبودن آن خط نزنید. هنگامی که شما به هدفی متعهد شدید، ممکن است فکر زیادی را بطلبد و اصلاحات زیادی به برنامه شما در مدت زمان طولانی جهت نهایی کردن آن وارد کند و وظایف زیادی را برای رسیدن به آن انجام دهید. این کار به میزانی تعهد نیاز دارد که شما واقعا میتوانید ذاتا هر چیزی را بهدست آورید حتی اگر در این لحظه چطور رسیدن به آن را ندانید.
ابتدا شما باید متعهد باشید که این برنامه درست است اما بعد از دنبال کردن این فرآیندها و پیش بردن به سمت رسیدن به اهدافتان شما از درست بودن و یا نبودن آن اطمینان بهدست خواهید آورد. اگر دوست دارید میتوانید با اهداف متوسطتری شروع کنید و زمانی که شما وفاداری خود را بیشتر کردید، اشتیاق شما افزایش خواهد یافت.
همیشه من اهدافم را تنظیم میکنم. تا به حال این فکر که چطور میتوانم این اهداف را بهدست آوردم، نداشتهام زیرا تا به حال با تفکر به دل آنها رفته و راه آن را بهدست آوردهام.
همچنین میدانم که میتوانم فریب بدهم. برخلاف مدرسه، در زندگی شما نباید تمام جوابهای درست را مطرح کنید. شما میتوانید از افرادی که اطرافتان هستند کمک بگیرید و حتی از آنها بخواهید تا چیزهایی که شما به خوبی نمیتوانید انجام دهید را انجام دهند. به عبارت دیگر هیچ دلیلی وجود ندارد تا به اهدافتان نرسید. اگر شما این نظر را داشته باشید: ۱) انعطاف پذیری کامل: جوابهای خوب از هرکسی و یا هر جایی (و در حقیقت همانطور که من قبلا گفتم همیشه جوابهای بهتری وجود دارد که دیگران بلدند ولی شما بلد نیستید) میآید و ۲) مسوولیت پذیری کامل: صرفنظر از جایی که جوابهای مناسب از آنجا میآیند این کار شماست تا این جوابها را پیدا کنید.
این روش بدون بهانهگیری به من کمک میکند تا هر آنچه که برای بهدست آوردن چیزهایی که میخواهم نیاز است، انجام دهم. همه اهداف دستیافتنی نیستند. بعضی ناممکنها وجود دارند اما این تجربه من است که اگر من به ایجاد خلاقیت، انعطاف پذیری و قطعیت برای دنبال کردن اهدافم متعهد باشم، راههایی را که برای بهدست آوردن اهدافم نیاز است را به تصویر خواهم کشید. از آنجایی که تلاش برای بهدست آوردن اهدافم، قویترم میکند بهطور روزافزون من توانایی اهداف بیشتری را خواهم داشت. اگر در رسیدن به اهدافم شکست خوردم، این شکست تنها به من میگوید که آنقدر خلاقیت، انعطاف و قطعیت کافی برای چیزهایی که نیاز است نداشتهام و به عقب برمیگردم و چیزهایی که برای این موفقیت باید انجام دهم را به تصویر میکشم.
بهدست آوردن اهدافتان تنها حرکت به جلو نیست
ناچارا شما با برگشت به عقب مواجه خواهید شد؛ از اینرو اهداف تنها آن چیزهایی که شما میخواهید و ندارید نیستند. آنها ممکن است نگه داشتن چیزهایی که شما دارید یا حداقل کردن نرخ ضرر و یا جلوگیری از ضرر صددرصدی باشند. زندگی شما را با چالشهایی مواجه خواهد کرد؛ بعضی از این چالشها واقعا از بینبرنده و تلفکننده زمان هستند. هدفتان همیشه این است تا بهترین انتخابها را داشته باشید که میدانید اگر شما این کارها را انجام دهید، پاداش خواهید گرفت. عموما تنظیم اهداف توسط آنهایی خوب انجام میشود که در تفکر ادراکی تصویر کلان، تجزیه و تحلیل کردن شرایط، تصویرسازی و اولویتبندی کردن خوب هستند.
ارسال نظر