ارزیابی استراتژیک عامل بهرهوری در هلدینگها
سید علی ابطحی مدیرعامل شرکت توسعه امین سپهر در دهههای اخیر استفاده از هلدینگها به عنوان ابزاری برای همافزایی و بهرهوری بیشتر، موضوعی است که مورد توجه بسیاری از گروههای اقتصادی قرار گرفته است. مدیریت هلدینگ با هدف ایجاد هم افزایی در تحرکات اقتصادی واحدهای زیرمجموعه خود، با چالشهای خاصی روبهرو است که در شرکتهای دیگر مورد توجه قرار نمیگیرد. یکی از مهمترین این چالشها ارزیابی مدیران زیرمجموعه است، این ارزیابی از آن جایی اهمیت دارد که عملکرد مدیریت هریک از شرکتها نهتنها میتواند به شرکت مربوطه لطمه وارد آورد، بلکه در صورت ضعف ممکن است هم افزایی کل هلدینگ را نیز تحتالشعاع قرار دهد و با کاهش آن مانعی در مسیر همافزایی هلدینگ قلمداد شود.
سید علی ابطحی مدیرعامل شرکت توسعه امین سپهر در دهههای اخیر استفاده از هلدینگها به عنوان ابزاری برای همافزایی و بهرهوری بیشتر، موضوعی است که مورد توجه بسیاری از گروههای اقتصادی قرار گرفته است. مدیریت هلدینگ با هدف ایجاد هم افزایی در تحرکات اقتصادی واحدهای زیرمجموعه خود، با چالشهای خاصی روبهرو است که در شرکتهای دیگر مورد توجه قرار نمیگیرد. یکی از مهمترین این چالشها ارزیابی مدیران زیرمجموعه است، این ارزیابی از آن جایی اهمیت دارد که عملکرد مدیریت هریک از شرکتها نهتنها میتواند به شرکت مربوطه لطمه وارد آورد، بلکه در صورت ضعف ممکن است هم افزایی کل هلدینگ را نیز تحتالشعاع قرار دهد و با کاهش آن مانعی در مسیر همافزایی هلدینگ قلمداد شود. دقیقا اهمیت موضوع ارزیابی استراتژیک و رتبهبندی صحیح مدیران، بهدلیل همین ارتباط مستقیمی است که با هم افزایی کل هلدینگ - فلسفه وجودی هلدینگ- دارد.
تا به حال روش جامعی برای ارزیابی استراتژیک مدیران ارائه نشده است، موضوع کارت امتیازی متوازن نیز بیشتر بر میزان حرکت شرکت در مسیر استراتژیک اشاره دارد و در واقع نوعی ارزیابی از داخل شرکت است. به همین جهت نمیتواند به عنوان ابزاری برای رتبهبندی مدیران شرکتهای تابعه هلدینگ، که شرکتهایی با اندازه، موضوع و فعالیتهای متفاوت را هدایت میکنند مورد استفاده قرار گیرد. روش سنتی که در ارزیابی مدیران زیرمجموعه هلدینگ بهکار میرود مقایسه وضعیت بازده شرکت متبوع و میزان رشد آن است. در این روش مدیران شرکتهایی که افزایش بازده یا سود دارند مدیران موفقتر و دارای رتبه بالاتر قلمداد میشوند.
اما افزایش بازده به تنهایی نمیتواند نماد حسن مدیریت و عملکرد مطلوب تلقی شود و عوامل دیگری نیز وجود دارد که ممکن است نتیجه ارزیابی را تغییر دهد. یکی از این عوامل کیفیت بازده یا میزان سود است که از نظرهای مختلفی بهخصوص در حوزههای مالی و اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است، به عنوان نمونه یکی از این عوامل منشا بازده است. توجه به اینکه افزایش بازده ناشی از افزایش عملکرد و تولید بوده یا ناشی از عوامل خارج از شرکت نظیر عوامل روانی یا تورم بوده که در حالت دوم کیفیت بازده ضعیفتر خواهد بود.
عامل دیگری که میتوان مثال زد میزان تعهداتی است که در دوره مدیریت مدیر مورد نظر، در اثر افزایش بازده یا سود بر شرکت زیر مجموعه تحمیل شده است. این تعهدات میتواند بدهیهای بلندمدت بیش از حد معمول باشد که مدیر مربوطه آن را به شرکت تحمیل کرده، ولی مدیر یا مدیران بعدی در دورههای طولانی باید آن را تصفیه کنند و در نتیجه باعث کاهش قدرت مانور آنها خواهد شد.
تعهدات فوق به غیر از تعهدات ناشی از بدهیها میتواند تعهداتی ناشی از تاثیرات جانبی و محیطی افزایش عملکرد نیز باشد بهعنوان مثال ممکن است افزایش در عملکرد تاثیراتی در محیط زیست به همراه داشته باشد که بهرغم افزایش بازدهی در دوره جاری، در آینده نیز بار هزینههای جبرانی و جرایمی برای شرکت مربوطه ایجاد کند.بنابراین توجه به کیفیت بازده را میتوان یکی از عوامل استراتژیک دانست که با توجه به استراتژیهای کلان هلدینگ و شرکتهای تابعه و مسیر حرکت هلدینگ در ارزیابی و رتبهبندی عملکرد مدیران شرکتهای تابعه باید مورد توجه قرار گیرد.
ارسال نظر