کارآفرینی استراتژیک، ابزاری برای خلق ثروت و ارزش
ساسان قاسمی*، میلاد کوچکیان* (*ala. ir) هم کارآفرینی و هم مدیریت استراتژیک رویکردهایی هستند که با ارائه مدلها و ابزارهای متنوع این امکان را برای کسبوکارها به وجود آوردهاند تا با بهرهبرداری از فرصتهایی که در محیط کسبوکارشان درک کردهاند، تحول ایجاد کنند، کسبوکارها را توسعه داده و درنهایت به خلق ارزش بپردازند. کارآفرینان توانایی شناخت فرصتهایی را دارند که به نظر میرسد افراد عادی آنها را نمیبینند و در کشف آنها ناتوانند و مدیریت استراتژیک با در اختیار قرار دادن ابزارها و مدلهای مختلف، کارآفرینان را قادر خواهند ساخت تا از این فرصتهای شناسایی شده برای معرفی محصولات و خدمات نو و سودمند برای بازار رقابتی بهره بگیرند و در نهایت با تکیه بر قابلیتهای رقابتی، ارزش خلق کنند.
ساسان قاسمی*، میلاد کوچکیان* (*ala.ir) هم کارآفرینی و هم مدیریت استراتژیک رویکردهایی هستند که با ارائه مدلها و ابزارهای متنوع این امکان را برای کسبوکارها به وجود آوردهاند تا با بهرهبرداری از فرصتهایی که در محیط کسبوکارشان درک کردهاند، تحول ایجاد کنند، کسبوکارها را توسعه داده و درنهایت به خلق ارزش بپردازند. کارآفرینان توانایی شناخت فرصتهایی را دارند که به نظر میرسد افراد عادی آنها را نمیبینند و در کشف آنها ناتوانند و مدیریت استراتژیک با در اختیار قرار دادن ابزارها و مدلهای مختلف، کارآفرینان را قادر خواهند ساخت تا از این فرصتهای شناسایی شده برای معرفی محصولات و خدمات نو و سودمند برای بازار رقابتی بهره بگیرند و در نهایت با تکیه بر قابلیتهای رقابتی، ارزش خلق کنند. بنابراین کارآفرینی استراتژیک یکی از کلیدیترین ابزارهای در دست صاحبان کسبوکارها و کارآفرینان برای شروع، توسعه و احیای کسبوکار است.
همانگونه که عنوان شد کارآفرینی استراتژیک حاصل تلفیق دو رویکرد یا مفهوم اساسی کارآفرینی و مدیریت استراتژیک است. کار آفرینی، ایجاد و بهرهبرداری از فرصتهای سودآوری است که در محیط خارجی کسبوکار وجود دارد. هنر یک کارآفرین دیدن بسیاری از نادیدنیها است، فرصتهایی که همه کس قادر به شناسایی آنها نیست. اما سوال کلیدی این است که آیا تنها شناسایی فرصتها و شروع یک کسبوکار برای موفقیت یک کسبوکار کافی است. جواب منفی است. بعضا شرکتهایی هستند که در مرحله شروع یک کسبوکار بسیار خوب عمل میکنند اما پایداری آنها حتی به یک ماه هم نمیرسد. ابزار پوششدهنده این شکاف، مدیریت استراتژیک است، رویکردی که به صاحبان کسبوکار مسیر و چارچوبی را نشان میدهد که بتوانند به یک سود رقابتی دائم و توانایی مستحکم در جهت رسیدن به سودآوری پایدار که هدف غایی همه کسبوکارها است برسند. رسیدن به یک جایگاه مطلوب در بازار رقابتی، خلق توانمندیها، منابع ارزشمند منحصربهفرد و تبدیل آنها به مزیت رقابتی پایدار تنها از طریق بهرهگیری از مدیریت استراتژیک برای کارآفرینان و صاحبان کسبوکارها میسر میشود؛ لذا کارآفرینی استراتژیک بهعنوان یک راهنما، با ارائه یک چارچوب تلفیقی از استراتژی و کارآفرینی پیمودن مسیر پیشرفت و توسعه را برای کارآفرینان تسهیل کرده است.
یکی از شایعترین سوگیریهایی که متاسفانه در حوزه مدیریت در ایران به وجود آمده، این است که اکثر افراد کارآفرینی را تنها در اولین گام خلق یک کسبوکار میدانند و بر این باورند که کارآفرینی یعنی شروع یک کسبوکار جدید؛ در صورتی که براساس مفهوم کارآفرینی استراتژیک، کارآفرینی مراحل مختلفی دارد که هر مرحله نیازمند استراتژی متمایزی است که این استراتژیها در حقیقت مسیر پیشرفت یک کسبوکار از ابتدای شروع فعالیت تا مرحله احیای کسبوکار برای کارآفرین را مشخص میکند.
بهطور کلی استراتژیهای کارآفرینی براساس مراحل چرخه عمر کسبوکار، در سه دسته زیر طبقهبندی میشوند:
براساس این دستهبندی، هر کسبوکار براساس جایگاه خود در چرخه عمر کسبوکار باید استراتژیهای مقتضی را اتخاذ کند. ماهیت و عناصر کلیدی در استراتژیهای کارآفرینی برای کسبوکار در حال ظهور، خلاقیت، شناخت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی فرصتهای محیطی است. هنرکارآفرین در این مرحله از چرخه عمر کسبوکار، کشف و ارزیابی فرصتها برای شروع یک کسبوکار جدید است که معمولا توام با خلاقیت است. در این مرحله است که ماموریت کسبوکار و چشمانداز و ارزشها شکل میگیرد. عناصر کلیدی در استراتژیهای مرحله رشد، اجرای فرصتها و بهرهگیری از استراتژیهای رشد برای ورود به بازارهای جدید و گسترش کسبوکار است. از این مرحله نیاز کارآفرین به هنر مدیریت استراتژیک بیشتر میشود، بهرهگیری از استراتژیهای رشد، ائتلافهای استراتژیک همه از ابزارهای استراتژیک در این مرحله هستند که یک کارآفرین باید بهصورت اثربخش از آنها استفاده کند. ضمنا که تیم مدیریت کسبوکار در این مرحله تکمیل میشود و کمکم کسبوکار شکل نظاممند و فعالیتها شکل فرآیندی به خود میگیرد. در مرحله تثبیت، جنس استراتژیها از نوع احیای کسبوکار و تزریق نوآوری در کسبوکار برای پیشگیری از کاهش و انحلال کسبوکار است؛ شرکت از شکستها درس گرفته است، به یک ثبات نسبی در سودآوری رسیده است ولی در عین حال ماهیت این مرحله بسیار ریسکپذیر است، اگر به موقع استراتژیهای مربوط به احیای کسبوکار انجام نگیرد چه بسا ممکن است کسبوکار به سوی کاهش و بعضا انحلال حرکت کند لذا کارآفرین باید در این مرحله نوآوری را به عنوان مهمترین فاکتور بقا و موفقیت تزریق کند و چه بسا بسیاری از صاحبنظران حوزه استراتژی بر این عقیده استوارند که این تزریق باید از مرحله رشد انجام شده باشد تا در مرحله تثبیت و جایی که کسبوکار به نقطه بلوغ خود میرسد، برداشت شود. پس همانطوری که گفته شد کارآفرینی تنها شروع یک کسبوکار نیست و یک کارآفرین در هر کدام از مراحل چرخه عمر کسبوکار باید استراتژیهای مقتضی را اتخاذ کند.نیازهای استراتژیک کسبوکارها در مراحل مختلف از چرخه عمر کسبوکار با یکدیگر متفاوت است. هنر یک کارآفرین شناخت این نیازها و تعیین بهترین راهحل برای پوشش آنها است که این راهحلها را مدیریت استراتژیک به کارآفرین ارائه میدهد. مدلهای پورتر، مینتزبرگ، دیوید، گروه مشاوران بوستن و مکنزی و دیگر صاحبنظران حوزه استراتژی، همه و همه ابزارهایی هستند که به کارآفرین در کلیه مراحل عمر کسبوکار این کمک را میدهند تا بهترین استراتژی را بهکار گیرد. در یک جمله میتوان گفت یک فرد باید برای موفقیت در کسبوکار خود، هم کارآفرین باشد و هم استراتژیست.
همانگونه که عنوان شد کارآفرینی استراتژیک حاصل تلفیق دو رویکرد یا مفهوم اساسی کارآفرینی و مدیریت استراتژیک است. کار آفرینی، ایجاد و بهرهبرداری از فرصتهای سودآوری است که در محیط خارجی کسبوکار وجود دارد. هنر یک کارآفرین دیدن بسیاری از نادیدنیها است، فرصتهایی که همه کس قادر به شناسایی آنها نیست. اما سوال کلیدی این است که آیا تنها شناسایی فرصتها و شروع یک کسبوکار برای موفقیت یک کسبوکار کافی است. جواب منفی است. بعضا شرکتهایی هستند که در مرحله شروع یک کسبوکار بسیار خوب عمل میکنند اما پایداری آنها حتی به یک ماه هم نمیرسد. ابزار پوششدهنده این شکاف، مدیریت استراتژیک است، رویکردی که به صاحبان کسبوکار مسیر و چارچوبی را نشان میدهد که بتوانند به یک سود رقابتی دائم و توانایی مستحکم در جهت رسیدن به سودآوری پایدار که هدف غایی همه کسبوکارها است برسند. رسیدن به یک جایگاه مطلوب در بازار رقابتی، خلق توانمندیها، منابع ارزشمند منحصربهفرد و تبدیل آنها به مزیت رقابتی پایدار تنها از طریق بهرهگیری از مدیریت استراتژیک برای کارآفرینان و صاحبان کسبوکارها میسر میشود؛ لذا کارآفرینی استراتژیک بهعنوان یک راهنما، با ارائه یک چارچوب تلفیقی از استراتژی و کارآفرینی پیمودن مسیر پیشرفت و توسعه را برای کارآفرینان تسهیل کرده است.
یکی از شایعترین سوگیریهایی که متاسفانه در حوزه مدیریت در ایران به وجود آمده، این است که اکثر افراد کارآفرینی را تنها در اولین گام خلق یک کسبوکار میدانند و بر این باورند که کارآفرینی یعنی شروع یک کسبوکار جدید؛ در صورتی که براساس مفهوم کارآفرینی استراتژیک، کارآفرینی مراحل مختلفی دارد که هر مرحله نیازمند استراتژی متمایزی است که این استراتژیها در حقیقت مسیر پیشرفت یک کسبوکار از ابتدای شروع فعالیت تا مرحله احیای کسبوکار برای کارآفرین را مشخص میکند.
بهطور کلی استراتژیهای کارآفرینی براساس مراحل چرخه عمر کسبوکار، در سه دسته زیر طبقهبندی میشوند:
براساس این دستهبندی، هر کسبوکار براساس جایگاه خود در چرخه عمر کسبوکار باید استراتژیهای مقتضی را اتخاذ کند. ماهیت و عناصر کلیدی در استراتژیهای کارآفرینی برای کسبوکار در حال ظهور، خلاقیت، شناخت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی فرصتهای محیطی است. هنرکارآفرین در این مرحله از چرخه عمر کسبوکار، کشف و ارزیابی فرصتها برای شروع یک کسبوکار جدید است که معمولا توام با خلاقیت است. در این مرحله است که ماموریت کسبوکار و چشمانداز و ارزشها شکل میگیرد. عناصر کلیدی در استراتژیهای مرحله رشد، اجرای فرصتها و بهرهگیری از استراتژیهای رشد برای ورود به بازارهای جدید و گسترش کسبوکار است. از این مرحله نیاز کارآفرین به هنر مدیریت استراتژیک بیشتر میشود، بهرهگیری از استراتژیهای رشد، ائتلافهای استراتژیک همه از ابزارهای استراتژیک در این مرحله هستند که یک کارآفرین باید بهصورت اثربخش از آنها استفاده کند. ضمنا که تیم مدیریت کسبوکار در این مرحله تکمیل میشود و کمکم کسبوکار شکل نظاممند و فعالیتها شکل فرآیندی به خود میگیرد. در مرحله تثبیت، جنس استراتژیها از نوع احیای کسبوکار و تزریق نوآوری در کسبوکار برای پیشگیری از کاهش و انحلال کسبوکار است؛ شرکت از شکستها درس گرفته است، به یک ثبات نسبی در سودآوری رسیده است ولی در عین حال ماهیت این مرحله بسیار ریسکپذیر است، اگر به موقع استراتژیهای مربوط به احیای کسبوکار انجام نگیرد چه بسا ممکن است کسبوکار به سوی کاهش و بعضا انحلال حرکت کند لذا کارآفرین باید در این مرحله نوآوری را به عنوان مهمترین فاکتور بقا و موفقیت تزریق کند و چه بسا بسیاری از صاحبنظران حوزه استراتژی بر این عقیده استوارند که این تزریق باید از مرحله رشد انجام شده باشد تا در مرحله تثبیت و جایی که کسبوکار به نقطه بلوغ خود میرسد، برداشت شود. پس همانطوری که گفته شد کارآفرینی تنها شروع یک کسبوکار نیست و یک کارآفرین در هر کدام از مراحل چرخه عمر کسبوکار باید استراتژیهای مقتضی را اتخاذ کند.نیازهای استراتژیک کسبوکارها در مراحل مختلف از چرخه عمر کسبوکار با یکدیگر متفاوت است. هنر یک کارآفرین شناخت این نیازها و تعیین بهترین راهحل برای پوشش آنها است که این راهحلها را مدیریت استراتژیک به کارآفرین ارائه میدهد. مدلهای پورتر، مینتزبرگ، دیوید، گروه مشاوران بوستن و مکنزی و دیگر صاحبنظران حوزه استراتژی، همه و همه ابزارهایی هستند که به کارآفرین در کلیه مراحل عمر کسبوکار این کمک را میدهند تا بهترین استراتژی را بهکار گیرد. در یک جمله میتوان گفت یک فرد باید برای موفقیت در کسبوکار خود، هم کارآفرین باشد و هم استراتژیست.
ارسال نظر