تاثیر انتخاب بهترین عبارات توسط رهبران سازمان
مترجم: رویا مرسلی منبع: HBR حتی یک برخورد کوتاه هم میتواند تصور افراد نسبت به خودشان، مدیرشان و آینده را تغییر دهد. هر ارتباطی که با دیگران برقرار میکنید، میتواند منجر به ساختن یا خراب کردن کل روز برای آن شخص شود. هر کلمه میتواند یک لحظه معمولی را بسازد یا یک لحظه ماندگار ایجاد کند که هرگز از یاد نخواهد رفت. آن لحظه ماندگار چیست؟ لحظهای است که شخص با فرد یا افراد دیگری در تعامل قرار میگیرد؛ این لحظه میتواند چند دقیقه، چند ساعت یا چند روز به طول انجامد. چنین لحظاتی میتوانند، تصادفی یا به دقت طراحی شده باشند.
مترجم: رویا مرسلی منبع: HBR حتی یک برخورد کوتاه هم میتواند تصور افراد نسبت به خودشان، مدیرشان و آینده را تغییر دهد. هر ارتباطی که با دیگران برقرار میکنید، میتواند منجر به ساختن یا خراب کردن کل روز برای آن شخص شود. هر کلمه میتواند یک لحظه معمولی را بسازد یا یک لحظه ماندگار ایجاد کند که هرگز از یاد نخواهد رفت.
آن لحظه ماندگار چیست؟ لحظهای است که شخص با فرد یا افراد دیگری در تعامل قرار میگیرد؛ این لحظه میتواند چند دقیقه، چند ساعت یا چند روز به طول انجامد. چنین لحظاتی میتوانند، تصادفی یا به دقت طراحی شده باشند.
هر لحظه ماندگار با توجه به احتمالات و فضا شکل میگیرد. هر یک از این لحظات میتوانند مسبب تشکیل یا شکست یک رابطه باشند.
به عنوان مثال، وقتی در کالج جی ال در رشته مدیریت در رشته نورت وسترن سال اول را تمام کرده بودم، یک واحد سیاست مدیریت برداشتم. استادم رام چاران متوجه شد که نتایج تحصیلی من رو به افت است. نه تنها به سر کلاس نمیرفتم، بلکه همزمان دو شغل نیز داشتم و سرم بسیار شلوغ بود. یک روز او مرا به گوشهای کشید و گفت «میتوانی بهتر از این باشی». این پنج کلمه برای من چنان الهام بخش بود که باعث شد استانداردهای بالاتری برای خود قائل شوم. این کلمات ملکه ذهن من شد و گویی که دیروز آنها را شنیدهام، در حالی که موضوع مربوط به ۳۵ سال پیش است.
کمی بعد از آنکه فارغالتحصیل شدم، شغلی را در شرکت جنرال میلز پذیرفتم. مثل بسیاری از آنهایی که وارد یک شغل جدید و مکان جدید میشوند، من در ساختمان شرکت گم شدم. یک مرد مسن مرا دید و گفت: «پسر جوان! به نظر میآید گم شدهای. چه کمکی از من بر میآید؟» من از او پرسیدم میتواند کمک کند به واحد بازاریابی برگردم؟ او راه را نشان داد و گفت: «پس برای واحد بازاریابی کار میکنی. اگر بخواهم یک چیز به شما بگویم این است که «باید از همه آنچه در تو هست، استفاده کنی.» چند هفته بعد عکس او را روی دیوار دیدم و فهمیدم او جیم مک فارلند مدیرعامل و رییس هیات مدیره شرکت جنرال میلز بود. این چند کلمه باعث شد بیشتر بر کار تمرکز کنم و سعی کنم از همه تواناییهای خود در کار بهره ببرم. هنوز این عبارات در پس ذهن من نهفته است.
بعد از شش ماه که از کار من در جنرال میلز گذشت، باید اولین گزارش کارکرد خود را ارائه میدادم. دوست داشتم از این کار فرار کنم. هرگز در زندگی خود در یک محیط اداری کار نکرده بودم. من واقعا یک تازه کار بودم. رییسم طی ارائه گزارش کارکرد، این نظر را ابراز داشت: «داگ مشخص است که بسیار مصمم به مشارکت در کار هستی؛ اما صمیمانه بگویم سطح کار شما در حد بسیار متوسط است.» این جملهای بود که باید به آن فکر میکردم. بعد از آن، باید از رییس رییسم فیدبک دریافت میکردم. او برای من نوشت «باید به دنبال شغل تازهای بگردی.» این اولین گزارش کارکرد من در زندگی بود و رییسم به من گفت باید به دنبال شغل دیگری بگردم. این کلمات به من یادآوری کرد که کار در یک شرکت فقط برای رضایت قلبی نیست و باید از تمام توان خود در کار استفاده کرد و مهارتهای لازم برای آن کار را داشت.
من با پشتکار و تلاش اوقات سختی را پشت سر گذاشتم سپس در زمان مناسبی به سمت مدیریت تولید در شرکت جنرال میلز ارتقا یافتم. ۴۸ ساعت بعد از دریافت این ترفیع، یک تماس از پدربزرگم دریافت کردم. او برای من حکم پدر معنوی را دارد. او گفت: «من واقعا به تو افتخار میکنم.» این چند کلمه محبتآمیز به من یادآوری کرد که در زندگی با همه سختی هایش تنها نیستم. خانوادهام با من بودهاند، هستند و خواهند بود. کلمات او هنوز در
گوشم میپیچد.
بعد از شش سال کار در گروه غذایی میلز، به بخش گروه اسباب بازی شرکت میلز منتقل شدم. سه سال بعد، شغل خود را از دست دادم. بعد از آن به یک آژانس کاریابی مراجعه کردم. در آنجا مردی به نام نیل مک کنا کار میکرد. هر بار که نیل به تلفنها پاسخ میداد، میگفت: «سلام. من نیل مک کنا هستم. «چه کمکی میتوانم انجام دهم؟» نیل با همین چند کلمه چه کمکی میتوانم انجام دهم، زندگی حرفهای مرا تغییر داد. او به من کمک کرد تا بتوانم فراتر از برنامههای خود بنگرم و یاد بگیرم که باید هر تعامل و ارتباطی را با هدف کمک کردن به دیگران دنبال کنم. این یک درس بسیار ارزشمند بود که در چند کلمه به من داده شد. شاید ادا کردن این کلمات دو ثانیه هم طول نکشد.
این چند مورد از لحظات ماندگاری که در زندگی من رخ داده است، تاثیر بسیار عمیقی در شناخت من از خود و هستی داشته است. قطعا برای هر یک از شما هم لحظاتی پیش آمده است که برای شما ماندگار شده باشد. من هم توصیه میکنم بیشتر به دنبال چنین فرصتهایی در جهت تغییر و توسعه فردی خود باشید. شما در عین حال این فرصت را نیز دارید که تاثیر عمیقی بر اطرافیان خود بگذارید. پس بهتر است حداکثر استفاده را از این فرصتها ببرید. امیدوارم از لحظات ماندگاری که در زندگی تان پیش خواهد آمد به بهترین شکل استفاده کنید.
ارسال نظر