چگونه یک تیم مدیریتی قوی تشکیل دهیم ؟
رشد تیمهای مدیریتی برخاسته از نیاز به توسعه و اجرای برنامههای تغییر یا حل مسائل مهم داخلی و خارجی است. وجود دیدگاههای حرفهای متعدد، تفکر جمعی، هدف و عملکرد مشترک برای اطمینان از حصول نتایج مطلوب ضروری است.
مترجم: مائده ارباب زاده
رشد تیمهای مدیریتی برخاسته از نیاز به توسعه و اجرای برنامههای تغییر یا حل مسائل مهم داخلی و خارجی است. وجود دیدگاههای حرفهای متعدد، تفکر جمعی، هدف و عملکرد مشترک برای اطمینان از حصول نتایج مطلوب ضروری است. هیچ سازمان تجاری نیست که بتواند بدون یک تیم مدیریتی قوی که استراتژیها و اقدامات لازم برای برد را به صورت هماهنگ در جهت کمک به تحقق اهداف، ماموریت و دیدگاه شرکت تنظیم نماید، رشد کرده و به حیاتش ادامه دهد. از اینرو تشکیل یک تیم مدیریتی قوی بیانگر گزینش هدفمند افرادی با قابلیتهای فردی تایید شده در جهت ارزش نهادن نه تنها به خود سازمان، بلکه مهم تر از آن به عموم مردمیاست که سازمان به آنها خدماترسانی مینماید که همان مشتریان هستند.
از آن جا که یک تیم مدیریتی قوی باید شامل مجموعهای از قواعد عمده همچون فروش و بازاریابی، امور مالی و ممیزی، امور قانونی، منابع انسانی، مهندسی، تولید، تدارکات و تکنولوژی باشد، دانش و ارزیابی نقش مهمیدر تشکیل آن دارد. برای دستیابی به موفقیت، ساختار و ترکیب یک تیم مدیریتی ناگزیر باید بینقص باشد.
بعد از اولین بازنشستگیام، در اینکه چگونه قسمتی از پول بازنشستگیام را برای سود بردن از تجارتی میان مدت در سیستمهای ارتباطی از راه دور به کار برم، با مشکل روبهرو بودم. از آنجا که تصمیم داشتم در شرکت دیگری دوباره استخدام شوم، شخصا نمیتوانستم درگیر سرمایهگذاری شوم، اما میبایست این فرصت خارج از کار را دنبال میکردم، چرا که عملا طی مدت زمان کوتاه ۳ تا ۴ ساله به بار مینشست.
سختی کار در اینجا بود که مجبور بودم تیمی متشکل از چهار مدیر حرفهای خودکار که دارای شایستگی، انگیزه، تمرکز، گرایش، سابقه، شبکه کاری، بردباری و صمیمیت برای به جان خریدن سختیهای یک تجارت نو پا باشند، تشکیل دهم و در آخر نیز این تیم باید قادر به تحقق اهداف من از تشکیل یک تیم مدیریتی و انجام آنچه میخواستم در مدت کوتاه دو سال و نیم باشند. انجام دادن این کار بزرگ شامل تمرین سخت تفکر استراتژیک، اقدامات ریسکدار و تعیینکننده و بررسیهای تصادفی سختگیرانه برای آگاهی از نحوه پیشرفت امور میشد. طبق تجربیات من تشکیل یک تیم مدیریتی قوی مستلزم طی مراحل زیر میباشد:
الف) پایه کار خود را طرحریزی کرده و آن را به اثبات رسانید
۱- به عنوان اولین قدم، باید بدانید که کجا هستید و قرار است چه کاری انجام دهید
داشتن دیدگاهی در بدو امر، به شما این ایده را خواهد داد که با چه نوع افرادی در راه رسیدن به هدف مورد نظر گام بردارید. هنگامی که من میخواستم اقدام به سرمایهگذاری و تجارت نمایم، دیدگاهم همچون کریستالی روشن و شفاف بود. من میخواستم ازاین فرصت موجود، ۸۰ درصد استفاده را طی ۳ سال ببرم.
۲- ماهیت کارتان که در واقع ماموریت شما میباشد را بشناسید
دردناک است که ندانید میخواهید چه کاری انجام دهید. میگویند، «اگر ندانید به کجا میخواهید بروید، هر مسیری شما را با خود خواهد برد.» اینجا است که باید الگوی تجارت خود را در ارتباط با زمان، منابع مالی و شبکه کاری تعیین نمایید. من تجارت بینالملل را به عنوان الگوی تجاری خود انتخاب کردم، زیرا موانع ورودی و خروجی نداشت؛ نوعی سیستم تجاری مجاز که مرا قادر ساخت تا با اطمینان بر مساله زمان فائق آیم. من تجارت ارتباط از را دور را انتخاب کردم، چرا که آشنایی کامل با آن داشتم و برایم بسیار هیجانانگیز مینمود.
۳- اهداف بلندمدت خود را تعیین کرده و هرگز مسیر آنها را گم نکنید
مشخص بودن دیدگاه و ماموریتم، باعث شد تا در تعیین اهداف سه ساله تجارت خود مشکلی نداشته باشم. برای از دست ندادن روال کار، مراحل عملکردی شش ماههای را تعیین نمودم؛ مدت زمانی منطقی که اقدامات انعطاف پذیری را در برابر تغییرات و ناسازگاریها در برمیداشت. در ارتباط با اهدافم، در هر زمان میدانستم که آیا با ماموریت و دیدگاه خود هماهنگ میباشم یا خیر.
۴- تحلیل SWOT را انجام داده و مفهوم تجارت را فرا گیرید
در اینجا است که درک مشخصی از دو مفهوم خارجی و داخلی در تجارت به دست میآورید. اصطلاح SWOT، بیانگر نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدها میباشد. نقاط ضعف و قوت، مفاهیم داخلی سازمان هستند، حال آنکه فرصتها و تهدیدها، من جمله عوامل رقابتی، از مفاهیم خارجی سازمان به شمار میروند.
تمرین تحلیل SWOT، میتواند مبنایی برای استراتژیهای سازمان شما باشد. این تحلیل عوامل کلیدی موفقیت را به روی شما باز مینماید.
۵- استراتژیها و اقدامات حمایتی را تنظیم کنید
زمان قابل توجهی را به رشد و گسترش استراتژیها و اقدامات کلیدی در جهت دستیابی به مقاصد خود اختصاص دهید. حداقل ۳ استراتژی جایگزین را که گزینههای دیگری نیز ارائه داده و نتایج قابل توجه مشابهی را به همراه دارند، تعیین نمایید.
و بالاخره اهمیت طی کردن این پنج مرحله در تشکیل یک تیم مدیریتی چه میتواند باشد؟ این مراحل اهمیت بسیاری دارند. در اینجا است که شما مهارت کاملی در تجارت به دست میآورید واین دقیقا همان دانشی است که در متقاعد نمودن خبرگان مدیریت، برای پیوستن به خود نیاز دارید. اگر شما به عنوان مدیر پروژه، نمادی از ناآگاهی در مورد کارتان باشید، نمیتوانید افراد را به سمت خود جذب نمایید.
ب) اعضای تیم خود را پیدا کنید
۱- برای هر پست مدیریتی، شرح شغلی بسیار دقیق ارائه دهید
داشتن شرح شغلی واضح و مکتوب برای هر یک از کارکردهای مدیریتی، حاکی از عقیده راسخ و تعهد شما نسبت به کار بوده و بیانگر ارزش سازمانی پست تعیین شده هر یک از اعضای آینده میباشد. با هدایت تیم، این عمل همچنین موجب تحسین نقش هر یک از اعضا توسط شما میشود.
۲- برای هر عضوی از تیم، میزانهای مناسبی ازعملکرد تعیین کنید
دانستن آنکه عملکرد هر یک از اعضا چگونه ارزیابی و اندازه گیری میشود، آنها را مطمئنا علاقهمند میسازد. این استانداردها و میزانهای عملکردی، بیانگر ارزش نسبی جایگاه افراد و اینکه آیا رسیدن به نتایج دلخواه در توان و ظرفیتشان است، میباشد. این میزانها به داوطلبین کمک مینماید تا تصمیم بگیرند آیا به تیم شما ملحق شوند یا خیر.
۳- اعضای تیم مدیریتی خود را شناسایی و ارزیابی کنید
منابع فراوانی برای یافتن افراد مورد نظرتان وجود دارد. برای مثال: بنگاههای کاریابی و جذبکنندگان نیرو. من بهتر دیدم که ابتدا خود دست به کار شوم. هیچ چیز نمیتواند جای برخورد مستقیم با افرادی که خودمان به خوبی میشناسیم را بگیرد، زیرا به آنها به دلیل شایستگی، صداقت، سختکوشی، سابقه و دسترسیشان به شبکهای از افراد با نفوذ در تجارت، احترام میگذارید، اعتماد دارید و ارزش زیادی برایشان قائل هستید و البته آنها نیز برای شما به عنوان یک انسان و یک حرفهای، ارزش قائلند.
ج) راهی برای اتحاد و انسجام اعضای تیم شناسایی و تعیین کنید
انجاماین مرحله به معنای درک ضرورت انسجام پایدار، ارزش مشترک، احترام متقابل، همکاری، رهبری، کار گروهی، مسوولیت پذیری و شفافیت در کار(کسی در تیم برتری ندارد)، از سوی هر داوطلب میباشد. لازم است تا نوعی فرهنگ کیفیت و برتری، محیطی به دور از کارهای سطحی و متوسط و تیمیموفق در پیشبرد اهداف و مقاصد در سازمان نهادینه شود.
د) اعضای تیم مدیریتی خود را انتخاب کرده و به کار گمارید
پس از تثبیت پایهکاری خود و تعیین شیوه اتحاد تیم، برای آخرین شرایط کار، شامل پکیج جبرانی آماده باشید. با پیوستن دوستانی به تیم مدیریتی، این عمل میتواند راحتتر انجام گیرد، اما اگر اعضای تیم آینده شما از دایره همکاران جدا باشند، کار بسیار متفاوت
خواهد بود.
در هر صورت، کار باید بر اساس تحلیل حساسیت قبلی که نیازهای اعضای تیم را با الزامات مالی تجارت منطبق مینماید، انجام گیرد. در صورت موافقت با شرایط پیشنهادی، با هر یک از اعضای تیم به طور خصوصی ملاقات کرده و به سرعت آنهایی را که اعلام پذیرش و تعهد کامل نسبت به پیشنهاد شما مینمایند،
انتخاب کنید.
پس از مرحله انتخاب، جلسهای با اعضای تیم ترتیب داده، یخ آنها را کم کم بشکنید، سازگاری آنها را با هم محک زده و اوراق استخدامی را در اختیارشان قرار دهید.
ه) عملکرد تیم را پیگیری و کنترل کنید
با حرکت تیم به سمت جلو، تلاش فراوانی در جهت نظارت و کنترل دورهای هر بخش از کار کرده، اقدامات اصلاحی را به موقع انجام دهید و دائما از هماهنگی با اهداف، ماموریت و دیدگاه سازمان خود اطمینان حاصل نمایید. این نوع مشارکت فعالانه در انجام کار، رهبری شما را برجسته کرده و همه اعضا به اتفاق به سوی موفقیت حرکت خواهند کرد.
منبع: www.buzzle.com
ارسال نظر