چرا مدیران عامل به ندرت اخراج میشوند؟
«لوک تایلر» استاد امور مالی دانشگاه وارتون این گفته را بارها شنیده است که «هیاتهای مدیره اغلب در برکناری مدیران عامل موفق نیستند».
مترجم: هوتسا عسکری نسب
«لوک تایلر» استاد امور مالی دانشگاه وارتون این گفته را بارها شنیده است که «هیاتهای مدیره اغلب در برکناری مدیران عامل موفق نیستند». او میگوید: «زمانی که با دوستانم (خارج از محیط مالی) صحبت میکنم و مطبوعات عامه پسند را میخوانم در کمال تعجب متوجه میشوم که مدیران اجرایی نسبتا کم اخراج میشوند. طبق اطلاعات موجود از فهرست مدیران عامل در مجله Fortune، به طور متوسط تنها ۲ درصد از مدیران سالانه از کار بر کنار میشوند، اما در حال حاضر هیچ معیاری جهت قضاوت در مورد زیاد و کم بودناین رقم وجود ندارد.
«تایلر»این سوال که چرا مدیران عامل به ندرت اخراج میشوند را عنوان کرده است، اما هدف او از مطرح کردن چنین سوالی، ارائه طرحی جهت تصمیمگیری برای اخراج مدیران عامل و اعمال شدت عمل در محیط کار میباشد. در طرح پیشنهادی وی اخراج مدیران دارای دو هزینه بود: ۱) هزینههای مستقیم مانند تسویه حساب ۲) هزینهای که او آن را هزینه دفاعی می نامد که شامل هزینههای ناملموسی است که فقط اعضای هیات مدیره با آن سرو کار دارند و برای سهامداران قابل درک نیست. برای مثال یک ارتباط شخصی بین اعضای هیات مدیره و مدیران عامل وجود دارد. هزینههای دفاعی باعث میشود که هیات مدیره بر خلاف میل سهامداران، مدیران عامل را بر کنار نکنند. به طور خلاصه، باید محیط کاری بر اساس عملکرد مدیران فراهم کنیم که به جای عزل تعداد کثیری از مدیران عامل عالی رتبه تنها تعداد کمی از آنها را اخراج کنیم. بر اساس طرح پیشنهادی «تایلر» هزینه دفاعی به منظور اخراج هر مدیر به طور متوسط یک میلیارد دلار است کهاین مبلغ به مراتب بیشتر از ۳۰۰ میلیون دلاری است که در هزینههای مستقیم صرف میشود.
«تایلر» تاثیر تعویض مدیران عامل ارشد را بر حرفه شان مورد بررسی قرار نداده بود. بااین حال در نمونه پیشنهادی، پیشبینی میکند اگر هزینه دفاعی صفر باشد (بهاین معنا که اخراج مدیر اجرایی تنها با هزینههای مالی همراه باشد و نه عواقب ناملموس) میزان اخراج سالانه مدیران در بازار سهام S&P۵۰۰ از ۲ به۱۳ درصد افزایش پیدا می کند که این امر موجب کاهش ۳ درصدی ارزش سهام S&P۵۰۰ میشود. «تایلر» خاطرنشان میکند که میزان بالای اخراج مدیران عملا موجب شده است که افراد با استعداد پا در عرصه مشاغلی به جز مدیریت بگذارند.
او میگوید: «افراد کمتری به دنبال چنین شغلی (مدیرعاملی) هستند.» تحقیقات نشان میدهد، هنگامی که مدیرعاملی از کار بر کنار میشود، تاثیر زیادی بر آینده حرفهای او وارد میشود. برای مثال، با توجه به مطالعات اخیر، زمانی که مدیری مسوولیت مدیریت شرکت دیگری را به عهده میگیرد،این شرکت به مراتب حدود ۹۰ درصد از محل کار پیشین او، کوچکتر است و درآمد وی هم به طور قابل توجهی کمتر میباشد. «تایلر» پیشنهاد میدهد، با تحت فشار قرار دادن مدیران از سوی هیات مدیره، مدیران تمایل کمتری به ریسک کردن از خود نشان میدهند واین ابتکاری است که عملکرد همکاری را برای مدت طولانی تعدیل میکند.
کار «تایلر» دارای دو بخش مجزا بود. ابتدا، ارائه طرحی به هیات مدیره جهت تصمیمگیری و برکناری مدیران عامل. تکمیلاین طرح پیچیده که چهار سال به طول انجامید، شامل عواملی مانند سوددهی شرکت در مقابل صنعت، توانایی مدیر و هزینههای مربوط به جایگزینی او بود. تمام اجزای این طرح قابل ارزیابی بودند از جمله هزینههای واقعی جایگزینی مدیر که شامل تسویه حساب یا بازنشستگی، حقالزحمه شرکتها به منظور یافتن مدیران، هزینه تعلیق و هرگونه هزینهای در ارتباط با برکناری و تعویض مدیر که بر سود شرکت تاثیر میگذارد، بود.
تایلر برای یافتن هزینههای دفاعی ناملموس به اطلاعات قوی در زمینه بر کناری مدیران احتیاج داشت. از آنجا که هیچ گونه پایگاه اطلاعاتی دراین زمینه وجود نداشت، اولین گام، یافتن علت ترک مدیران و مطالعه پرداخت غرامت به آنها در فهرست ۵۰۰ مدیر برتر در مجله فوربز، بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۶ بود. «تایلر» تحقیقات دقیقتری انجام داد تا متوجه دلیل ترک مدیران شود که اخراج شده اند یا خود اقدام به ترک شرکت کردهاند. او داستانهای وال استریت ژورنال را پیرامون اخراج مدیران بررسی کرد. بدیهی است هیات مدیره اگر علت ترک، اخراج بود همانطور آن را لحاظ میکرد. «تایلر» برای تعداد کمی از موارد مشخص، مجموعهای از معیارها را مورد استفاده قرار داد تا متوجه علت رفتن مدیران از شرکت شود. برای مثال اگر مدیری در لیست مدیران اخراجی قرار میگرفت یا مسائلی همچون مرگ، سلامتی یا قبول موقعیت در شرکت دیگری مطرح نبود مطمئنا فرد اخراج شده بود.
«تایلر» از چنین اطلاعاتی برای ارائه طرح خود استفاده کرد. طبق آمار از ۵۰۰ مدیر عامل درج شده در فهرست مجله Fortune، حدود ۲ درصد سالانه به کار خود پایان میدهند. «تایلر» متوجه هزینهای شد که هیات مدیره صرف برکناری مدیران میکند. او میگوید: «هیات مدیره به نحوی رفتارمیکند که در آخر اخراج در حدود ۳/۱ میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت، اما تحقیقات نشان میدهد که به طور ملموس حداکثر مبلغ ۳۰۰ میلیون دلار هزینه صرف اینکار شده است که این مبلغ نه تنها شامل هزینههای تسویه حساب و کاریابان است بلکه تمامی تغییرات، تاثیر مستقیمی برسود شرکت میگذارد. به عنوان مثال حتی بسیاری از تیمهای مدیریتی عالی با ورود یک مدیر جدید، دستخوش تغییرات و جایگزینی میشوند. زمان زیادی طول میکشد تا گروه جدید روابطی در داخل و خارج از شرکت برقرار کرده و استراتژی جدیدی اتخاذ کند.
تیم جدید علاوه بر صرف زمان، هزینه سنگین یک میلیارد دلاری دارد که قابل پیشبینی نبوده است. به گفته «تایلر» این مبلغ هزینه شخصی است که اعضای هیاتمدیره که سبب برکناری مدیر شرکت شدهاند باید با صرف زمان و تحمل استرس ناشی از تغییرات مدیریتی به دلیل تعویض مدیر عامل بپردازند. مدیران هم با ترک شرکت و دوستان خود به نوعی با شکست مواجه میشوند. یکی دیگر از عوامل شایداین واقعیت باشد که اعضای هیات مدیره به اندازه مدیران عامل علاقهای به افزودن ارزش سهامداران ندارند. «تایلر» در طرح پیشنهادی خود به تجزیه و تحلیل آن دو مورد میپردازد تا متوجه برتری یکی از عوامل شود. هر دو عامل باعث بی میلی مدیرعامل در انجام وظایف خود و در نتیجه برکناری او میشوند.
آیا هیات مدیره به اطلاعات مهم نیاز دارد؟
زمانی که زمانهای متفاوت یا ابعاد شرکت را مورد مطالعه قرار میدهیم موضوع تا اندازهای تغییر میکند. «تایلر» به هنگام بررسی بخش بزرگتری از شاخص S&P۵۰۰ متوجه شد که هزینه دفاعی نزدیک به صفر و در واقع اندکی هم منفی است. چرا تفاوت بین شرکتهای بزرگ و کوچک وجود دارد؟ احتمالا مدیران در شرکتهای بزرگتر از شهرت بیشتری برخوردارند و اهمیت بیشتری بهاین موضوع میدهند و به همین دلیل مدیران مایلند که مدیرانعامل را تنها در شرایط دشوار اخراج کنند.
«تایلر» همچنین متوجه شد دفاع از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۶ در مقایسه با سالهای گذشته پایینتر آمده است که تا اندازهای به دلیل فعالیت سهامداران طی دو دهه گذشته میباشد که تعجبآور هم نیست و کاهش میزان دفاع خبر خوبی است.
یکی از یافتههای «تایلر» که ظاهرا با واقعیت مغایرت دارد این است که میزان سود شرکت، معیار صحیحی برای برکناری یا ادامه فعالیت یک مدیرعامل به شمار نمیرود. مطبوعات عامهپسند، این سوال را مطرح میکنند «چگونه مدیرعاملی که ضرر مالی هنگفتی به شرکت وارد کرده، همچنان میتواند جایگاه خود را حفظ کند؟» به گفته «تایلر» علاوهبر میزان سود، هیات مدیره عوامل دیگری همچون نحوه گذراندن زمان یک مدیر عامل، تغییرات سهم بازار در شرکت، پروژههای جدید کاری که ممکن است هنوز به کسب درآمد کمکی نکرده باشند را برای ارزیابی مدیر عامل در نظر میگیرند.
او می افزاید توجه بیش از حد به این عوامل منطقی به نظر میرسد، زیرا شایعههای زیادی پیرامون مبلغ سود وجود دارد از جمله اتهامات وارده به حسابداری و سایر عواملی که از کنترل مدیر عامل خارج است.
طبق گفته «تایلر» در حقیقت تاثیر حذف هزینه دفاعی یک میلیارد دلاری در سود آوری شاخص S&P۵۰۰ بسیار جزئی است. روی هم رفته حذف چنین هزینهای، به دو دلیل باعث افزایش سوددهی ۵ درصد در شاخص S&P۵۰۰ میشود. اول، حتی با وجود حضور هیات مدیره جدیتر، مدیران عامل بیلیاقت پیش از بر کنار شدن میتوانند به شرکت ضرر برسانند. دوم، اگر هیات مدیره اغلب مدیران اجرایی را اخراج کنند، هزینههای مستقیم در ارتباط با تغییر مدیران ( تسویه حساب و مسائلی ازاین قبیل) افزایش مییابد. «تایلر» خاطر نشان میکند احتمالا از زمان اخراج مدیران بیکفایت شاهد ضرر مجدد خواهند بود. درحال حاضر که اکثر هیاتهای مدیره، طرفدار مدیران فعال و پرکار هستند تنها به دلیل بد بودن و نه افتضاح بودن، مدیران بیش از حد اخراج میشوند. این بدین معنی است که به دلیل تغییرات کارآیی عالی شرکت، بسیار کم دستخوش تغییرات میشود. سهامداران به منظور اخراج مدیران عامل باید هزینه هنگفتی بپردازند، زیرا یافتن جایگزین مناسبی برای مدیر هزینه دارد، در ضمن سهامداران همیشه علاقهمند به اخراج مدیرعامل بیتجربه و مهارت نیستند. یکی از مسائل پیچیدهایی که هیات مدیره با آن سر و کار دارد این است که نمیتوانند به طور مستقیم تواناییهای مدیرانعامل را مشاهده کنند، اما به مرور زمان در این باره اطلاعاتی بهدست میآورند. هیات مدیره پس از ارزیابی توانایی و قابلیتهای مدیر تصمیم میگیرد که او را نهایتا با مدیر عامل جدید با تواناییهای نامشخص جایگزین کند یا خیر؟
«تایلر» میگوید: «نتایج طرح پیشنهادی وی نکات مهمی را در اختیار برخی از اعضای هیات مدیره میگذارد که از طرف سهامداران خشمگین (به دلیل پرداخت حقوق مدیر اجرایی) تحت فشار هستند. به خصوص هیات مدیره شرکتهای بزرگتر که ادعا میکنند بیشتر از سایر شرکتها نسبت به برکناری مدیران بیکفایت حساس هستند. (جایی که هزینه دفاع نزدیک به صفر میباشد) اعضای چنین هیات مدیرهای میتوانند در برابر چنین خشمی با ارائه مدرکی دال بر تعداد اخراج مدیران در برابر سهامداران از خود دفاع کنند. همچنین استدلال کنند که مدیران اجرایی به ندرت اخراج میشوند، زیرا زمان زیادی طول میکشد تا به تواناییهای مدیران اجرایی پیببرند و سهامداران هم باید هزینه هنگفتی بپردازند.
منبع : WHARTON
ارسال نظر