بهترین اشتباه کسبوکار از زبان «جیم کرامر»
یافتن راه نجات در فراز و فرودهای بازار سهام
منبع: کتاب «برترین رهبران کسب و کار در جهان»
جیم کرامر میهمان برنامه سی.ان.بی.سی (CNBC) بود. من هم درست در مقابلش نشسته بودم. از او پرسیدم: «این چه کاری است که تو انجام میدهی؟ آیا اصلا کار به حساب میآید؟!» او مدیر خرید و فروش تامینی و بنیانگذار وبسایت TheStreet.com بود و معمولا در برنامه اسکواک باکس (Squawk Box) حضور فعالی داشت.
مترجم: سیمین راد
منبع: کتاب «برترین رهبران کسب و کار در جهان»
جیم کرامر میهمان برنامه سی.ان.بی.سی (CNBC) بود. من هم درست در مقابلش نشسته بودم. از او پرسیدم: «این چه کاری است که تو انجام میدهی؟ آیا اصلا کار به حساب میآید؟!» او مدیر خرید و فروش تامینی و بنیانگذار وبسایت TheStreet.com بود و معمولا در برنامه اسکواک باکس (Squawk Box) حضور فعالی داشت. اما این فعالیتها به دوره قبلی زندگی اقتصادی او برمیگردد. او بعدتر کتابهای بیشماری را درباره بازار سهام و سرمایهگذاری در آن به رشته تحریر درآورد. قبلتر چهره او همیشه در تبلیغات حاضر بود. قبلتر او در برنامه پول دیوانه (Mad Money) شرکت میکرد. قبلتر او میهمان ویژه برنامه شصت دقیقه (۶۰ Minutes) در سی.بی.اس (CBS) بود. قبلتر او سخنرانی شدیداللحنی کرده بود و گفته بود که بن برنانکه و شرکتش «هیچ چیزی نمیدانند!». قبلتر در جریان بحران مالی سال ۲۰۰۸ او به برنامه امروز (Today) رفته بود و به سرمایهگذارها هشدار داده بود که باید پولهایشان را از بورس بیرون بکشند تا بتوانند برای ۵ سال آینده دست به سرمایهگذاری بزنند. قبلتر از پرزیدنت اوباما تا جان استوارت، همگی به درست یا به غلط، او را هدف حمله قرار داده بودند. جیم به من میگوید: «از زمانهای بسیار دور آموختم که کار باید جذابیت داشته باشد.» و به نظر من هم او در این زمینه موفق بوده است. او را احتمالا در برنامه تلویزیونیاش در سی.ان.بی.سی، یعنی در پول دیوانه، دیدهاید. جیم کرامر را میبینید که از نحوه سرمایهگذاری در بورس، قیمتها و بازار خرید و فروش سهام سخن میگوید، اما او میتوانست همان کسی باشد که هر روز در ایستگاه اتوبوس از کنارش رد میشوید. او ظاهر چندان جذابی ندارد، اما کارهای او جذابیتهای فراوانی دارند. حتی وقتی دوربینهای برنامه خاموش هستند، او همچنان پرانرژی به کارش ادامه میدهد. او به راحتی با همه ارتباط برقرار میکند و یکی از باهوشترین کسانی است که تاکنون دیدهاید.
اما او به این راحتیها هم نتوانست به وال استریت راه یابد. جیم تا مدتها به عنوان یک ژورنالیست ساده کار میکرد. در واقع، همین جا بود که او فهمید «کار باید جذاب به نظر برسد». جیم حتی نزدیک به ۹ ماه را در داخل ماشینش زندگی کرد و در همین دوره موفق شد مدرک حقوق را از دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد کسب کند. حتی زندگی او و مسیر موفقیتش نیز جذاب است. اینطور نیست؟
جیم پیش از آنکه به یک ستاره تلویزیونی بدل شود، یک مدیر موفق در داد و ستدهای تامینی بود. بسیاری از منتقدان جیم میگویند که توصیههای اقتصادی او مبنای درستی ندارند و سود چندانی به بار نمیآورند، اما به یاد داشته باشید که جیم کرامر در زندگی واقعیاش پول درآورده و حتی به قول عدهای میلیونها دلار به جیب زده است. او اغلب منتقدان خود و دیدگاههایشان را به خوبی میشناسد، زیرا او تکتک این دیدگاهها و حرفها را در زندگی قبلیاش به آزمون گذاشته است.
مهمترین چیزی که در برنامههای زنده جیم دیدهام توانایی او برای آموزش است. او به خوبی حرف میزند، حرفهای مردم را به خوبی میشنود و به خوبی میتواند آنها را راهنمایی کند. او با دقت فراوان نحوه دقیق سرمایهگذاری در بورس را آموزش و توضیح میدهد. او در واقع، میخواهد به مخاطبش یاد بدهد که باید با چشمانی باز به شرکتها و سهامشان نگاه کند. فرصتهای مناسب سرمایهگذاری مهمترین ایده او درباره زمان و مکان درست سرمایهگذاری هستند. او معتقد است که باید همه شرکتها را هر روز ارزشگذاری کرد. پس رویکرد او دو جنبه مهم دارد: (الف) نحوه ارزشگذاری بر شرکتها و (ب) فرصتهای مناسب سرمایهگذاری. فهم دقیق این دو نکته سبب میشود به راحتی بتوانید توصیههای او را عملی کنید. پس آیا جیم کرامر در آن سخنرانی شدیداللحن درباره بن برنانکه حق نداشت؟ جیم آنجا گفته بود که «برنانکه هیچ فهمی از اوضاع نامناسب بورس ندارد!»
بزرگترین اشتباه جیم کرامر به زبان خودش
در سال ۱۹۹۸ ارزش سهام S&P ۲۷ درصد افزایش مییابد، اما تنها ۲ درصد به موجودی جیم کرامر افزوده میشود. جیم از فرمول خاصی برای موفقیت در خرید و فروش سهام در کشور استفاده میکرد. در واقع، او عملا دست به خریداری سهام صندوقهای پسانداز مسکن میزد. او میگوید: «به سراغ همین صندوقهای پسانداز مسکن رفتیم. فکر میکردیم که در آیندهای نزدیک میتوانیم این شرکتها را خریداری کنیم یا حتی آنها را کاملا ارتقا ببخشیم. دست کم تصورمان این بود که این ایده تا یک دهه به خوبی جواب میدهد. اما در سال ۱۹۹۸ شرایط بدتر و بدتر میشد. دولت نیز محدودیتهای زیادی به وجود آورده بود و سرمایهگذاری چندانی بر شرکتهای پسانداز مسکن انجام نمیشد. نرخ سود پایین آمده بود و اوضاع بر وفق مراد ما نبود. همه چیز متوقف شد و بسیاری از سرمایهگذارها از فعالیت دست کشیدند. سرمایهگذارها مجبور بودند دقیقه به دقیقه و چه بسا ثانیه به ثانیه اوضاع و احوال بورس را بررسی کنند. همه چیز به سرعت تغییر میکرد و روند کاهش کاملا مشهود بود. موجودی ما افزایش چندانی نمییافت و سند داراییهایمان نیز رنگ و بوی جالبی نداشت.
در اواسط ۱۹۸۸ به سراغ شریکم جف برکوویتز رفتم. هر دو تصدیق کردیم که ما مرتکب اشتباه شدهایم و توافق کردیم که به زودی کار را تعطیل کنیم. در واقع، فهمیدیم که از این کار خوشمان نمیآید! بازار نیز داشت رفتهرفته خالی میشد و حتی خطر اشباع ناگهانی آن نیز وجود داشت. پس باید سبک کارمان را عوض میکردیم. یک شب تا صبح مشغول محاسبه داراییها، موجودیها، سرمایهگذاریها و موقعیتهای مالیمان شدیم. رویکردمان را بررسی و بازبینی کردیم و نهایتا فهمیدیم که روش ما اشتباه بود. باید سراغ سرمایهگذارها میرفتیم و صادقانه به آنها میگفتیم که اشتباه کردیم. این کار آسان نبود. آنها متضرر شده بودند و ما باید به آنها پاسخ میدادیم. چه اتفاقی میافتاد اگر سرمایهگذارها از ما شکایت میکردند؟ بسیاری از آنها شکایتی نکردند. مجبور بودیم ساعتهای طولانی با اغلب سرمایهگذارها جلسات پی در پی بگذاریم. آنها میخواستند بدانند چه اتفاقی افتاده است. برخی از آنها حس میکردند که از اعتمادشان سوءاستفاده شده است. پس باید با حوصله شرایط و اتفاقات را جزء به جزء توضیح میدادیم. در همین حین شانس هم آوردیم: توانستیم نزدیک به ۱۰۰ میلیون دلار را در عرض یک روز زنده کنیم. اوضاع واقعا وحشتناک بود و این پول کمک زیادی در آن شرایط به ما میکرد. دیگر داشتیم واقعا نابود میشدیم. حتی فکر میکردم چطور باید باقی زندگیام را بگذرانم. این وضعیت تمام زندگیمان را تحتالشعاع خودش قرار داده بود. البته با همین ۱۰۰ میلیون دلار توانستیم بسیاری از شاکیان را راضی کنیم و قدری اوضاع را بهبود بخشیم.
پس از این اتفاقهای ناخوشایند، بسیاری از سرمایهگذارها و دوستانم من را ترک کردند. ما از سال ۱۹۸۲ با هم کار میکردیم. واقعا سخت بود. دیگر کسی به من اطمینان نداشت. تنها مانده بودم. نمیدانستم چطور باید اطمینان آنها را مجددا جلب کنم، اما باید کمکم از پس این موقعیت برمیآمدم و بر دشواریهای فراوانی غلبه میکردم. عملا نزدیک به دو سوم سرمایهگذارهای ما ترکمان کردند و پولهایشان را کاملا پس کشیدند. باورنکردنی بود. هم باید به آنها جواب پس میدادم و هم به زندگی خودم.
اما ما عقب ننشستیم. سعی کردیم روحیه خودمان را حفظ کنیم و به کار ادامه دهیم. پس تغییرات جدیدی در روش کاریمان اعمال کردیم و برنامههای تازهای برای بورس ریختیم. راستش نمیتوانستیم دست روی دست بگذاریم. پس سراغ سهام صنایع فنی رفتیم. در سال ۱۹۹۹، S&P ۲۰ درصد به جیب زد، اما ما تا ۶۲ درصد سود کردیم! در سال ۲۰۰۰ بازار سهام آمریکا ۱۱درصد کاهش سرمایهگذاری داشت. ما نیز سهامی را که در دست داشتیم، کاهش دادیم. نتیجه این شد که نزدیک به ۳۶ درصد سود کردیم. به نظر اوضاع داشت به تدریج در نزدیک به یک سال بهبود مییافت و کمکم داشتیم موقعیت خوبمان در بازار را دوباره زنده میکردیم.
آن زمان اشتباه بسیار فاحشی را مرتکب شده بودیم. بسیاری از دوستانمان پولشان را پس گرفتند و از ما دور شدند. اما ما خیلی صادقانه برخورد کردیم. ما هم با خودمان درباره اشتباهمان جدل کردیم و هم با سرمایهگذارهایمان دوستانه به گفتوگو نشستیم. برخی به کارشان با ما ادامه دادند و برخی هم ما را ترک کردند. این بحثها اهمیت زیادی نداشت. مهم چیزی بود که از این اشتباه بزرگ یاد گرفتیم و تاکنون نیز مورد استفاده قرار دادهایم.
«درباره جیم کرامر»
جیم کرامر با درجه عالی علمی از دانشگاه هاروارد فارغالتحصیل شد. او در آن زمان مسوولیت گروه کریمسون هاروارد نیز بود. او بعدتر به عنوان ژورنالیست در روزنامهها و مجلاتی همچون تالا دموکرات و لس آنجلس هرالد فعالیت کرد. او به همه چیز میپرداخت: ورزش، سینما، خودکشی، بورس، باغ وحش، سیاست. او سه سال در این حرفه باقی ماند. سپس آقای کرامر به دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد وارد شد و مدرک دکترای حقوق خود را از این دانشکده دریافت کرد، اما گویا او علاقه چندانی به حقوق نداشت. پس به سراغ داد و ستدهای مالی رفت. جیم کرامر در سال ۱۹۸۷ اولین تلاشهای اقتصادی خودش را کرد و شرکت خودش را به راه انداخت. او همچنین به داو جونز کمک کرد تا شرکت مهم اسمارت مانی را به راه بیندازد.
جیم در سال ۱۹۹۸ استریت دات کام را بنیان گذاشت. او رییس این شرکت محسوب میشود، ستوننویس همیشگی آن به حساب میآید و تاکنون عضو ثابت آن بوده است. آقای کرامر در سال ۲۰۰۰ از فعالیتهای مدیریتی در زمینه مالی بازنشسته شد تا بیشتر به مسائل رسانهای در رادیو و تلویزیون بپردازد. او یکی از شارحان اصلی برنامههای اقتصادی سی.ان.بی.سی و استریت دات کام به حساب میآید. او تقریبا هر هفته در برنامههای پول واقعی، اکشن آلارت، پالس، استریت دات کام، برنامه جی لئون، برنامه مانون اوبرایان، برنامههای اقتصادی ان.بی.سی و پول دیوانه حضور فعالی دارد. جالب است که آقای کرامر کتابهای زیادی نیز نوشته است، از آن جمله میتوان به کتابهای «نابود شدهاید»، «پول چرا دیوانه میشود؟»، «پول واقعی چیست؟»، «بازگشت به بهشت»، «جنون زندگی» اشاره کرد. علاوه بر تمامی فعالیتهای مذکور، آقای جیم کرامر در روزنامه مهم نیویورک نیز مشارکت فعالانهای دارد.
ارسال نظر