مسوولیت اجتماعی به شالوده ارزشی نیاز دارد
قسمت سی و نهم
او در بررسی واکنش شرکتها به قتل جورج فلوید در تابستان ۲۰۲۰، متوجه شد بیانیه بسیاری از شرکتها تکراری، کپیبرداری و پوچ است. او به یاد میآورد که با خواندن بیانیه شرکتها احساس میکرد او را تحقیر کردهاند. روتان در پژوهشهای خود نشان داده که اگر ادعای شرکتها در موضوعات مختلفِ ارزشمند برای جامعه از جمله حفاظت محیطزیست، شمولگرایی و میهنپرستی با عملکرد و اقدامات آنها مقایسه شود، در بسیاری از مواقع تناقضهایی پیدا میکنیم که علیه مدعیان است.
زمانی که یک فرد (یا شرکت) واقعا به یک هدف و ارزش اخلاقی متعهد باشد، تمایلی ندارد آن را با مزایای دیگر از جمله پول تهاتر کند. همانطور که «بیل برنباخ»، استاد بازاریابی قرن بیستم توضیح میدهد: «اصول اخلاقی اصول نیستند، مگر آنکه هزینهای به شما تحمیل کنند.» این جمله یک پیام ساده و واضح دارد: فرد یا شرکتی که از تعهد خود به یک هدف یا ارزش اخلاقی، منافعی را دنبال میکند، نیازمند اثبات ادعای خود است. فرد یا شرکتی که واقعا هدفمند و اخلاقمدار است، نیازی به کسب منفعت ندارد و حتی حاضر است تاوان بدهد.
روتان این موضوع را به طور ویژه بررسی کرده است. او طی پژوهشهایش که شامل ۷ مطالعه علمی جداگانه میشد، نشان داده زمانی که یک ارزش اخلاقی منافعی برای خود (فرد یا شرکت) دارد، نشانهای از فقدان یک تعهد واقعی است. با این حساب، زمانی که رهبران سازمانی به دلیل حفاظت از کسبوکار خود، ادعا میکنند به تغییر اقلیم یا شمولگرایی اهمیت میدهند، فقط در حال بیاعتبار کردن آن ارزش اخلاقی در چشم کسانی هستند که بهواقع آن ارزش را مانند امری مقدس میدانند. شرکتی که هراس از دست دادن سودآوری و اعتبار اجتماعی خود را دارد، به راحتی میتواند مدعی هر ارزش اخلاقی و مسوولیت اجتماعی شود.
در شرایطی که فشارهای اجتماعی به دلیل دغدغهمند شدن جامعه وجود دارد، چنین دستاویزی قابل درک است؛ بهویژه که با رواج رسانههای اجتماعی، انتقادات گستردهتر و جدیتر میشوند. با این حال، با چنین انگیزه و رویکردی نمیتوان به طور واقعی به دغدغههای اجتماعی پرداخت. البته که داشتن یک هدف والا و مسوولیت اجتماعی نیازمند رها کردن سودآوری نیست و در بسیاری از مواقع میتوان هر دو را با هم داشت. نکته فقط این است که کلیت هدف کسبوکار باید مثبت باشد. موضوعی به همان اندازه مهم این است که ارزشهای شرکت شما باید مبتنی بر کاهش هرگونه اثرات منفی کسبوکار بر انسانها باشد. تعیین ارزشها اگر فقط مبتنی بر هراس از قانون یا اعتبار اجتماعی باشد، راهی به اهداف والاتر نمیبرد.
نکته مهم دیگری که باید در تعهد به هر هدف والاتر کسبوکار و مسوولیتهای اجتماعی در نظر گرفت، این است که چنین اهدافی را نمیتوان به کارکنان تحمیل کرد. در برخی از پژوهشها و از جمله تحقیق ۲۰۲۳ موسسه گالوپ مشخص شده است که نیمی از شاغلان جهان، میل به مشارکت داوطلبانه در برنامههای شرکت را از دست دادهاند و با سطوح بالایی از استرس مواجه هستند. بسیاری از آنها به دنبال معنایی در شغل و زندگی خود میگردند و برای دستیابی به آن حتی حاضرند از مقداری از حقوق خود چشمپوشی کنند. با این حال، این تمام ماجرا نیست.
اگر تعهد به مسوولیتهای اجتماعی در یک شرکت بخواهد توسط مدیران آن، انتخاب و به کارکنان تحمیل شود، حس خوشایند انتخاب و داوطلب بودن را از آنها میگیرد. بهترین راه آن است که هر شرکت و کسبوکاری، برنامهها، اهداف و ارزشهایش را با شفافیت اطلاعرسانی کند تا کارکنان و ذینفعانی همسو با خود بیابد. شرکتهایی که سالها از فعالیتشان میگذرد و اکنون به دنبال ایفای نقش در جامعه هستند، میتوانند کار را با نظرسنجی از کارکنان و مشتریان خود انجام دهند. شاید خواستهها و نیازهایی وجود داشته باشد که آنها را به مسیر مدنظرشان هدایت کند. با این حال، مهمترین مزیت این است که در چنین حالتی کارکنان فرصت اثرگذاری بر تصمیمات و انتخاب هدفی والا برای شغل و زندگی خود به دست میآورند. این روش به اندازه هدف نهایی اهمیت دارد. کارکنان به دنبال محل کاری میگردند که در آن، مورد احترام باشند، حرفهایشان شنیده شود و نقشی در شکلدهی آینده آن داشته باشند.
برگرفته از کتاب: زمین مرتفع/ نوشته آلیسون تیلور