سریما نازاریان

منبع: HBR

پاسخ مطالعه موردی هفته گذشته

تام به تازگی به رتبه متخصص بازار ارتقا یافته است. او برای رسیدن به این نقش با شانون که یکی از مدیران عالی‌رتبه سازمان است رابطه برقرار کرده است و لیاقتش را به او ثابت کرده است. حال رییس او فردی به نام فرانک است که به نظر اگر دست خودش بود تام را برای این نقش انتخاب نمی‌کرد. برای بدتر کردن ماجرا تام هم در میان جمع اهداف توسعه‌ای را که فرانک برای سال آینده در نظر گرفته است، به چالش می‌کشد و فکر می‌کند که استراتژی‌های او مناسب نیست. همین موضوع باعث می‌شود که فرانک نامه‌ای به شانون بنویسد و در آن ناکارآمدی تام برای نقشش را بگوید. حال سوال این است که آیا تام باید با وجود اینکه به استراتژی‌های فرانک اطمینان ندارد آنها را دنبال کند یا همه ماجرا و تصورات خودش را به اطلاع شانون برساند؟

تام اگر می‌خواهد از سازمان بیرون انداخته نشود، باید زمان بیشتری را صرف مدیریتی کند که دیگران از او انتظار دارند.

تام با برخی از مشکلات قابل پیش بینی مواجه شده که موفق به پیشگیری از آنها نشده‌است. تام از این به بعد به جای اینکه آسیب بیشتری به رابطه با مدیرش بزند، باید سعی کند آسیب‌هایی را که تا کنون به این رابطه و نیز آینده شغلی‌اش زده است، جبران کند.

اولین اشتباه تام نادیده گرفتن این واقعیت بود که او انتخاب رییسش برای مقام متخصص بازاریابی نبود. اگر او به این نکته توجه می‌کرد، می‌توانست به سادگی بفهمد که نباید با او مقابله کند و از همان ابتدا باید سعی کند اعتمادش را جلب کند. ولی او دقیقا برعکس این کار را انجام داد: یک گزارش مهم را سر وقت تحویل نداد و فرانک را در جریان کارهایش قرار نداد. بالاتر از همه اینکه او اقتدار رییسش را در جمع به چالش کشید. شاید تام به این نکته باور داشته باشد که سلسله مراتب در سازمان‌های امروزی زیاد مهم نباشد، ولی روسا هنوز هم از این نوع تفاوت‌هایی که جایگاهشان را مهم می‌شمارد، لذت می‌برند.

دومین اشتباه تام فرض کردن این نکته است که تنها در میان گذاشتن تصورات خودش در مورد تهدیدات آنلاین به سرعت پیش فرض‌های رییسش و سایرین را تغییر می‌دهد. تام هیچ زمانی را صرف ایجاد ارتباطات نزدیک با این افراد نکرده است تا اعتبار لازم برای تغییر دادن پیش فرض‌های آنها را به دست بیاورد. برای مثال بعد از ارتقا یافتن، تام شانون را در جریان اینکه در نقش جدیدش چه چیزهایی یاد گرفته است و به چه چیزهایی دست یافته است قرار نداد. مدیر او هیچ اطلاعی در مورد کمک‌هایی که تام به سازمان می‌کرد نداشت، بنابراین او دلیل قانع‌کننده‌ای برای حمایت از او در آینده نداشت. تنها اطلاعی که او در مورد عملکرد تام داشت، همان بازخورد منفی بود که فرانک در مورد تام برایش فرستاده بود.

خوشبختانه اگرچه تام باید در حال حاضر سریع عمل کند، ولی هنوز برای بهبود آسیب‌هایی که او وارد کرده است خیلی دیر نشده است. او باید کارش را با معذرت خواهی کردن از فرانک به دلیل به چالش کشیدن او در جمع آغاز کند، سپس کارش را با انجام دادن دقیق خواسته‌های فرانک ادامه دهد و او را در جریان همه کارهایش قرار دهد. تام در عین حال باید از قدرت تملق‌گویی هم تا حدودی استفاده کند، چراکه تحقیقات نشان می‌دهد که هیچ‌کس نمی‌تواند این موضوع را نادیده بگیرد. او باید اقرار کند که فرانک تجربه سالیان سال کار را به همراه دارد و به کمک او در مورد نحوه رقابت با سیستم‌های آنلاین نیاز دارد. تقاضای کمک کردن نه تنها باعث می‌شود که فرد کمک مورد نیاز را به دست آورد که در عین حال باعث می‌شود فردی که شما از او تقاضای کمک کرده اید هم حس خوبی نسبت به شما به دست بیاورد.

در پایان اینکه تام باید دوباره با شانون به شیوه‌ای محتاطانه ارتباط برقرار کند. او باید سعی کند به‌دادن پاسخ ایمیل او اکتفا نکند، بلکه با او جلسه ای حضوری داشته باشد. در آن جلسه تام باید به خاطر مشکلاتی که با فرانک دارد، به خاطر اینکه شانون را در جریان کارهایش قرار نداده است از او معذرت‌خواهی کند و در عین حال او را در جریان چیزهایی قرار دهد که در مورد چالش‌های رقابتی در سازمان آموخته است. او می‌تواند از شانون درخواست کند که مربی‌اش باشد، مخصوصا در مورد کار کردن به صورت خوب با فرانک. این رویکرد می‌تواند به احتمال زیاد دوباره به حمایت شانون از تام منجر شود. همچنین تام اگر می‌خواهد از سازمان بیرون انداخته نشود، باید زمان بیشتری را صرف مدیریت خواسته‌هایی کند که دیگران از او دارند.

نکته مهم دیگری که باید در خاطر داشت این است که هیچ‌کس نمی‌خواهد برای مدیر آینده‌اش دلیل اخراج شدنش را توضیح دهد، به همین دلیل هم تام باید هم تلاشش را برای جلوگیری از اخراج شدن انجام دهد. تام باید تمام تلاشش را برای بهتر کردن رابطه‌اش با فرانک انجام دهد. افراد باید بدانند که در سازمان‌ها گاهی باید خواسته‌های سازمان را به خواسته‌های خود اولویت دهند. اگر تام نمی‌تواند این موضوع را بپذیرد، شاید بهتر است که قبل از اینکه از کارش اخراج شود خودش آن را ترک کند، چرا که با توجه به محتوای ایمیلی که شانون به او زده است به نظر می‌رسد که شانون در این مورد بیشتر طرف فرانک است تا طرف تام.