رضایت مهمترین مشتریان را بهدست آورید
این مساله در زندگی شغلی و نیز زندگی فردی و خانوادگی از اهمیت زیادی برخوردار است. در کسب و کار، رابطه مستقیمی بین دستاوردهای ارزشمند با میزان ارزشی که خدمات شما برای مردم دارد، موجود است. اگر میخواهید به دستاوردهای بیشتری (از نظر مالی یا پیشرفت شغلی) برسید، باید تمام توجه خود را روی افزایش ارزش خدماتی که خلق میکنید، قرار دهید.
مشتریان خود را شناسایی کنید
مشتریان شما چه کسانی هستند؟ این یکی از مهمترین پرسشهایی است که همیشه باید از خودتان بپرسید و به آن پاسخ دهید. مشتریان شما کسانی هستند که برای پیشرفت به آنها وابسته هستید و آنها نیز برای چیزی که میخواهند و به آن نیاز دارند، به شما وابسته هستند. با این تعریف، میتوان گفت که با سه دسته اصلی از مشتریان روبهرو هستید که به ترتیب عبارتند از: مدیران بالادستی، زیردستان و مشتریانی که محصولات و خدمات تولیدی شما را میخرند.
مدیران بالادستی
رئیس شما اصلیترین مشتریتان است. موفقیت و شادی شما در شغلتان تا حد زیادی به میزان رضایت رئیستان از شما و احساس مثبتی که نسبت به شما دارد، بستگی دارد.
برخی افراد این نکته مهم را به کلی از یاد میبرند و فکر میکنند برای شرکت کار میکنند و به این ترتیب نقش رئیس خود را به طور کلی خنثی و حتی منفی میبینند. این دسته از افراد متوجه نیستند که آینده شغلی آنها تا حد زیادی به میزان رضایت هر روزه اصلیترین مشتریان آنها (یعنی رئیسشان) بستگی دارد.
پیشرفت غیرمنتظره
سالها پیش، یکی از قدرتمندترین مدیران که مدیر عامل و مالک یکی از بزرگترین شرکتها در ایالات متحده بود، با من تماس گرفت. ما پیش از آن چند بار با هم صحبت کرده بودیم و به همین دلیل، تا حدی با من آشنایی داشت. او در این تماس تلفنی از من خواست که دستیار شخصی او شوم. من هم بلافاصله این پیشنهاد را پذیرفتم. از همان زمان به بعد، بدون اینکه آشنایی چندانی با شیوه عملکرد آن شرکت داشته باشم، تمام توجه و تمرکزم را فقط روی یک چیز قرار دادم و آن هم انجام دستوراتی بود که او به من میداد.
در آن زمان، هر چیزی را که به من میگفت بلافاصله و به بهترین شکل ممکن انجام میدادم.
او مرا همانند یک مربی ورزشی هدایت میکرد و به من میگفت که چه کارهایی را بیشتر و چه کارهایی را کمتر انجام دهم. تقریبا هر شب با او به مدت یک ساعت جلسه داشتم و در این مدت، دستورات و راهنماییهای او را میشنیدم. طی یک سال، آنقدر پیشرفت کردم که مدیریت یک بخش از شرکت به من سپرده شد و توانستم در کسب میلیونها دلار درآمد شرکت نقش داشته باشم. در آن زمان، سه بخش از شرکت که هرکدام کارکنان خاص خود را داشت، زیر نظر من فعالیت میکردند. همچنین ارتقای شغلی من بسیار سریعتر از سایر افرادی بود که در ۲۰۰ شرکت تحت مدیریت این فرد حضور داشتند.
راز ساده
راز من ساده بود. من به این نتیجه رسیده بودم که او مشتری اصلی من است. تا وقتی که او از کارم راضی است، من میتوانستم بدون توجه به فضای بدگویی رایج در شرکتهای بزرگ، در کارم آزاد باشم. خیلی زود در آن شرکت به فرد معتمد بدل شدم. وقتی کار مهمی پیش میآمد، او ابتدا به من زنگ میزد و آن کار را به من میسپرد. وظیفه من این بود که نحوه انجام کار را تعیین کنم و افرادی را که برای انجام آن مورد نیاز هستند به کار گیرم.
کارکنان و همکاران
همکاران و کارکنان، دومین دسته از مشتریان شما هستند. اینها کسانی هستند که شما به آنها وابسته هستید و آنها نیز به شما وابستهاند. ارتباطات بین کارکنان در بهترین شرکتها و تیمهای کاری، بسیار شفاف است. هر یک از کارکنان از کاری که دیگری انجام میدهد و نقشی که در تصویر بزرگتر کار تیمی دارد، آگاه است. همیشه گفتوگوهایی فعال در مورد کار و نیز اینکه چگونه هر کسی میتواند بیشترین خدمت را برای دستیابی به اهداف مورد انتظار از واحد یا شرکت به انجام برساند، در جریان است.
مشتری یا مراجعهکننده؟
سومین نوع مشتری نیز کسی است که محصولات و خدماتی را که شرکتتان تولید میکند، میخرد. این دسته مهمترین گروه از مشتریان به شمار میروند. اصلیترین مشتریان شما چه کسانی هستند؟ چه چیزی از نظر آنها ارزش به شمار میرود؟ چرا محصولات و خدمات شما را میخرند؟ برای اینکه بتوانید بیشتر از رقیبانتان به این دسته از مشتریان خدمت کنید و رضایت آنها را بیشتر به دست آورید، چه کاری میتوانید انجام دهید؟
راز موفقیت کسبوکار
گاهی اوقات برخی افراد از من میپرسند که نظرم در مورد راز موفقیت کسبوکار چیست. من هم به آنها میگویم که راز موفقیت در این مسیر را میتوان در دو حرف «تر» خلاصه کرد. برای موفقیت در کسبوکار، باید مشتریان خود را شاد کنید. البته شاید همه با این نکته آشنا باشند. اما برای اینکه واقعا موفق شوید، باید آنها را «شادتر» کنید. باید به شکلی «سریعتر» و «کمهزینهتر» به آنها خدمت کنید و خریدشان از خودتان را سادهتر از خریدشان از سایر رقبا سازید. موفقیت فردی شما نیز تا حد زیادی به همین برتر بودن وابسته است. همین امروز چه کاری میتوانید انجام دهید تا رضایت مهمترین مشتریانتان را بهتر از هر فرد دیگری بهدست آورید؟ چه کاری میتوانید برای شادتر ساختن آنها انجام دهید؟ توانایی شما برای مطرح کردن این پرسشها، پاسخ به آنها و نیز عمل به پاسخ داده شده، میتواند آیندهتان را دگرگون سازد.
منبع: کتاب
«خودشکوفایی – ۲۱ اصل کلیدی برای پیشرفت و ارتقای شغلی»
ترجمه صالح سپهریفر، انتشارات «دنیای اقتصاد»